خلاصه داستان تمام قسمت های سریال ترکی خواهران و برادران + عکس

سریال ترکی خواهران و برادران از سریال‌های پرطرفدار و در حال پخش کشور ترکیه است که روایت جذابی دارد. خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال خواهران و برادران

خلاصه داستان تمام قسمت های سریال ترکی خواهران و برادران + عکس
صفحه اقتصاد -

سریال خواهران و برادران از سریال‌های پرطرفدار و در حال پخش کشور ترکیه است که روایت جذابی دارد. این سریال ترکی است که نخستین بار در سال ۲۰۲۱ منتشر و خیلی زود با استقبال مخاطبان مواجه شد. این مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای در ژانر درام، جوانان و عاشقانه به کارگردانی سرکان بیرینجی و نویسندگی گول عابوس سمرجی که توسط استدیو ان جی مدیا (NG Media) تولید شده‌است.

بازیگرانی همچون جلیل نالچاکان، فدیک سوین آتاسوی، خالد اوزگور ساری، ییعیت کوچاک، سو بورجو یازگی جوشکون و اونور سعید یاران به ایفای نقش پرداخته‌اند.

خلاصه داستان سریال خواهران و برادران

داستان درباره 4 خواهر و برادر به نام‌های قدیر، عمر، آسیه و امل است. داستان از برادر بزرگتر نقل می‌شود که تمام تلاش خود را می‌کند تا از برادر و دو خواهرش محافظت کند. اتفاقات طوری رقم می‌خورد که به جوانان درس امید می‌دهد و به آن‌ها گوشزد می‌کند که با هر ضربه‌ای نشکنند و دوباره بایستند و نهایت تلاش خود را بکنند.

طی ماجراهایی که اتفاق می‌افتد، این چهار خواهر و برادر، پدر و مادر خود را از دست می‌دهند. سپس در این دنیای بی‌رحم که آن‌ها دیگر کسی را جز خودشان ندارند، تصمیم می‌گیرند که به یکدیگر تکیه کنند و پشت هم باشند. همه چیز طبق روال عادی پیش می‌رود و روز‌های سخت می‌گذرند تا اینکه درهای دانشکده عاکف به روی این چهار خواهر و برادر باز می‌شود. عاکف رئیس دانشکده است و درعین حال مسبب تمام بدبختی‌های آن‌ها نیز محسوب می‌شود.


 

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۹ سریال خواهران و برادران

گلتن وقتی میبینه پولی دستشو نگرفت دست از پا درازتر به خانه شوال برمیگرده که او با دیدنش میخنده و میگه دیدی پولی نتونستی به جیب بزنی دوباره برگشتی آره؟ گلتن میگه من میرم به آشپزخانه کارارو بکنم شوال با خنده میگه خوشحال شده بودم رفتیا گلتن.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۸ سریال خواهران و برادران

اورهان و خانواده اش نشستن و دارن چای میخورن که شنگول واسشون یه پیام تصویری میفرسته و ابراز دلتنگی کرده و میگه دو روز دیگه برمیگرده. صرب میره پیش شوال و ازش درباره بابای برک میپرسه که شوال ماجرارو براشون تعریف میکنه که یاسمین میگه وضعیت برک خیلی سخته و میگه که انگار پدرش برک. فروخته بوده به خاله آیلا آنها جا میخورن و میگن مگه میشه؟ یاسمین از صرب میخواد تا به کسی چیزی نگه. .… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۷ سریال خواهران و برادران

عمر با گوکان رفته به خانه که آیلا میگه راحت باشین اینجا اتاق زیاده تا وقتیکه جایی پیدا کنین واسه موندن میتونین بمونین، الیف با کلافگی و حرص نگاهش میکنه که گوکان دلیلشو میپرسه که الیف میگه من تورو میشناسم این سناریوها واسم آشناست.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۶ سریال خواهران و برادران

آسیه با سوسن وقتی میبینن عمر دیر کرده میرن تا ببینن کجا مونده چی شده. سوسن به عمر زنگ میزنه و میگه کجا موندی عشقم؟ عمر روی زمین افتاده و میگه همینجام عشقم رو زمین دارم از منظره لذت میبرم اونا وقتی عمر را روی زمین میبینن میرن بالاسرش و میپرسن چیشده؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۵ سریال خواهران و برادران

