خلاصه داستان قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران
در این مطلب برای شما خلاصه داستان قسمت ۳۰۰ از سریال پرطرفدار خواهران و برادران قرار داده ایم.
سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت ۲۱ از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
در قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟
آیا شوال موفق می شود ارن ها را از مدرسه مدرسه اخراج کند؟ برای فهمیدن این موضوع با ما همراه باشید.
ماهر بعد از مدرسه به دنبال آکیف میره تا او را پیش یامان برسونه وقتی به اونجا میرن تولگا را سر میز با یامان میبینن و جا میخورن تولگا هم تعجب میکنه تولگا یامان را عموی خودش معرفی میکنه و آکیف خوشحال میشه. اکیف سر صحبت کلوب را با یامان باز میکنه که شریک بشن که تولگا از اکیف تعریف میکنه و میگه که الکی نیست که الگومه یامان هم قبول میکنه که آکیف خوشحال میشه.
ارن ها بعد از اتمام مدرسه اونجا میمونن و دیوارهای مدرسه را رنگ میکنن، یاسمین پیش سوسن رفته تا باهم درس بخونن اونجا سوسن درباره عمر که هنوز باهاش قهره با یاسمین درد و دل میکنه سپس ازش میخواد تا شب پیشش بمونه. صرب تو خونه در حال تحقیق تو اینترنت است درباره مدیریت مدرسه و راه های اخراج از مدرسه که فکری به سرش میزنه. بچه ها فردای آن روز تو مدرسه در حال شمردن دستمزد زنگ کردن دیوارها هستن که متوجه میشن هنوز خیلی پول کم دارن برای خرید گرمکن مدرسه شنگول به اونجا میره که با فهمیدن این موضوع میگه نگران نباشید من میدم بهتون.
بچه ها به مدرسه رفتن که بوراک با عصبانیت پیششون میره د میگه این چه کاری بود که کردین؟ اکیف که برای تکمیل ثبت نام ماهر اومده بود کنجکاو میشه و به داخل میره. اکیف و بوراک به نوشته روی دیوارها میخندن.
رو دیوار نوشته مدیر مدرسه دیوانه ست شوال با عصبانیت ارن ها را مقصر میدونه که عمر میگه کار ما نیست! سوسن به همه میگه کار منه کار اونا نیست که همه جا میخورن و یاسمین میگه تو گی این کارو کردی؟ دیشب که من پیشت بودم و به همه میگه که کار سوسن نیست. اکیف به شوال میگه بریم باهم حرف بزنیم اونا به اتاقی میرن که آکیف بهش هشدار میده و میگه اگه بخوای به این کارت ادامه بدی و برای بچه ها دردسر درست کنی میرم پیش پلیس و درباره سادو و مرگ احمد هرچی میدونمو میگم شوال میگه خودتم اینجوری میسوزی!
آکیف میگه عیب نداره من خیلی وقته که سوختم سپس ازش میخواد پیش همه برگرده و حرفاشو پس بگیره. شوال وقتی به اونجا میره میگه قرار نیست کسیو اخراج کنه این کار که زیر سر صرب بوده از اینکه مادرش از اخراج اونا منصرف شده عصبی میشه. شنگول به فروشگاه میره و پیراهنی برای اورهان میبینه که از طرفی دیگه یه زن مسن اون پیراهنو میکشه و میگه من میخوام واسه پسرم بگیرم شنگول میگه ولی اول من دیدم اونا باهم سر پیراهن بگو مگو میکنن که فردشنده میاد و اونارو از همدیگه جدا میکنه شنگول موفق میشه پیراهن را بخره.
عمر تو مدرسه سوسن را میبینه و سرزنشش میکنه که چرا میخواسته دیوار نویسیارو گردن بگیره او با این کارش باعث نمیشه که ببخشتش سوسن میگه من اینکارو واسه تو نکردم چون میخواستم از این مدرسه برم و اخراجمم واسم مهم نبود و با حرص میره تو کلاس. صرب با مادرش تو خونه دعوا میکنه که چرا بچه هارو اخراج نکرد همان موقع زنگ در خانه به صدا درمیاد و شوال با دیدن سادو شوکه میشه صرب میره و میپرسه این مرد کیه شوال تظاهر میکنه که باغبانه بعد از رفتن صرب به داخل سادو میگه پولش تموم شده و بدهی بالا اورده و پول میخواد اگه نده میره پیش پلیس شوال پولی نمیده و به داخل برمیگرده و سریعا با آکیف تماس میگیره.
اکیف بهش میگه خودم باهاش حرف میزنم ولی سادو به تلفنش جواب نمیده. سادو شب به سوزان زنگ میزنه و میگه اگه میخوای حقیقتو درباره مرگ شوهرن بدونی به این ادرس بیا چون مرگش تصادفی نبوده سوزان جا میخوره. شنگول تو خونه برای همه ماجرای تو فروشگاهو تعریف میکنه که همان موقع اون زن به اونجا میاد و شنگول با تعجب میگه این همون زنه! اورهان با دیدنش اونو مادر خطاب میکنه و همه شوکه میشن.
انها باهم کمی بحث میکنن و اورهان میگه بره همونجایی که بوده شنگول کمی با اون زن که فاطماست حرف میزنه و فاطما خلاصه ای از زندگیش تعریف میکنه و میگه وقتی برنامه اونارو دید پیداشون کرد و اومد اونجا اورهان میخواد بازم بره که عمر و اسیه میگن میتونه پیش ما بمونه. سوزان به اون ادرس میره که سادو میگه تصادف ساختگی بوده ولی اگه میخوای بدونی چی به چیه باید ۱ میلیون بدی تا بگم سوزان عصبی میشه....
نظر شما