خلاصه داستان کامل سریال ترکی شربت زغال اخته
در این پست از صفحه اقتصاد خلاصه داستان تمام قسمت های سریال ترکی شربت زغال اخته و خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال شربت زغال اخته از نظرتان می گذرد.

شربت زغال اخته (به ترکی "Kızılcık Şerbeti") یک سریال تلویزیونی ترکی در ژانر درام است که در سال 2022 توسط شرکت گلد فیلم ساخته شده است. این سریال بر اساس یک روایت واقعی است و به داستان خانوادهای که با مشکلات مالی و ارثی بعد از مرگ پدرشان روبرو میشوند، میپردازد. باریش کیلیچ ، اوریم آلاسیا، سیلا ترک اوغلو، سیبل تاشچی اوغلو، مژده اوزمان، دوگوکان گونگور و ستار تانری اوگن از بازیگران اصلی این سریال هستند. کارگردانی این سریال به عهده هاکان کیروواچ و نویسندگی آن به ملیس سیولک سپرده شده است. اولین قسمت این سریال در تاریخ 28 اکتبر 2022 پخش شده است.
برای خواندن خلاصه داستان هر قسمت سریال شربت زغال اخته روی تیترها کلیک کنید.
قسمت ۷۹ شربت زغال اخته
نیلای با طوطی درد و دل میکنه و حرف میزنه که میفهمه او فقط فحش و ناسزا میگه که نیلای کلافه میشه. یاقوز تو مدرسه با دانش آموزها بد حرف میزنه و با بدرفتاری ازشون میخواد تا به سر و وضعشون برسن آذرخش پیشش میره و میگه.…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۸ شربت زغال اخته
کایهان وقتی عامر قضیه را میگه با حرفاش هیزم تو آتیش میریزه که عامر عصبانیتش بیشتر میشه و بهش میخواد حمله کنه که جلوشو میگیرن از طرفی امید هم کایهانو میگیره.…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۷ شربت زغال اخته
پنبه یه شکلات میزاره تو دهنش که میگه چه طعم عجیبی داره شعله میگه از اون قرمزها خوردین؟ اون طعمش واسه الکله همگی جا میخورن و پنبه میره دستشویی بالا میاره. وقتی برمیگرده..…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۶ شربت زغال اخته
مته خان پیش عامر میره و میگه صبح پیش مامان بودم دوباره بهم ریخته بود نکنه دوباره مریضیش برگرده! عامر میگه نه پسرم نگران نباش من مواظبشم. ...…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۵ شربت زغال اخته
سر میز صبحانه دوعا پکره و تو خودشه که پنبه میپرسه چی شده؟ دوعا میگه چیزی نیست فقط بد خوابیدم خسته ام عبداله میگه میخوای بریم دکتر؟ اما دوعا میگه چیزی نیست استراحت کنم...…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۴ شربت زغال اخته
دوعا پیش نورسما میره و میپرسه چخبر؟ او میگه امروز بالاخره با امید قرار گذاشتم دوعا حسابی خوشحال میشه و بیشتر از خود نورسما هم خوشحال میشه. سر میز شام نیلای تو گردنی دوعارو میبینه و میگه جدیده؟...…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۳ شربت زغال اخته
فاتح پیش نورسما رفته و باهمدیگه درباره دوعا حرف میزنن و فاتح گلگی میکنه و میگه نمیدونم چرا اینجوری میکنه همه چیز واسش فراهمه! نورسما میگه اینکه همه چیز واسش فراهمه ...…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۲ شربت زغال اخته
فاتح با عصبانیت به طرف خونه برمیگرده و مدام خودشو سرزنش میکنه که چرا اینکارو کردم؟ خاک تو سرت کنم فاتح! و حسابی بهم ریخته. او وقتی به خونه و اتاق خودشون برمیگرده با شرمندگی به دوعا که خوابیده نگاه میکنه...…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۱ شربت زغال اخته
آذرخش تو خودشه که سولماز ازش میپرسه چیشده؟ موضوع عامره؟ آذرخش میگه نه مامان چه ربطی داره به عامر! مشکل چیمنه چون مته خان باهاش مثل قبل نیست منو مقصر میدونه و سولماز کمی باهاش حرف میزنه تا آروم بشه...…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷۰ شربت زغال اخته
رابطه دوعا و فاتح روز به روز بد و بدتر میشود موقع خواب دوعا بهش میگه تو تازگیا خیلی رفتارت با من بد شده همش پشت نیلای را میگیری فاتح میگه چون اون دختر هیچ گناهی نداره دیگه از دست کارهای تو و خانوادهات خسته شدم ...….
قسمت ۶۹ شربت زغال اخته
دوعا میخواد بخوره که نیلای عذاب وجدان میگیره و سریع با کوسن مبل میزنه بهش تا نخوره اما میریزه رو دوعا و اون میسوزه ...….
قسمت ۶۸ شربت زغال اخته
عبدالله خان به همراه وکیل پیش قاضی میرود و قاضی برای عامر حکم بدون حبس را در نظر میگیره و به قید وثیقه آزاد میشود عامر اولین نفر به مته خان پسرش زنگ میزنه و خبر آزادیشو بهش میده ...….
قسمت ۶۷ شربت زغال اخته
آذرخش به کلانتری رفته و به نگهبان میگه که به نامزدش عامر خبر بده که اونجاست و تا صبح منتظرش میمونه تا ببینتش عامر وقتی اینو میشنوه کمی اروم میشه. شعله پیش مادرش رفته و..….
قسمت ۶۶ شربت زغال اخته
تو اداره پلیس مته خان با آذرخش بحث و دعوا میکنه و میگه من شمارو نمیبخشم به خاطر شما بابای من تو اون اتاق داره بازجویی میشه! عبداله خان ازش میخواد آروم باشه...….
قسمت 3 شربت زغال اخته
فاتح و دوعا به خانه مادر و پدر فاتح میروند و در آنجا با مادر و خانواده فاتح آشنا میشوند. اما بعد از اینکه دوعا به آذرخش میگوید که با فاتح قرار است شب ازدواج کند، آذرخش شوکه و عصبی میشود..….
قسمت 2 شربت زغال اخته
دوعا به خاطر بارداریش و گریه هایی که کرده چشماش قرمز و پف کرده و بزای اینکه بقیه چیزی نفهمن حساسیت چشمی را بهانه میکنه و با عینک میره سر میز صبحانه.….
قسمت 1 شربت زغال اخته
در این داستان، آذرخش به مدرسهاش میرود و با دانشآموزانی که به دلیل دعوا با هم مشکل دارند، صحبت میکند. سپس دوعا به خانه میرود و با مادربزرگش، سولماز، درباره دوست پسرش، فاتح، صحبت میکند….
نظر شما