خلاصه داستان قسمت ۳۰۳ سریال ترکی خواهران و برادران
در این مطلب برای شما خلاصه داستان قسمت ۳۰۳ از سریال پرطرفدار خواهران و برادران قرار داده ایم.
سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت ۲۱ از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
در قسمت ۳۰۳ سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟
اگر میخواهید ماجرای جدا شدن برک و آیبیکه و رفتن برک به ایتالیا برای همیشه را بفهمید در این پست با ما همراه باشید.
بعد از مدرسه لیدیا به تولگا میگه یامان خانواده شریکشو شام دعوت کرده و ازش میخواد اونم بیاد چون حوصله اش سر میره تولگا هم به بچه ها پیشنهاد میده که اونا هم بیان عمر و آسیه قبول نمیکنن اما اوگولجان اصرار میکنه و اونارو راضی می کنه.
برک سراغ آیبیکه میره و بهش میگه باید درباره طرز رفتارت صحبت کنیم آیبیکه مثل همیشه سعی میکنه ازش فرار کنه اما برک میگه باید همین الان توضیح بدی او فقط سکوت میکنه برک بهش میگه اگه چیزی نگی نشون دهنده اینه که میخوای جدا بشی آیبیکه ناچاراً سکوت میکنه که برک میگه پس درست حدس میزدم آیبیکه میگه نه اینجوری نیست اما برک قبول نمیکنه و میره آیبیکه گریهاش میگیرد.
شب آکیف با نباهت و ماهر در خانه یامان هستند. یامان در حال درست کردن غذاست و لیدیا بهش کمک میکنه بعد از چند دقیقه عمر اینا به اونجا میان و اوگلجان به خاطر لیدیا حسابی به خودش رسیده و تیپ رسمی زده لیدیا به تولگا میگه این چرا اینجوریه؟ او بهش میگه که جدیش نگیر و همگی سر میز میشینن.
سوزان از اینکه نتونسته پول را جور کند کلافه و عصبیه و به خودش میگه هرجور شده من باید از این قضیه سر در بیاورم پس به سادو زنگ میزنه اما او به تلفنش جواب نمیده سوزان تصمیم میگیره به طرف خانه او برود.
بعد از شام بچهها در حیاط جمع شدند و در حال صحبت کردنند اوگولجان پیشنهاد میده تا با همدیگه عکسی بگیرن بعد از گرفتن عکس تو فضای مجازی منتشر میکنه سوسن وقتی این عکسو میبینه سریعاً به یاسمین زنگ میزنه ازش میخواد تا استوری جدیده اوگولجان را ببینه او بهش میگه حتماً خونه لیدیا اینا هستند سوسن از صمیمی شدن لیدیا با عمر تو این بازه زمانی کوتاه می ترسد و با عصبانیت از یاسمین میخواد تا آدرس خونه لیدیا را بدهد.
شوال با سادو تماس میگیرد و باهاش قرار میزاره تا پول را بهش بدهد. برک در خانه به مادرش میگه اگه هنوز رو حرفش هست میتونن به ایتالیا برن آیلا خوشحال میشه و میگه چی شد که یهو نظرت عوض شد؟ برک با ناراحتی میگه چون برای موندن در اینجا هیچ انگیزهای ندارم با آیبیکه امروز تموم کردم آیلا ازش دلیلشو میپرسه که برک میگه چند وقتیه رفتارش عوض شده نه تو چشام نگاه میکنه نه باهام حرف میزنه و مدام در حال فرار کردنه هرچی هم ازش میپرسم هیچی نمیگه بعد از رفتن برک آیلا به خودش میگه باید هرچه سریعتر از اینجا بریم وگرنه همه چیز به هم میریزه.
سوزان وقتی به انبار سادو میرسد میبینه سوار ماشین شده میخواد بره سوزان از راننده میخواد تا ماشین جلویی را تعقیب کند. سوسن وقتی به خانه لیدیا میرسد به عمر زنگ میزند و ازش میخواد تا به دم در بره عمر جا میخوره.
سوسن باهاش بحث میکنه و از این صمیمیتش با لیدیا گلگی میکنه عمر میگه نمیدونم تو سر تو چی میگذره اما هنوز هم چشمم کسیو به جز تو نمیبینه و نتونستم فراموشت کنم و او را در آغوش میگیرد که آرومش کنه. ساد به یک خانه متروکه میرود شوال بهش کیف پولی را میدهد سه مرد همان موقع وارد میشوند که سادو از دیدنشون جا میخوره و بهشون میگه قصد فرار نداشتم پولو گرفتم که بیام بدم بهتون.
آن مردها از شوال میخوان تا از آنجا بره و بعد از گرفتن کیف پول چاقویی به او میزنند شوال که این صحنه را از پشت دیوار دید شوکه میشود همان موقع سوزان از راه میرسه و شوال با دیدن اون هم جا میخوره. سوزان بالا سر سادو میرود و با نگرانی میگه چی شده؟ سادو بهش میگه که یه نفر بهم پول داد تا ترمز ماشین نامزدتو ببرم سوزان ازش میپرسه کی بهت گفت؟ اما همان موقع سادو از حال میرود.
شوال بیرون یه ماشین پلیس میبینه و از فرصت استفاده میکنه و میگه داخل خانه یه مرد خونی رو زمین افتاده و یه زن بالا سرشه فکر کنم زنه مردرو کشته! پلیسها وارد خانه میشن و با دیدن سوزان دستگیرش میکنند. شوال از این وضعیت خوشحال میشه و به خودش میگه کارت تمومه و از آنجا میره....
نظر شما