خلاصه داستان قسمت ۲ سریال غریبه از شبکه ۳ سیما
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲ سریال غریبه را برای طرفداران و دنبال کنندگان این سریال مهیج قرار داده ایم.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲ سریال غریبه را برای طرفداران و دنبال کنندگان این سریال مهیج قرار داده ایم. سریال غریبه به کارگردانی سروش محمدزاده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ از شبکه ۳ سیما پخش خود را آغاز کرده است. این سریال دارای ۳۶ قسمت ۴۵ دقیقهای بوده و هر شب ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه پخش میشود. آقای سروش محمدزاده در کارنامه خود سریالهایی همچون همبازی و نوار زرد ۲ و سوران را دارد و در شبکه نمایش خانگی سریال سیاوش کارگردانی کرده است که با سریال غریبه در سال ۱۴۰۳ تجربه جدیدی را به دست آورده است. ۱۴۰
خلاصه داستان قسمت ۲ سریال غریبه
امیرعلی به دستبند تو دستش نگاه میکنه و یاد خاطره ی روزی میوفته که تلما بهشاون دستبندو هدیه داده بود. پدر امیرعلی میبینه که تو خودشه و ازش میپرسه چیزی شده؟ حالت خوب نیست! دیشب دیر اومدی چند روزه تو خودتی! چت شده؟ امیرعلی ماجرای دزدیدن تحقیقاتون از تو شرکت بهشون میگن آنها جا میخورن و میگن بهش که به همین راحتی تمام زحماتتو بردن؟ هیچ کپی ازش نداری؟ او میگه یکسریاشو دارم ولی کلشو نه آنها آرومش میکنن با حرفاشون سپس امیرعلی ماجرای دیدن تلما تو تلویزیونو بهشون میگه که پدرش میگه تو قرصاتو میخوری؟ امیرعلی میخنده و میگه بیا میذونستم میگین دیوونه شدی! تو سازمان اطلاعات به سینا میگن که تمام دوربینارو هک کرده بودن و از کار انداخته بودن ولی با بدبختی برگردوندم و کسی که رفته بوده اونجا خودشو پلیس جا زده عطا محبیه ۳ ماه پیش از زندان آزاد شده یکی دیگه هم که باهاش هم بند بوده تازگیا آزاد شده اسمش غلامه.
آدرس و تلفنی از عطا پیدا نمیشه ولی آدرسی از غلام هست که سینا به اونجا میره. او از غلام درباره عطا میپرسه که او بهش میگه خبری ندارم من دیگه خلافو گذاشتم کنار الانم یه ماهیه تو این مغازه کار میکنم سینا میگه تا صاحب کارت نیومده شماره ای ازش داری بده. سینا بعد از گرفتن شماره به احسان زنگ میزنه و میگه زد این شماره رو بزن ببین چی پیدا میکنی سریع. آنها یه آدرس پیدا میکنن تو یه سوله و به اونجا میرن که میبینن عطا و سه تا از همدست هاش اونجا به ستون بسته شدن و تو سر هرکدومشون یه تیر زدن. بعد از عکس برداری و نوشتن گزارش احسان میگه به نمونه هم پیدا کردیم تو صحنه که فرستادیم بره برای آزمایش دی ان ای تا بفهمیم متعلق به کیه، سینا از اونجا میره. او شب حاضر میشه و میره خواستگاری دختری و به پدر و مادر اون دختر میگه که من سال های پیش پدر و مادرمو از دست دادم و اگه به جایی الان رسیدم تلاش خودم بوده سپس بعد از کمی حرف زدن خواستگاری به خوبی تموم میشه و از اونجا میره. تو ماشین شخصی به اسم رویا بهش زنگ میزنه و میگه باید درباره موضوعی حرف بزنیم سینا میگه خودم بهت زنگ میزنم و میره سمت اداره.
اونجا احسان بهش میگه که آزمایش دی ان ای متعلق به فردی هست که تو زندان سیرجانه و جالبیش اینجاست که تو ۱ سال اخیر اصلا از تو زندان بیرون نرفته! سینا میگه پس میخوان روندو پیچیده کنن. امیرعلی با ارغوان نشسته و درباره مشکل شرکت باهاش حرف میزنه ارغوان میگه اینا اتفاقی نمیتونه باشه به نظرت مشکوک نیست؟ امیرعلی میگه نمیدونم خودمم عجیب میدونم این چیزارو ارغوان میگه میخوای عروسیو یکمی بندازیم عقب؟ امیرعلی بهش میگه راسیتش بهش فکر کردم ولی گفتم ناراحت میشی بگم بهت تو مشکلی نداری؟ ناراحت نمیشی؟ ارغوان میگه نه واسه چی؟ سپس صبارو صدا میزنه و پیشش میره.
امیرعلی شبانه به قبرستان قدیمی رفته و بالاسر یه قبر خالی حرف میزنه سینا مامور گذاشته که او را زیر نظر داشته باشه که به سینا گزارش لحظه به لحظه میده. احسان درباره شرکت و زندگی شخصی امیرعلی تحقیق کرده و اطلاعاتو به سینا میگه. او به طرف سیرجان حرکت کرده تا با آدمی که دی ان ای او تو صحنه جرم بوده حرف بزنه. او اول انکار میکنه که عطا و دارو دسته اش را میشناسه اما وقتی سینا میگه میرم با خانواده اولیاء دم حرف میزنم تا از قصاص منصرف بشن بهش میگه من فقط عطارو میشناسم به اسم منصور تو کار دارو بود.
وقتی کار نداشتم بهش زنگ زدم گفت بیا تهران رفتم پیشش دیدم چقدر همه چیزش تغییر کرده زندگیش از این رو به اون رو شده بعدها فهمیدم که تو بسته هایی که میبردم لب مرز داروعه یه نمونه شو برد پیش دوستم که تو داروخانه کار میکرد بهم گفت هم انقضاء داره هم مهر سلامت کاملا قانونیه منم خیالم راحت شد ولی بعد فهمیدم اون داروهای سرطانیاست که کم میکنه تو بازار تا قیمتش بالا بره و صادر میکنه همونارو به خارج از کشور منم دیگه باهاشون همکاری نکردم سینا میگه همه ی این چیزایی که شنیدیو بنویس و امضاء کن....
نظر شما