تو خونه اورهان همگی نشستن و فاطما میگه با چیزهایی که تو خونه داشتیم یه چیزهایی درست کردم و باهمدیگه خوش میگذرونن و اورهان براشون آرزو میکنه که سال خوبی داشته باشن و بچه ها تو کنکور قبول بشن. آکیف جلوی درب کلوب وایساده و خوش آمد میگه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۴ سریال خواهران و برادران

خانواده ارهان نشستن تو خونه و باهم صحبت میکنن. آیبیکه از ارهان میپرسه که چه رویایی داری اگه این پول پیدا بشه؟ ارهان میگه دوست داشتم سوپر مارکت داشتم و با دوستام جلوی مغازه تخته نرد بازی کنیم. آیبیکه میگه این همه پول داری سوپر مارکت میخوای؟ ارهان به فروشگاه های زنجیره ای فکر میکنه که جلوی فروشگاه تخته نرد بازی میکنن.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۳ سریال خواهران و برادران

هرچی اورهان و بقیه خانه را میگردن پول را در خونه پیدا نمیکنن. اورهان از اینکه اوگولجان همه جارو بهم ریخته کلافه میشه و ازش میخواد خونه رو تمیز کنه. اوگولجان یکدفعه دوتا در قابلمه روحی را محکم بهم میزنه که همگی جا میخورن و میترسن اوگولجان میگه میخواستم شوک بدم بهش چیزی یادش اومد؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۲ سریال خواهران و برادران

یامان میخواد دکور کلوبو عوض کنه و در حال دیدن مجله هاست که آکیف به اونجا میره و ازش میپرسه که چیکار میکنه؟ یامان وقتی بهش میگه میخوام دکورو عوض کنم آکیف میگه نیازی نیست الکی پول خرج کردنه نمیخواد یامان میگه تو کار ما دخالت نکن و به کار خودش ادامه میده که آکیف میگه یعنی چی دخالت نکن؟ منم اینجا شریکم میفهمی چی میگی؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۱ سریال خواهران و برادران

تو مدرسه عمر با سوسن حرف میزنه و سوسن بهش میگه که چقدر زود اومدی میگفتی میرفتیم با هم صبحانه میخوردیم عمر میگه نباید اینو بگم ولی مجبورم با کدوم پول؟ سوسن میگه خوب من و تو نداریم که! حتما میخوای تو بلیط کنسرتم بازی دربیاری! عمر میگه کدوم کنسرت؟..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۰ سریال خواهران و برادران

آکیف با عصبانیت میره پیش ثریا دم کلانتری و باهاش حرف میزنه و میگه میبینم آخرشم کار خودتو کردی ثریا میگه خوب کردم تو برای یامان پاپوش درست کردی منم اینو گفتم خوبم کردم بعد از کمی بحث کردن لیدیا به اونجا میاد و سراغ پدرشو میگیره..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۹ سریال خواهران و برادران

لیدیا و صرب وقتی عمر و سوسن حواسشون نیست میرن چرخ پلو فروشیو از اونجا میبرن با خودشون. سوسن بهش میگه به نظرم دلمه ای شیرینی چیز دیگه ای هم درست کنیم کنار پلو بفروشیم عمر میگه باشه و یکدفعه میبینه چرخ نیست و دنبال چرخ میگردن..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۸ سریال خواهران و برادران

سوزی از لباس های آیبیکه پوشیده و به مدرسه میخوان برن که با دیدن اوگولجان کنار فاطما روی جایی که کنده بودن میبینن آسیه میپرسه که اوگولجان اونجا چیکار میکنه؟ عمر میگه نمیدونم والا دیشبم همونجا بودن بالا پایین میپریدن. آیبیکه میگه واسه چی؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۷ سریال خواهران و برادران

الیف از پرش حساب پس میگیره که چرا اومدی؟ مگه ۳ سال دیگه نباید تو زندان میموندی؟ چجوری اومدی بیرون؟ او میگه آزادی مشروط بهم خورد الیف میگه خوب؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۶ سریال خواهران و برادران

آکیف تو خوردن نوشیدنی زیاده روی کرده و در حالیکه تو حال خودش نیست میره دم در خانه ثریا. ثریا در حال آماده شدن واسه خوابه که صدای آکیف را میشنوه از تو حیاط که با ترس پنجره را باز میکنه و با دیدن آکیف شوکه میشه و ازش میخواد آروم باشه الان سوسن از خواب بیدار میشه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۵ سریال خواهران و برادران

تو مدرسه همه بچه ها به استقبال استاد بوراک رفتن و اومدنشو جشن میگیرن استاد بوراک تشکر میکنه و خوشحال میشه سپس ازشون میخواد برگردن سرکارشون. بعد از مدرسه اوگولجان با عمر دفتر نظرسنجیو که به الیف داده بود میخونه و میگه مکانی که خیلی دوست داره… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۴ سریال خواهران و برادران

فاطما در مقابل آکف به اورهان میگه که مچشو با ثریا گرفتم به خاطر همینه که این گوشی و گاز را بهمون داد اورهان از کار مادرش شرمنده می‌شه و گوشی را به آکف پس میده و میگه به زودی گاز را هم بهت پس میدم و با مادرش از اونجا میره. تولگا به آکف زنگ می‌زنه و برای برگردوندن.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۳ سریال خواهران و برادران

عمر با دست و پای بسته به صندلی به ته استخر فرو رفته سوسن از راه می‌رسه و تو آب می‌پرد اما نمی‌تونه طناب‌ها رو باز کنه به خاطر همین در استخر دنبال چیزی هست که بتونه طناب‌ها رو پاره کنه سپس با سیم چین سراغ عمر میره و بالاخره با سختی موفق میشه طناب‌ها رو پاره کنه و عمر را از آب بیرون بکشه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۲ سریال خواهران و برادران

سوزان و یامان بعد از رقصیدن به یک بار میرن و خوشگذرونی و رقصیدنه اونجا ادامه میدن. فردا صبح لیدیا از خواب بیدار میشه و میخواد بره مدرسه که به در اتاق یامان پدرش میزنه تا از خواب بیدار بشن. سوزان و یامان خوابن که وقتی از خواب بیدار میشن و همدیگرو کنار هم میبینن شوکه میشن.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۱ سریال خواهران و برادران

لیدیا با ظاهری متفاوت و شیک به مدرسه رفته که صرب متوجه میشه و تو کافه مدرسه بهش میگه چقدر امروز خوشگل شدی لیدیا تشکر می‌کنه و میگه واقعاً؟ .… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۰ سریال خواهران و برادران

یاسمین با دیدن اونا جا خورده و پیش مادرش میره و به سوزان میگه این کار تو بوده؟ و داد میزنه و میگه جواب بده کار تو بوده؟ سپس داد میزنه و کمک میخواد که نباهت و صرب به اونجا میان و پیش سوزان و شوال میرن و میپرسن اینجا چخبره؟ صرب به آمبولانس زنگ میزنه. اوگولجان وقتی بع بیرون پیش عمر میره عمر میپرسه گوشیت اونجا بود؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۲۹ سریال خواهران و برادران

اسیه به خانه میره و به امل میگه سلام پرنسسم و بعد از احوالپرسی بهش میگه واست سورپرایز دارم سپس کفشی که واسش خریده را بهش میده و امل حسابی خوشحال میشه و میخواد وقتی عمر اومد بازش کنه اما آسیه میگه بازش کن ببین..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۸ سریال خواهران و برادران

سوزان و یامان تو حیاط کلوب در حال راه رفتنن و سوزان درباره گل کاری های اونجا با یامان حرف میزنه و یامان میگه دستت به هرچی میخوره قشنگتر میشه...… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۲۷ سریال خواهران و برادران

ثریا به نباهت با یه شماره ناشناس پیام میده.نباهت در حال فیلم دیدنه که یه شماره ناشناس بهش پیام میده و میگه شوهرت داره بهت خیانت میکنه تو خانه باغه. او جا میخوره و میگه مگه میشه؟ محاله! آکیف دیگه جرأت نمیکنه همچین کاری کنه نه دارن دروغ میگن!..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۲۶ سریال خواهران و برادران

فاطما شماره دونفر را پبدا کرده که کارشون تخلیه انرژی های منفی با خوندن دعاست. فاطما هم شماره را میگیره و بهشون میگه بیاد خونه شنگول و اورهان. وقتی آنها تو خونه نشستن فاطما به شنگول خبر میده که به یه شماره زنگ زده تا به اونجا بیان برای خلاص شدن از انرژی های منفی شاید این همه اتفاق بد واسمون میوفته واسه این انرژیاست!..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۵ سریال خواهران و برادران

آیبیکه با برک تو پارک نشسته و به خاطر گرفتار شدن آسیه حالش بده و تو خودشه که برک سعی میکنه آرومش کنه آیبیکه به دستبندی که تو دستشه نگاه میکنه و یادش میاد که آسیه درست کرده بود و بهش داده بود و حسابی خوشش اومده بود که آسیه گفته بود این دستبند شانسه..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۲۴ سریال خواهران و برادران

عمر و اوگولجان با دیدن صرب به طرفش حمله میکنن که اورهان و سوسن جلوشونو میگیرن تا اتفاق بدی نیوفته دوباره سپس اونا از اونجا میرن و آکیف هم به شوال میگه بچه هاتو بردار از اینجا برو تو هم سپس بعد از رفتن آنها شنگول میگه من باید برم یکم حرف دارم باهاشون...… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۲۳ سریال خواهران و برادران

شنگول و فاطما تو آشپزخانه کلوب کنار هم وایسادن و آکیف با یامان شروع مسابقه را اعلام میکنن و همگی شروع میکنن به آشپزی کردن، فاطما تو یه فرصت مناسب ادویه ای تو غذای شنگول میریزه سپس آکیف اتمام مسابقه را اعلام میکنن...… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۲۲ سریال خواهران و برادران

بچه ها به خانه برگشتن و تو حیاط ختنه اورهان نشستن و اورهان گلگی میکنه که چرا به من خبر ندادین آیبیکه و عمر میگه انقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد اصلا نفهمیدیم چیشد. شنگول میگه خداروشکر همه چیز تموم شده و آسیه هم کنارمونه اوگولجان میگه نه تموم نشد صرب اگه شکایت کنه برمیگرده اون تو..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۲۱ سریال خواهران و برادران

یاسمین با گریه برادرشو صدا میزنه و بقیه میان بالاسرش که عمر میگه تکونش ندین سپس میگه زنگ بزنین به آمبولانس یاسمین ازشون میخواد به مادرش خبر بدن بیاد. آسیه و آیبیکه پیششون میرن و با نگرانی صرب را صدا میزنن یاسمین به  آسیه میگه تو داداشمو پرت کردی پایین من خودم دیدمت اون بالا بودی!؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال خواهران و برادران

قسمت ۳۲۰ سریال خواهران و برادران

تو مدرسه بچه ها تو حیاط نشستن که برک به عمر میگه بهم پیشنهاد مدلینگ شده حاضری بریم واسه تست؟ عمر قبول میکنه و قرار میشه ۴تایی با سوسن و آیبیکه برن. شنگول حاضر شده و ماشین هم محله ایشو گرفته سپس دنبال اورهان رفته و میگه بپر بالا بریم بیرون اورهان تعجب میکنه و میگه این از کجا اومده؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۹ سریال خواهران و برادران

سوزان و ثریا در حال کار کردن تو کلوب هستن و بعد از اتمام کارشون باهم حرف میزنن. ثریا میگه خیلی دوست داشتم یه کاروان داشتم یه روز میرفتم مسافرت سوزان میگه آره من قبلا رفتم کل مدیترانه را گشتم خیلی خوبه ثریا میگه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۸ سریال خواهران و برادران

آیلا میره مدارک پزشکی را میاره و به الیف و برک نشون میده و میگه اینارو من نگه داشته بودم که اگه خدایی نکرده مریضی چیزی گرفتین داشته باشیم الیف میگه شما از این طریق منو پیدا کردیم؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۷ سریال خواهران و برادران

تو حیاط کلوب یاسمین با ماهر سر یه میز ایستادن و باهم درباره کتاب های مصور حرف میزنن سپس ماهر بهش میگه که تو دختر خیلی باحالی هستی یاسمین میگه جدی میگی؟ راسیتس میخوام یه چیزی بهت بگم اما نمیدونم چجوری بگم… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۶ سریال خواهران و برادران

شنگول نشسته و آکیف سعی میکنه ماست مالی کنه که شنگول باور نمیکنه و حرف خودشو میزنه که آکیف میگه الان ما هیچ مدرکی نداریم کاری نمیتونیم بکنیم بریم پیش پلیس چی بگیم؟… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۵ سریال خواهران و برادران

شنگول به خانه نباهت رفته و ماجرای دعواش با اورهانو میگه نباهت میگه که اینطور تو هم از خونه زدی بیرون آره؟ شنگول تایید میکنه که نباهت میگه حالا کجا میخوای بمونی؟… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

IMG_3234

قسمت ۳۱۴ سریال خواهران و برادران

آکیف تو آرایشگاهه و به آرایشگر میگه نمیخوام خیلی تابلو بشم فقط یه سشوار بکش سپس گوشیشو میزنه اونجا تو شارژ. شنگول تو ماشین مدام گریه میکنه و به حلمیه میگه ببین چیکار کردی حلمیه چجوری من به تو اعتماد کردم آخه؟ ببین چه بلایی سرمون آوردی؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

IMG_3232

قسمت ۳۱۳ سریال خواهران و برادران

اکیف تو کلوب شوال را میبینه که داره پیتزا میخوره سپس پیشش میره و میخنده و میگه چیشده تو که داشتی با یامان ورزش میکردی؟ او میگه بابا خسته شدم مگه از روی تردمیل پایین میومد؟… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۲ سریال خواهران و برادران

عمر میره پیش دانش آموزشی که قرار بود بهش پول بده بابت درس دادن اما او میگه میشه دو روز دیگه بدم؟ کارتم تموم شده عمر میگه باشه چاره ای نیست لیدیا میره پیش عمر و باهم حرف میزنن.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۱ سریال خواهران و برادران

نباهت با عجله سوار ماشین میشه و میخواد از اونجا بره که آکیف جلوشو میگیره و میگه کجا داری میری؟ و ازش میخواد آروم باشه و باهم حرف بزنن اما نباهت بدون اعتنا کردن بهش از اونجا میره و آکیف شوکه میشه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۱۰ سریال خواهران و برادران

آکیف با ثریا گپ میزنه و ثریا بهش میگه تو از من خوشت میاد؟ آکیف جا میخوره و باهاش کمی حرف میزنه و دستمال گردنشو میده بهش و با حرفاش میفهمونه که جوابش آره ست ثریا میگه منم خوشم میاد که باهات وقت بگذرونم ولی یه مشکلی هست آکیف میگه چی؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۹ سریال خواهران و برادران

یاسمین پیش تولگا میره و با همدیگه میرن طبق قرارشون قهوه بخورن. آیبیکه میره پیش الیف و سراغ برکو میگیره و میگه حالش خیلی بده؟ الیف میگه نه بابا خوبه به نظرم الکی خودشو زده بود به مریضی که مدرسه رو بپیچه سپس باهمدیگه کمی صحبت میکنن و الیف میگه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

100-bolum-foto-galeri-1697191124858

قسمت ۳۰۸ سریال خواهران و برادران

ماهر آکیف و نباهت را به کلوب میرسونه و نباهت موقع پیاده شدن کت آکیف را برمیداره که دستام گردنشو اونجا میبینه و با خودش میگه میکشمت آکیف! نباهت با عصبانیت به سمت آکیف میره.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۰۷ سریال خواهران و برادران

خاله مریم میره پیش آسیه و میپرسه پسرشم میاد؟ او میگه آره یکم دیگه میاد باهم غذا میخوریم. خاله مریم میره تو آشپزخانه و گازو باز میکنه تا نیمرو درست کنه که میگه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۰۶ سریال خواهران و برادران

عمر و لیدیا تو کافه نشستن و در حال تمرین ریاضی هستن. یاسمین رفته به خونه تولگا و از دیدن کیکی که تولگا خودش درست کرده جا میخوره و باور نمیکنه سپس یاسمین میگه که بعضی وقتا حرفایی پشت سرت میزنن از کارهایی که کردی و من باور نمیکنم تولگا میگه مثلا چی؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۵ سریال خواهران و برادران

پسرها تو رختکن مدرسه درحال عوض کردن لباس هاشون هستن که اوگولجان برقو خاموش میکنه و وقتی روشن میکنه لباسی که شوال خواسته بود بگیرن و بپوشنو دستش گرفته و میگه میخوام اینو بپوشم.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۴ سریال خواهران و برادران

شوال پیام هایش را با سادو پاک میکنه و از اینکه سوزان تو دردسر افتاده خوشحاله. بچه ها به خونه برمیگردن که اوگولجان به آنها میگه دیدین؟ .… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۰۳ سریال خواهران و برادران

بعد از مدرسه لیدیا به تولگا میگه یامان خانواده شریکشو شام دعوت کرده و ازش میخواد اونم بیاد چون حوصله اش سر میره تولگا هم به بچه ها پیشنهاد میده که اونا هم بیان .… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

سریال خواهران و برادران

قسمت ۳۰۲ سریال خواهران و برادران

نباهت پیش سوزان رفته و درباره ماجرای سادو ازش میپرسه که به کجا رسید سوزان میگه نتونستم پول جور کنم و تو فکر وام بودم که نشد. نباهت بهش میگه بهتره پیگیری نکنه.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۰۱ سریال خواهران و برادران

سوزان پیش آکیف و نباهت رفته و میگه امشب یه نفر بهم زنگ زد گفت برم پیشش تا بهم بگه که احمد چجوری کشته شده آنها شوکه میشن و میگن چی؟ یعنی چی؟.… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

خواهران و برادران

قسمت ۳۰۰ سریال خواهران و برادران

ماهر بعد از مدرسه به دنبال آکیف میره تا او را پیش یامان برسونه وقتی به اونجا میرن تولگا را سر میز با یامان میبینن و جا میخورن تولگا هم تعجب میکنه تولگا یامان را عموی خودش معرفی میکنه و آکیف خوشحال میشه..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

قسمت 143 سریال ترکی خواهران و برادران + عکس

قسمت 143 سریال خواهران و برادران

استاد سر کلاس به بچه ها میگه می خوام ازتون امتحان بگیرم سپس برگه های سوال را پخش میکنه دوروک بعد از نوشتن جواب ها برگه اش را تحویل استاد میده تولگا هم پشت سرش برگه اش را میده و به استاد میگه ببخشید..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

قسمت 142 سریال خواهران و برادران

قسمت 142 سریال خواهران و برادران

اورهان بعد از دعوا کردن با شنگول به نانوایی میره و همانجا روی صندلی میخوابه فردای آن روز گونور با دیدنش از پشت شیشه از خواب بیدارش میکنه و دلیل اون جا موندنشو می پرسه اورهان میگه کار داشتم دیگه دیر وقت شد..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

قسمت 141 سریال خواهران و برادران

قسمت 141 سریال خواهران و برادران

یک هفته گذشته و حال آسیه بهتر شده و هنوز با عمر سر سنگینه و نتوانسته ببخشتش و خیلی خشک باهاش حرف میزنه. عمر از این وضعیت ناراحته سوزان که تبرئه شده به همراه هاریکا و آکیف به رستوران رفتند..… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

قسمت 140 سریال خواهران و برادران

قسمت 140 سریال خواهران و برادران

نباهت با اکیف به خانه نباهت رفتن. آیلا با گریه به نباهت زنگ میزنه و خبر میده که رسول مرده نباهت با سختی خودشو جوری نشون میده که انگار خبر نداشته آیلا میگه انگاری کار سوزان بوده… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

قسمت ۱۳۹ سریال خواهران و برادران

قسمت ۱۳۹ سریال خواهران و برادران

دوروک و عمر به مکانی میرن که تایفون و افرادش در حال کتک زدن یه مرد هستن. عمر پول را میده و میگه اینم بدهی من به تو دیگه کارمون تمومه باهم دور و بر خانواده ام نبینمت که به پلیس خبر میدم و میره… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

قسمت ۱۳۸ سریال خواهران و برادران

قسمت ۱۳۸ سریال خواهران و برادران

آسیه شب طبق قرارش با دوروک به خانه آنها میره آنها با همدیگه مشغول شام درست کردن هستند که حین آماده کردن شام لباسش کثیف میشه دوروک یکی از تیشرت های مادرش نباهت را بهش میده تا بپوشه… برای خواندن این قسمت روی تیتر مربوطه کلیک کنید.

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

  • ناشناس

    عاقبت آسیه چی میشه سریال ترکی خواهران و برادران

    • ناشناس

      من نظر دارم که اسیه عاشق شدن با ایاز خوب بشه همین چون من میخام که اسیه از سریال خواهران و برادران خارج نشه هم ایاز همین

    • ناشناس

      اره باشه میدونم من میخام آسیه با ایاز عاشق بشن همین طوری بله من نمیخام که اسیه از خواهران و برادران خارج بشن همین

    • Mahsa

      عشق ایاز و اسیه حیف شد چون که آسیه میمیره و ایاز هم از فیلم میره😐

  • نیکا

    کاش دروک زنده بود و میدید که آسیه به ایاز عاشق شده

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت صفحه اقتصاد هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت صفحه اقتصاد هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد