خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما + عکس

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما را مطالعه می کنید.

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما + عکس
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از  پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما را مطالعه می کنید. این پست هرشب بعد از پخش قسمت جدید سریال آپدیت می شود پس تا قسمت آخر این سریال همراه ما باشید. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ پژمان بازغی، محیا دهقانی، رویا جاوید نیا، رضا فیاضی، حمید گودرزی، اسماعیل محرابی، پور انداخت مهیمن، هلن نقی لو...

داستان سریال غریبه درباره شخصی به نام مصطفی بوده که یک داروساز می‌باشد او چند سال پیش همسرش را از دست داده است و زمانی که به شمال سفر کرده بودند همسرش غرق شد حالا بعد از گذشت ۳ سال تصمیم گرفته ازدواج مجدد کند اما شواهدی به دست آورده است که احتمال می‌دهد همسرش زنده باشد او تلاش می‌کند تا حقیقت را پیدا کند چرا که داستان بسیار پیچیده‌ای در مقابل او قرار دارد که بتواند سرنخ‌هایی از همسرت سابقش به دست آورد


 

قسمت آخر سریال غریبه

قسمت آخر سریال غریبه

ارغوان در حال جمع کردن وسایل و چمدانشه که امیرعلی میره پیشش و میگه داری چیکار میکنی؟ او میگه میرم خونه مامانم صبارم میبرم پیش شیرین تا همه چیز تموم بشه امیرعلی میگه باز داری حرف خودتو میزنی که ما درباره این موضوع حرف رده بودیم! ارغوان میگه اون واسه قبل از پیدا شدن تلماست نه الان! بهت حق میدم اون مادر بچته من از تو دلخور نیستم امیرعلی میگه ما راحت این زندگیو نساختیم که به این راحتی بخوایم بهم بزنیمش.... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴ سریال غریبه

قسمت ۳۴ سریال غریبه

سینا تو اداره از ناهید در حال بازجویی کردنه و ازش می‌پرسه که چرا به خانم پروانه اطلاعات غلط می‌دادین تا به ما انتقال بدن؟ ناهید میگه من فقط کسی بودم که دستور را عمل می‌کردم از خودم اراده خاصی نداشتم سینا میگه دستورو بهرام ضیایی می‌داد درسته؟ او چیزی نمیگه که سینا بهش میگه می‌دونی الان بهرام ضیایی کجاست؟ در حال خارج شدن از کشوره. ناحیه جا می‌خوره..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال غریبه

قسمت ۳۳ سریال غریبه

مژگان رفته پیش سینا تو اداره و تمام مکالماتش را با خان بابایی ضبط کرده و براش پخش می‌کنه سینا بهش میگه چرا باید این اطلاعاتو به تو بگه؟ به این آسونی بعد از این همه وقت! مژگان میگه نمی‌دونم من فقط ازش سوال پرسیدم درباره کار چون ازم خواسته بود که با فردی به اسم مردانی تو این چند روزه ملاقات کنم منم ازش پرسیدم درباره کار اونم اینارو بهم گفت سینا می‌پرسه مردانی کیه؟ ..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ غریبه

قسمت ۳۲ سریال غریبه

ضیائی پیش ناهید رفته و میگه هنوز ازم ناراحتی به خاطر اون اتفاق؟ او تأیید میکنه و میگه نباید باشم؟ کاری کردی که شدم سیبل تمام اتفاقات! هرچی میشه سریع میان سراغ من و منو مسبب میدونن! همش به خاطر کارهای توعه که خودتو پشت من مخفی کردی! ضیائی میگه واسه خودت اون کارو کردم من کاری نمیکنم که تو به خطر بیوفتی! ناهید بهش میگه بزار من برم این به نفع تو هم هست اگه اونا دستشون به من برسه خیلی راحت میان سراغت! و میگه بزار من برم! ..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ غریبه

قسمت ۳۱ سریال غریبه

زویا تو خونه ناهید باهاش در حال حرف زدنه و درباره پدرش باهاش حرف میزنه ناهید ازش میپرسه از دست بابات ناراحتی؟ او میگه خیلی زویا بهش میگه آدمیزاد چقدر عجیبه تا دیروز نمیخواستم حتی ببینمت الان منتظرم شنیسل واسم سرخ کنی بخورم ناهید لبخند میزنه و میگه هیچکی از فرداش خبر نداره زنگ در خانه زده میشه و زویا میره میبینه که سیناست و جا میخوره سینا وقتی میبینه درو باز نمیکنن به گوشی زویا زنگ میزنه ناهید  بهش میگه اون دست از سرت برنمیداره بهتره بری باهاش حرف بزنی و درو باز میکنه..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال غریبه

قسمت ۳۰ سریال غریبه

سینا بعد از اینکه از اتاق بازجویی بیرون میاد به حاجی مافوقش میگه شنیدین حرفاشو؟ خوب نظرتون چیه؟ او میگه اگه بخوام حرفه ای عمل کنم باید بگم که احتیاج به زمان بیشتری داریم ولی بر طبق تجربه بخوام بگم که داره راست میگه سینا میگه منم همین حسو دارم میشه اعتماد کرد به حرفاش. فردای آن روز راحله به خانه آنا اومده که سینا رفته خرید و وقتی اومده تو خونه .... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال غریبه

قسمت ۲۹ سریال غریبه

امیرعلی با ارغوان میرن بیرون و او ازش میپرسه منو چرا اینجا آوردی؟ امیرعلی میگه امروز رفتم شرکت پیش سینا تا باهاش حرف بزنم دیدم اون زنه بابایی اونجاست با فامیلی شاهمیری ارغوان میگه اونجا چیکار میکرد؟ امیرعلی میگه نمیدونم پاک گیج شدم این همه اتفاق تو مدت زمان کم خیلی عجیبه که داره میوفته سپس بعد از رسوندن ارغوان خونه به شرکتش میره که بعد از چند دقیقه سینا اونجا میاد که امیرعلی جا میخوره و میگه اینجا چیکار میکنی؟ چجوری اومدی اینجا؟.... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال غریبه

قسمت ۲۸ سریال غریبه

زویا تو شرکت در حال رسیدگی به کارهاست که ناهید میره اونجا و بهش میگه من فکرامو کردم زمینارو واگذار میکنم ولی به یه شرط اونم اینکه به اندازه سهم زمینام سهام شرکت به نامم بخوره زویا لبخند میزنه و میگه خواسته کمی هم نیست! من باید با سینا مشورت کنم ناهید میگه تا فردا وقت دارین همینم به خاطر التماس های مادرته .... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال غریبه

قسمت ۲۷ سریال غریبه

پروانه سر قرار با شاهمیری میره او بهش میگه که من دیشب پنهانی وارد اتاقش شدم و خیلی اتفاقی با یک کشو روبرو شدم که توش یه مقدار پول و طلا و اسلحه و یه گوشی موبایل بود سیم کارت موبایلو براتون آوردم که شاید به دردتون بخوره. شاهمیری تشکر می‌کنه، پروانه میگه از دیشب تا الان یه سری حرفایی خانم بابایی بهم می‌زد که.... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال غریبه

قسمت ۲۶ سریال غریبه

سینا با  راحله دنبال رمز گاوصندوقی هستن که تو کتابخانه پیدا کردن آنها اول سال تولد زویا، آنا، سینا و خود شاهمیریو میزنن اما هیچ کدوم از اونا نیست سینا میگه هرچی هست مرتبط به این کتابخانه ست تو همینجاست اونا یه عدد پیدا میکنن و میبینن رمز همون بوده تو گاوصندوق یه فلشه که راحله میزنه تو لپ تاپ و میبینه توش چندتا فایله که خالیه.... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال غریبه

قسمت ۲۵ سریال غریبه

مأمورین به دستور سینا شاهینو زیر نظر دارن که داره از باغ بیرون میاد آنها به سینا خبر میدن که سینا میگه تعقیبش کنین گمش نکنین حواستون باشه. ارغوان به خانه پدر امیرعلی رفته تا ببینه چیکارش داشته امیرعلی با دیدنش میگه خوب شد که اومدی باید بهت واست ماجراییو تعریف کنم دیشب به مژگان حمله کردن ارغوان جا میخوره و میگه چی؟ .... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال غریبه

قسمت ۲۴ سریال غریبه

مژگان تمام چیزهایی که میدونه را شروع میکنه به نوشتن سپس با سینا از اداره بیرون میرن. زویا تو شرکت سخت مشغول حساب و کتاب هاست و زمان کلا از دستش در رفته از طرفی آنا هرچی بهش زنگ میزنه میبینه گوشیش خاموشه و به شرکتم  هرچی زنگ میزنه میره رو پیغامگیر و حسابی نگران زویا میشه. برای مژگان یه پیام از طرف شخصی به نام پ میاد که نوشته جون دکتر سماواتی تو خطره او سریعا به داوود زنگ میزنه و میگه که داوود از مژگان میپرسه پ کیه؟..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال غریبه

