خلاصه داستان قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران

در این مطلب برای شما خلاصه داستان قسمت ۳۰۴ از سریال پرطرفدار خواهران و برادران قرار داده ایم.

 خلاصه داستان قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران
صفحه اقتصاد -

سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت ۲۱ از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

در قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟‌ 

شوال پیام هایش را با سادو پاک میکنه و از اینکه سوزان تو دردسر افتاده خوشحاله. بچه ها به خونه برمیگردن که اوگولجان به آنها میگه دیدین؟ لیدیا هم ازم خوشش اومده آسیه میگه نه ندیدیم چون لیدیا از عمر خوشش میاد و به اون نخ میداد اوگولجان با ناراحتی میگه یعنی جفتمون از یه نفر خوشمون اومده؟ عمر میگه نه من خوشم نمیاد ازش بلای سوسن واسم کافیه اوگولجان میپرسه یعنی آشتی کردین آره؟ عمر میگه یجورایی چند دقیقه ای که رفتم بیزون سوسن اومده بود تا باهم حرف بزنیم آسیه میپرسه از کجا میدونست اونجایی؟ عمر به اوگولجان نگاه میکنه و میگه عکس گذاشته بوده ایشون اوگولجان خوشحال میشه که اونا باهم آشتی کردن.

آیبیکه به حیاط میاد که آسیه به پسرها میگه شما برین من باهاش حرف بزنم. آیبیکه بهش میگه که با برک بهم زدیم و جدا شدیم آسیه درک نمیکنه و آیبیکه میگه آیلا خانم کار بدی کرده مامانمم درجریان بوده و بهش میگه نمیتونم بیشتر توضیح بدم برک هم فکر کرده من میخوام باهاش بهم بزنم که ازش فرار میکردم آحه من چجوری میتونم باهاش بهم بزنم و گریه میکنه که آسیه دلداریش میده. سوزان تو اتاق بازجویی به بازپرس میگه من وقتی رسیدم سادو روی زمین افتاده بود و بهش میگه که او از جریان تصادف و مرگ همسرش باخبر بوده.

مامور به داخل میاد و خبر میده که سادو زنده ست و الان بیمارستانه. سوزان خوشحال میشه و میگه میخواد باهاش حرف بزنه تا یفهمه قاتل کیه آنها میگن فعلا باید تو بازداشتگاه باشه. سوزان با آکیف زنگ میزنه و میگه که بازداشت شده و ماجرارو برایش تعریف میکنه اکیف شوکه میشه و میگه الان میاد اونجا. حلمیه پیش آسیه و عمر میره و به آسیه میگه پیش یه پیرزن که آلزایمر داره کار میکنه ولی کار زیاد داره نمیتونه شب باشه پیشش و ازش میخواد بعد از مدرسه به اونجا بره تا حقوقشونو نصف کنن.

اورهان تو چایخانه نشسته و شنگول میره پیشش و میگه مادرت خوابیده میتونی بیای خونه و از اینکه مادرشو نمیبخشه سرزنشش میکنه و باهم به خانه بر میگردن. آکیف پیش سوزان رفته و واسه اینکه پیگیر قضیه سادو بوده سرزنشش میکنه سوزان بهش میگه سادو زنده ست و وقتی به هوش بیاد میتونم برم ازش بپرسم قاتل کی بوده آکیف از اینکه سادو نمرده جا میخوره و نگران میشه. مامور میاد و میگه مجرمین اصلی پیدا شدن و او ازاد است سوزان خوشحال میشه.

اوگولجان وقتی میبینه آیبیکه ناراحته بهش میگه با برک حرف میزنه اما آیبیکه میگه دخالت نکنه چون مقصر خودشه. آکیف پیش شوال میره و ماجرارو واسش تعریف میکنه که چجوری سوزانو تو دردسر انداخته اکیف میخنده و میگه هم سادو زنده ست هم سوزان آزاد شد شوال آشفته میشه و از آکیف کمک میخواد. اورهان صبح به خانه میره و بلیطی روی میز میزاره و به مادرش میگه این بلیط بزگشت به مالاتیاست همین امروز برمیگردی همه جا میخورن.

شوال با آکیف در حال رفتن به بیمارستان هستن و اکیف بهش میگه که به یه پرستار پول داده تا به محض به هوش اومدنش بهش خبر بده از طرفی سوزان به آکیف زنگ میزنه و میگه که تو بیمارستانه و سادو تازه از اتاق عمل بیرون اومده. اکیف به شوال میگه تو برو به اتاق سادو و وقتی به هوش اومد قضیه را حل کنه خودش میره پیش سوزان تا سرگرمش کنه‌. سوسن پیش عمر میره و وقتی میبینه او را بخشیده بغلش میکنه و میگه باید باهمدیگه جشن بگیریم عمر میگه تو کتابخانه کار دارم بعد میام کافه باهم جشن بگیریم لیدیا به مدرسه میاد که با دیدن اونا باهم پکر میشه.

او پیش یاسمین میره که از نگاه های او به ماهر متوجه میشه ازش خوشش میاد سپس باهمدیگه گرم صحبت میشن و لیدیا بهش میگه سوسن و عمر باهم آشتی کردن انگاری یاسمین میگه فکر کنم همین دیشب آشتی کردن آخه آدرس خونتو گرفته اومد اونجا لیدیا به سوسن میگه باورم نمیشه تو اومده بودی دیشب خونه ما؟ سوسن از اینکه یاسمین این حرفو زده بهش ناراحت میشه و به لیدیا با طعنه میگه که میدونم ناراحت میسی ولی باید بگم ما آشتی کردیم و هیچ مشکلی نداریم و به کلاس میره که لیدیا حرصش میگیره.

سادو به هوش میاد که آکیف سریعا به شوال خبر میده او پیش سادو میره و توافق میکنن باهم. سوزان وقتی پیش سادو میره و میخواد ماجرارو بدونه سادو میگه دروغ گفته چون میخواسته اخاذی کنه تا بدهی که بالا اورده را پرداخت کنه سوزان عصبی میشه و به پلیس میگه ازش شکایت داره...

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه