خلاصه قسمت ۱ سریال ترکیه ای شربت زغال اخته
سریال ترکیه ای شربت زغال اخته (به ترکی "Kızılcık Şerbeti")، سریالی درام تلویزیونی است که در سال 2022 به سفارش شبکه "شو تی وی" ساخته شده است.
سریال ترکیه ای شربت زغال اخته (به ترکی "Kızılcık Şerbeti")، سریالی درام تلویزیونی است که در سال 2022 به سفارش شبکه "شو تی وی" ساخته شده است. هاکان کیرواوانچ به عنوان کارگردان و ملیس جیولک به عنوان نویسندهی این سریال انتخاب شدهاند.
این سریال در روزهای زوج ساعت 23:00 به وقت ایران از شبکه "جم سریز" پخش میشود و یک ساعت بعد از آن در شبکه "جم سریز پلاس" نیز پخش میشود. این سریال با بازیگران برجستهای مانند باریش کیلیچ ، اوریم آلاسیا، سیلا ترک اوغلو، سیبل تاشچی اوغلو، مژده اوزمان، دوگوکان گونگور و ستار تانری اوگن، توانسته است توجه بسیاری از بینندگان را به خود جلب کند.
قسمت 1 شربت زغال اخته
- شخصیت اول: آذرخش، مدیر مدرسه
- شخصیت دوم: مته، یک دانشآموز که با دیگری دعوا کرده و ابروی همکلاسیاش را پاره کرده است.
- شخصیت سوم: دوعا، نوه سولماز
- شخصیت چهارم: سولماز، مادربزرگ دوعا و مادر آذرخش
- شخصیت پنجم: فاتح، دوست پسر و نامزد دوعا
در این داستان، آذرخش به مدرسهاش میرود و با دانشآموزانی که به دلیل دعوا با هم مشکل دارند، صحبت میکند. سپس دوعا به خانه میرود و با مادربزرگش، سولماز، درباره دوست پسرش، فاتح، صحبت میکند. سولماز ازش میخواهد که سریعا او را با فاتح آشنا کند که دوعا قبول میکنه. همان موقع فاتح زنگ میزنه و میگه اومده دنبالش و او پیش می رود.
آنها به یک کافه میروند. اونجا تو کافه دوعا با خوردن قهوه حالت تهوع میگیرد و به سرویس بهداشتی میرود و فاتح نیز نگران میشود و ازش میخواد برن دکتر که دوعا میگه چیزی نیست نگران نباش. آذرخش به پدر مته زنگ میزند و از او میخواهد تا به مدرسه بیاید تا با او درباره رفتار مته حرف بزنند.
عمر و آذرخش درباره مته حرف میزنند و وقتی میبینن به یک نتیجه نمیرسه عمر از آذرخش میخواهد تا به دادگاه برود. اما آذرخش اصرار دارد که حتما باید امروز آن را حل کنند بعد از کمی بحث به نظر میرسد که مسئله حل نمیشود. در اینجا، عمر آذرخش را ترک میکند و آذرخش ناراضی است و حرص میخوره و از رفتارش حسابی عصبی میشه. دوعا در دانشگاه از حال میره و سریعا او را به بیمارستان منتقل میمی کنند. بعد از معاینه، دکتر به او میگوید که وضعیتش خطرناک نیست ولی برای احتیاط باید آزمایش خون بدهد.
دوعا با فاتح به بیمارستان میرود تا آزمایش خون و بارداری انجام دهد. بعد از آن، او به خانه باز میگردد. آذرخش با چیمن به بازار میروند تا چیمن یک هدیه برای دوستش بخرد. در اینجا، آذرخش با یک زن محجبه درباره قیمت کالاها و سبک لباس پوشیدنشون دعوا میکند. وقتی به خانه برمیگردن چیمن به سولماز مادربزرگش ماجرا را تعریف میکند و سولماز باور دارد که آذرخش هیچ احترامی به اخلاق ندارد و میدونه تقصیر اونه.
شب موقع شام خوردن پدر چیمن و دوعا بهشون زنگ میزنه و خبر میده که میخواد ازدواج کنه اونا جا میخورن و نمیدونن چجوری باید به مادرشون بگن سولماز پیششون میره و میپرسه ماجرا چیه آنها میگن که پدرشون میخواد ازدواج کنه سولماز هم تعجب میکنه. وقتی سر میز برمیگردن چیمن جریان را به مادرشون میگن آذرخش جا خورده ولی خودشو کنترل میکنه اما به صورت عصبی غذا میخوره. بعد از شام آذرخش میره پیش دوستش تا باهاش حرف بزنه و درد و دل کنه دوعا هم فاتح بهش زنگ میزنه و میره تو اتاقش.
بعد از قطع تماس نتیجه آزمایش واسش فرستاده شده که میبینه بارداره او حسابی میترسه و نمیدونه باید چیکار کنه. مادرش به اتاقش میره که سریع خودشو جمع و جور میکنه و چیزی بهش نمیگه. سپس گریه اش میگیره و با درماندگی رو تختش مینشیند. فردای آن روز چیمن به اتاقش میره که ببینه چرا نمیاد صبحانه سر میز که میبینه حالش خوب نیست وقتی ازش میپرسه چیشده او بهش میگه که من باردارم چیمن خشکش میزنه و با ترس بهش نگاه میکنه….
نظر شما