قسمت ۲۳ سریال غریبه

مژگان سر قرار با مرجان کنار دریا رفته مژگان بهش میگه خوشحالم که میبینمتون مرجان میگه منم خوشحالم شنیدم پژمان تو ترکیه زیاده روی کرده! مژگان میخواد از مشکلاتش با پژمان و نبود بچه اش بگه که او میگه من به زندگی خصوصی و مشکلاتتون کار ندارم نمیخوام بدونم مژگان میگه من تا الان هرکاری گفتین انجام دادم مرجان میگه منتی نیست...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال غریبه

قسمت ۲۲ سریال غریبه

سینا میره شرکت امیرعلی و او بهش گوشی قدیمی تلمارو میده و میگه این گوشی تلماست که وقتی غرق شد با خودش بود سینا تشکر میکنه و میخواد بره که امیرعلی میگه من فکر میکنم شما یه چیزهایی درباره زنم میدونین به من نمیگین سینا میگه درست فکر میکنین امیرعلی ازش میخواد تا بگه اما سینا میگه به درد شما فعلا نمیخوره بیشتر گیجتون میکنه و میره. داوود با خان بابائی تو یه هتل برار گذاشته تا باهم حرف بزنن...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال غریبه

قسمت ۲۱ سریال غریبه

مژگان درباره مکانی با سینا حرف می‌زنه و میگه این کافه یه جور پوششه وقتی بخوان تصمیمی بگیرم و نقشه‌ای بکشن اینجا جمع میشن فقط یه اسم رمز دارن باید یه نفر بره این رمزو بهشون بگه تا اونا بیان تو سرویس بهداشتی با من حرف بزنن سینا میگه چرا تو سرویس بهداشتی؟...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال غریبه

قسمت ۲۰ سریال غریبه

سینا به دم در خانه کسی رفته که قبلاً به خاطر باز کردن گاوصندوق و قفل‌ها به زندان رفته بود اون شخص با دیدن سینا میگه من دیگه خلاف نمی‌کنم سینا میگه خوبه ولی باید یه گاوصندوقو برام باز کنی سپس با همدیگه به طرف خانه آنا میرن که گاوصندوق اونجارو باز کنه و بعد از باز کردن گاوصندوق میگه بفرمایید...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

غریبه قسمت ۱۹

قسمت ۱۹ سریال غریبه

امیرعلی کیفی را باز می‌کنه و پاسپورت خودش و تلما را توش می‌بینه و یاد خاطره‌ای از تلما می‌افته که وقتی داشته ازش فیلم می‌گرفته بهش میگه یه جمله به دخترمون صبا بگو که بعداً دید خوشش بیاد و کیف کنه تلما بهش میگه دخترم امیدوارم به موفقیت و خوشبختی دست پیدا کنی سال‌های سال من و بابا امیرعلیت کنارت باشیم و با همدیگه زندگی کنیم، خیلی دوست دارم...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال غریبه از شبکه ۳

قسمت ۱۸ سریال غریبه

امیرعلی که شماره مژگانو از وکیل خان بابائی خواسته بود واسش فرستاده و او به مژگان زنگ میرنه مژگان در حضور پژمان جواب میده که امیرعلی پیگیری نامه رو میکنه او میگه یه سفر کاری واسم پیش اومد و تهران نیستم اومدم بهتون خبر میدم امیرعلی قبول میکنه و میگه مشکلی که نیست؟ اگه کاری ازم برمیاد در خدمتم مژگان میگه نه ولی فقط مادرم فردا عمل داره باید عمل کنه میتونم ازتون بخوام برین پیش دکترش و برسونیتش به بیمارستان؟ امیرعلی قبول میکنه که ادرسو مژگان بهش میده و تلفنو قطع میکنه. پژمان به حیاط میره و به خان بابائی زنگ میزنه..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال غریبه

قسمت ۱۷ سریال غریبه

مژگان و پژمان به ترکیه رسیدن و به سمت هتل میرن اونجا پژمان بهش چمدانی میده و میگه اینو واسم نگه دار برو تو اتاق تا من بیام. سپس از هتل بیرون میره. مژگان تو اتاق با خودش فکر میکنه که چرا چمدانشو داد به او و ازش خواست نگهش داره سپس بیرون از هتل میبینه که داره پژمان به یه نفر زنگ میزنه و تلفن حرف میزنه او مشکوک شده و تو چمدانشو نگاه میکنه که میبینه کلی مواد اونجا کار گذاشته..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال غریبه

قسمت ۱۶ سریال غریبه

تلما رفته مدرسه دخترش صبا و از دور اونو نگاه میکنه و اشک میریزه. ارغوان رفته دنبال صبا و باهم سوار ماشین میشن و میرن. تو بهشت همگی با خانم در حال انرژی درمانی هستن که خانم زیر چشمی مژگان را زیر نظر داره و بهش میگه مژگان ذهنت درگیره اینجا نیستی چیشده؟ باز کابوس میبینی؟ برامون تعریف کن مژگان به دروغ تعریف میکنه که تو یه جنگل سیاه بودم که مدام دخترم پریناز منو صدا میزد صداش بود ولی من نمیدیدمش اونم داشت صداش دور و دورتر میشد دلم شور میزنه که دیگه نتونم ببینمش خانم میگه بهت قول میدم میبینیش فقط باید ایمانتو قوی تر کنی..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال غریبه

قسمت ۱۵ سریال غریبه

مژگان رفته به هایپرمارکت و در حال خرید کردنه که یه نفر تعقیبش میکنه مژگان متوجه میشه و تو یه فرصت از دستش فرار میکنه. او سوار تاکسی میشه و تو مسیر یاد خاطراتش با تلما میوفته که ازش میپرسیده تو از کاری که می‌خوای بکنی مطمئنی؟ تلما میگه آره. امیرعلی به خانه پدر ارغوان رفته تا باهاشون صحبت کنه پدر ارغوان بهش میگه تو معلوم هست داری چیکار می‌کنی؟.... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال غریبه

قسمت ۱۴ سریال غریبه

زمان گذشته، سینا با یه روز تأخیر به خانه برمیگرده که آنا میگه کجایی تو دلم هزار راه رفت! سینا میگه داشتیم مدرسه میساختیم آنا میگه بیا برو الان بابات میاد. شاهمیری میاد و میگه کجا بودی تو؟ او میگه بچه که نیستم حالا یه روز دیرتر اومدم چیشد مگه ؟ او میگه باید به من و مامانت خبر بدی! واسه من میره مدرسه میسازه به جاش بیا به پدر خودت تو شرکت کمک کن سینا میگه من با کاری که شما میکنین مشکل دارم او میگه چه غلطا!..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال غریبه

قسمت ۱۳ سریال غریبه

امیرعلی تو اتاقش نشسته و به کارش میرسه که بکدفعه توهم تلمارو میزنه که تو آینه میبینتش و صداش میزنه تلما بهش میگه خیلی به ارغوان حرف های قشنگی زدی خیلی خوشم اومد هنوزم پس بلدی از این حرفا سپس باهاش کمی حرف میزنه و میگه امیرعلی خیلی سردمه کمکم کن و همان موقع سینا به امیرعلی زنگ میزنه که او با دیدن صفحه گوشیش توهم تلما میزنه...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال غریبه

قسمت ۱۲ سریال غریبه

پروانه رفته پیش خانم خان بابایی و میگه باهاتون میتونم حرف بزنم؟ او میگه کی اینو  راه داده من باهات حرفی ندارم دیگه برو و میگه بیرونش کنن. یه نفر از یه داروخانه به خان بابایی زنگ میزنه و میگه دکتر سماواتی امروز اومده بودن به داروخانه گفتم بهتون اطلاع بدم او میگه خیلی خوب و قطع میکنه تلفن آنها که در حال شنود شدنه احسان میشنوه. ارغوان حال روحی خوبی نداره و تو خانه در حال نقاشی کردنه که مادرش میره پیشش وا...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال غریبه

قسمت ۱۱ سریال غریبه

سینا رفته پیش رضا کسی که آدرسشو بهش داده بودن تا درباره گذشته اش بهش اطلاعات بدن. او سر یه زمین کشاورزی میره که رضا بهش میگه این زمینارو آقای آهنگری به نام ما زد نفهمیدیم آخرش واسه چی، باهمدیگه هم درد بودیم ما بچه مون شهید شده بود اونم همه خانواده شو تو خرمشهر از دست داده بود یه روز اومد اینارو زد به نام ما...... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال غریبه

قسمت ۱۰ سریال غریبه

آخر شب سودابه پروانه را با دهن و دست بسته میبره به داخل گودال و میخواد بهش شلیک کنه که پروانه ازش خواهش میکنه تا نکشتش او یهو یه صدای باز شدن درو میشنوه و فکر میکنه پیروزه او دنبال صدا میره که پروانه آروم از پشت سر به طرفش میره و با چوب میزنه تو سرش و از اونجا فرار میکنه.  پروانه خودشو به یه مسافرخانه رسونده پیروز اونو تعقیب کرده ..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال غریبه

قسمت ۹ سریال غریبه

احسان و حسام درباره مرجان خان بابایی تحقیق کردن و  اطلاعاتی ازش درآوردن اما چیز خاصی که اونارو مشکوک کنه پیدا نکردن سینا میگه باید بفهمیم تو باغ بهشت چیکار میکنه. پروانه به دم در خانه ای میره و در میزنه اما کسی نمیاد دم در که میبینه در بازه و میره داخل و آقا جاوید را صدا میزنهمردی میاد و میگه چرا بدون اجازه اومدی داخل؟ ..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال غریبه

قسمت ۸ سریال غریبه

مژگان به نرگس کمک میکنه تا بعد از جلسه انرژی درمانی ببرتش به اتاقش که تو حیاط حالش بد میشه و بالا میاره مژگان کنارش میشینه و کمکش میکنه بعد از چند دقیقه حالش بد میشه و از حال میره. مژگان کمک میخواد و ازشون میخواد تا کمکشون کنن و سریع زنگ بزنن به آمبولانس. نرگس به بیمارستان منتقل میشه و دکتر بهش میخواد دارو بده که نرگس نمیخوره ترانه که همراهش رفته دکتر بهش میگه چرا دارو مصرف نمیکنه؟ ..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال غریبه

قسمت ۷ سریال غریبه

مأمور سینا که امیرعلی را تعقیب کرده بود به اداره رفته و به سینا همه چیزهایی که دیده را میگه سینا ازش میخواد بازم اونجارو و رفت و آمدهای اون باتو زیر نظر داشته باشه. سینا به امیرعلی زنگ میزنه و ازش میخواد حاضر بشه تا باهم برن به داروخانه پیش مژگان..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید

قسمت ۶ سریال غریبه

قسمت ۶ سریال غریبه

راحله از سمیه نظر میپرسه که کدوم لباسو بپوشه او میگه هرکدومو میخوای بپوشی بپوش که الان سینا میرسه. سپس بعد از اومدن سینا همگی باهمدیگه ناهار میخورن که سینا به راحله میگه یه کاری پیش اومده باید برم راحله میگه باشه..... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید

قسمت ۵ سریال غریبه

قسمت ۵ سریال غریبه

امیرعلی به خانه محمدحسین عمویش رفته و ازش میخواد به ارغوان بگه بیاد پایین تا حرف بزنن. ارغوان پدرش میره پیشش و ازش میخواد بره تو حیاط زشته امیرعلی تا اینجا اومده نری، ارغوان قبول میکنه و به حیاط میره که امیرعلی میگه چرا جواب تلفنمو نمیدی؟ او میگه میخوام به زندگی بدون تو عادت کنم امیرعلی میگه اونوقت چرا؟  .... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید

قسمت ۴ سریال غریبه

قسمت ۴ سریال غریبه

سینا با امیرعلی میرن به یه کافه تا باهم صحبت کنن. اونجا امیرعلی باهاش درد و دل میکنه که عمر مفید کاریه ما فکر کردین چقدره؟ من کلی زحمت کشیده بودم روی اون پروژه قبل از اینم روی یه پروژه دیگه که دارو واسه سرطان بود کار میکردم یه شرکت داروییه خارجی به اسم اچ تی اچ ان اومد تحقیقات اولیه مارو خرید .... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید

قسمت ۳ سریال غریبه

قسمت ۳ سریال غریبه

سینا رفته تو اداره و فیلم اخبار را که امیرعلی تلما را اونجا دیده میبینن و سینا از حسام و احسان و بچه ها نظرشونو میپرسه. احسان میگه من احساس میکنم زیر سر خود همین امیرعلیه چجوری یهو زنشو تو اخبار میبینه؟.... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید

قسمت ۲ سریال غریبه

قسمت ۲ سریال غریبه

امیرعلی به دستبند تو دستش نگاه میکنه و یاد خاطره ی روزی میوفته که تلما بهشاون دستبندو هدیه داده بود. پدر امیرعلی میبینه که تو خودشه و ازش میپرسه چیزی شده؟ حالت خوب نیست! دیشب دیر اومدی چند روزه تو خودتی! چت شده؟.... برای خواندن مطلب روی تیتر کلیک کنید

قسمت ۱ سریال غریبه

قسمت ۱ سریال غریبه

یکسری آدم تو قالب مأمور به یه شرکت تحقیقاتی و دارویی میرن، انها سراغ مدیرعامل شرکت به اسم دکتر امیرعلی سماواتی میرن و وقتی او میپرسه اینجا چخبره؟ ... برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه