خلاصه داستان قسمت ۳۲۷ سریال ترکی خواهران و برادران

در این مطلب برای شما خلاصه داستان قسمت ۳۲۷ از سریال پرطرفدار خواهران و برادران قرار داده ایم.

خلاصه داستان قسمت ۳۲۷ سریال ترکی خواهران و برادران
صفحه اقتصاد -

سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت ۲۱ از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

در قسمت ۳۲۷ سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟‌ 

ثریا به نباهت با یه شماره ناشناس پیام میده.نباهت در حال فیلم دیدنه که یه شماره ناشناس بهش پیام میده و میگه شوهرت داره بهت خیانت میکنه تو خانه باغه. او جا میخوره و میگه مگه میشه؟ محاله! آکیف دیگه جرأت نمیکنه همچین کاری کنه نه دارن دروغ میگن! سپس به آکیف زنگ میزنه که میبینه خاموشه تلفنش سپس میگه نه اینجوری من دیوونه میشم باید برم مطمئن بشم. سوزان و یامان نشستن و در حال صحبت کردنن که یامان از سوزان تعریف میکنه و او میخنده که یامان میگه بهتره اینجوری نخندی داری دلمو میبری سوزان میگه این دل بردن واسه فضای اینجا و این موقع شب بودنه یامان پیشنهاد میده باهم نوشیدنی بخورن که سوزان میگه نه من برم بخوابم دیگه و میره.

آکیف تو ویلاست و داره اونجارو با گل های پرپر شده تزیین میکنه که زن در خانه زده میشه و فکر میکنه ثریاست که با باز کردن در با نباهت روبرو میشه و هردوشون شوکه میشن. نباهت میگه اینجا چیکار میکنی؟ تو مگه قرار کاری نداشتی؟ اینجا چرا اومدی؟ چخبره؟ سپس به داخل میره و وقتی وضع ویلارو اونجوری میبینه که با گل تزیین شده و همه جا شمع گذاشته شده عصبی میشه و با آکیف دعوا میکنه که کی اینجاست؟ با کی قرار داشتی هان؟ آکیف زیربار نمیره و میگه دارن واسمون پاپوش درست میکنن! نباهت پیامو بهش نشون میده و میگه اینا همه توهمه آره؟ سپس میگرده خونه را تا ببینه اون زن کجاست اما کسیو پیدا نمیکنه تو همین حین ثریا به آکیف پیام میده که اینم باشه درس عبرتت که سنگ جلوی راهم نداری آکیف میفهمه کار ثریا بوده و میخنده سپس وقتی نباهت میاد آرومش میکنه و وانمود میکنه که واسه اون این تدارکاتو چیده بوده تا سورپرایزش کنه نباهت اول باور نمیکنه و آکیف همه تلاششو میکنه و در آخر موفق هم میشه.

شنگول و فاطما به هوش میان و میبینن به یک صندلی بسته شدن سپس اونا ترسیدن که فاطما میگه من تازه تو وپسرمو پیدا کرده بودم هنوز ازتون سیر نشده بودم ولی دارم میمیرم و بهش میگه که خیلی دوسشون داره بعد از چند دقیقه دو نفر به اونجا میان و با دیدن اونا دست و پاشونو باز میکنن شنگول سریعا به اورهان زنگ میزنه و میگه بیان دنبالشون. وقتی به خونه میرسن تمام قضیه را براشون تعریف میکنن. فردای آن روز امل در حال پنبه گذاشتن تو کفششه که آسیه و عمر میپرسن داره چیکار میکنه او میگه کفش پامو میزنه اینو میزارم خوب میشه دیگه درد نمیگیره آنها ناراحت میشن و عمر میگه واسش یکی دیگه میخره. بچه ها قبل از مدرسه به یه کارواش میرن و اونجا اوگولجان حرف میزنه و مشغول به کار میشه.

روز تولد احمد هستش که سوزان رفته سر قبرش و با دیدن شوال و بچه هاش که به اونجا اومدن عصبی میشه و با شوال دعوا میکنه که بچه هاش از مادرشون دفاع میکنن اما شوال ازشون میخواد با خاله سوزانشون درست رفتار کنه که سوزان میگه بالاخره روی واقعیتو میبینن و اونروز ببینیم چیکار میکنی و میره که یاسمین میپرسه منظورش چی بود؟ چرا چیزی نگفتی؟ سرپ میگه هیچی مامان از پول های مدرسه برداشته که اون فهمیده به خاطر همین اینو گفت. آکیف تو کلوب ثریا را میبینه و میگه تو داری چیکار میکنی؟ چرا به نباهت خبر دادی؟ ثریا میخنده و میگه وقتی بهم ریخته دیدمت خیلی حالم خوب شد و بعد از کمی حرف زدن بهش میگه از من به تو چیزی نمیرسه بی نصیب میمونی از من و میره. فاطما شنیده حرفاشونو و میره به آکیف میگه خانمتون هست برم پیشش؟

او میگه شما همه چیزو شنیدین؟ و سعی میکنه مجابش کنه که به کسی چیزی نگه. تو مدرسه اوگولجان به الیف یه بگ هدیه میده که او میبینه یه ماگ مشکی ساده ست که الیف میگه همین؟ او میگه این جادوییه الیف میگه باشه قبول ولی با این چیزا نمیبخشم حالا حالاها باید دنبالم بیوفتی و میره و میخنده. شنگول و اورهان به بانک رفتن تا ببینن میتونن وام بگیرن تا وسایل ضروری خونه مثل گازو بخرن یا نه. اونجا دو سارق میاد و با اسلحه تهدید میکنه تا کیفشونو پر از پول کنن که به کمک اورهان نگهبان بانک اونارو دستگیر میکنه و همه اورهان را تشویق میکنن.

یاسمین تو کافه مدرسه پیش تولگا رفته و میگه درباره رابطه ات با الیف دروغ گفته بودی و بهم گفته بودی که از من خوشت نمیاد اینم دروغ بود؟ تولگا تعریف میکنه که خیلی ازت خوشم میومد ولی تو از ماهر خوشت اومده بود حتی از من خواستی رابطه تونو جوش بدم و بعد از زدن حرف های دلش میگه راسیتش الان دیگه ازت دور شدم و میره که یاسمین ناراحت میشه. اوگولجان پیشش میره و میگه چیشده؟ او میگه تولگا بهم گفت دیگه دوسم نداره اوگولجان میگه باید حالا حالاها دنبالشون بیوفتیم میخوان اذیتمون کنن.  

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت صفحه اقتصاد هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت صفحه اقتصاد هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد