خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

در این مطلب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی را قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال ترکی “وحشی” یا به زبان ترکی “Yabani” یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی در ترکیه و سراسر جهان است.

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی را قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال ترکی “وحشی” یا به زبان ترکی “Yabani” یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی در ترکیه و سراسر جهان است. این سریال به دلیل داستان جذاب و بازیگران برجسته‌ای که در آن حضور دارند، توانسته است مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. داستان سریال درباره فردی به‌نام یامان است که با ۳تا از دوستان خود زندگی می‌کند و خانواده‌ای ندارد. ماجرا از رویارویی یامان، رویا و آتش بایکدیگر جلوی یک کلاب شبانه شروع می‌شود. سریال ترکی وحشی از سیزدهم تیر، روزهای زوج، ساعت ۲۱:۰۰ از شبکه جم سریز و یه ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش خواهد شد. بازپخش این سریال در ساعت ۰۱:۰۰، ۱۳:۰۰ و ۱۷:۰۰ از شبکه جم سریز و یه ساعت بعد از این ساعت ها در شبکه جم سریز پلاس قابل تماشا خواهد بود.

خلاصه داستان سریال ترکی وحشی

داستان سریال ترکی وحشی در مورد مرد جوانی به نام یامان است. یامان که فرزند خانواده سرشناس و پولداری است در کودکی توسط افرادی دزدیده می‌شود. این افراد قصد باج‌گیری از خانواده یامان را دارند. اما اتفاقاتی که در طی این ماجرا رخ می‌دهد منجر به گم‌شدن یامان می‌شود. حالا یامان دوران کودکی خود را باید در خیابان‌های شهر بگذراند و بی‌خبر از خانواده خود برای زندگی‌اش بجنگد. همین موضوع سبب می‌شود که یامان سال‌ها در خیابان‌ها و همراه دوستان خود زندگی کند.

داستان از آنجایی پیج و تاب پیدا می‌کند که یامان با پسری به نام آلاس و دوست‌دخترش، رویا، در یک کلوپ سرگرمی برخورد می‌کند. در ادامه سریال با داستان‌های مختلف و پر پیچ و خم یامان و زندگی‌اش همراه می‌شویم. پس از گذشت سالیان طولانی بالاخره یامان خانواده خود را پیدا می‌کند و به عمارت خانوادگی‌اش باز می‌گردد. اما سوال اصلی برای یامان این است که آیا نسبت خونی بر دوستی‌های ارزشمند او ترجیح دارد؟

در طول سریال ترکی وحشی، علاوه بر داستان زندگی یامان و چالش‌هایش، نگاه ویژه‌ای به عشق شعله‌ور میان آلاس و رویا وجود دارد. آلاس چنان در عشق رویا غرق است که هر کاری برای او می‌کند! پیشنهاد می‌کنیم به هیچ‌وجه تماشای این سریال درام و جذاب را از دست ندهید.


 

 

قسمت ۹۰ سریال ترکی وحشی

قسمت ۹۰ سریال ترکی وحشی

نسلیهان با بچه‌ها وقتی به خانه می‌رسند تو حیاط جلوی آلاز را می‌گیره و ازش می‌پرسه که ماجرا چیه؟ منظور داداشت از اون حرفا چی بود که می‌کشم کشته می‌شم؟ آلاز میگه یامانه دیگه مگه نمی‌دونی از این حرفا زیاد می‌زنه! او میگه مطمئنم که دارین با همدیگه یه کاری می‌کنین و تو هم بهش داری کمک می‌کنی.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۹ سریال ترکی وحشی

قسمت ۸۹ سریال ترکی وحشی

مژده خونه را گذاشته برای فروش چون با هومن تصمیم گرفتن که دیگه تو اون خونه زندگی نکنن سپس به هومن زنگ میزنه و میگه که یه مشتری خیلی خوب برای خونه پیدا شده زنگ زدم بهت خبر بدم که نظرت چیه؟ هومن که راضی نیست خونه را بفروشه اما ناچاراً قبول می‌کنه سپس به مژده میگه که نگران دنیز نباش رسوندمش فرودگاه.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۸ سریال ترکی وحشی

قسمت ۸۸ سریال ترکی وحشی

تو بار چاعلا وقتی می‌بینه رویا و آسی تو فکرن و حالشون خوب نیست پیشنهاد میده تا شب با همدیگه یه برنامه دخترونه بچینن و برن خوش گذرونی آنها اول مخالفت می‌کنند اما چاعلا میگه بازی در نیارین خیلی خوش می‌گذره من شبو رزرو می‌کنم مهمون من.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی ۸۷

قسمت ۸۷ سریال ترکی وحشی

یامان همونجوری که سر جاش نشسته تو گوشی اسم ظفر دمیرخان را سرچ می‌کنه تو گوگل و اطلاعاتی ازش به دست میاره جسور یاد گذشته افتاده و تو اتاق خودشو در آغوش می‌کشه و گریه می‌کنه، آسی هم تو حیاط رو مبل نشسته با یادآوری گذشته گریه‌اش گرفته. ... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی ۸۶

قسمت ۸۶ سریال ترکی وحشی

یامان به خاطر میاره که وقتی کوچیک بودن تو اتاق گرم و نرم روی تخت در حال بازی کردن بودند که مردی وارد اتاق میشه و آسی را با خودش می‌بره. یامان با یادآوری این خاطرات لحظه به لحظه عصبانی‌تر می‌شه و با عصبانیت ماشین ظفر پدر تولگا را تعقیب می‌کنه و ازش چشم برنمی‌داره.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی ۸۴ و ۸۵

قسمت ۸۴ و ۸۵ سریال ترکی وحشی

رویا بعد از اصرارهای یامان درو باز می‌کنه و به داخل تعارفش می‌کنه آنها تو خونه با هم بحث می‌کنند و یامان ازش می‌پرسه که اومدم درباره اون پیام بهت بگم امکان داره که می‌خواستی برای من بفرستی اشتباهی برای دنیز فرستاده باشی؟ رویا باهاش دعوا می‌کنه و بهش میگه که نه خودم واسش فرستادم چون درمانو انتخاب کردم... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

۸۳ وحشی

قسمت ۸۳ سریال ترکی وحشی

یامان با آلاز‌ و چاعلا و اجه صحبت می‌کنه و بهشون میگه من حق و حقوقتونو بهتون میدم وکیل همه چیزو آماده کرده فقط مونده امضای شما و پاکت‌ها را بهشون میده ولی من دو تا شرط دارم یکی اینکه زنگ بزنی به پدرت و بهش بگی... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی ۸۲

قسمت ۸۲ سریال ترکی وحشی

نسلیهان موقع رفتن به داخل خانه می‌بینه که شبنم خونه را برای فروش گذاشته و از املاک اومدن برای عکس گرفتن از نمای بیرون خونه نسلیهان به دم در خانه شبنم میره.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی ۸۱

قسمت ۸۱ سریال ترکی وحشی

چاعلا وقتی به داخل خانه میره سرهان بهش میگه بیا با پدربزرگت آشناشو پدر سرهان با دیدن چاعلا میگه این بزرگه ست؟ باید زودتر شوهرش بدی وگرنه می‌ترشه چاعلا جا می‌خوره و به پدرش میگه این چی میگه؟ .... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

۸۰ وحشی

قسمت ۸۰ سریال ترکی وحشی

یامان که پدرش زنگ زده بود میره سمت خانه. او وقتی می‌رسه پشت در دودل میشه که بره داخل یا نه او در آخر زنگ خانه را می‌زنه که مژده درو باز می‌کنه مژده تعارف می‌کنه که به داخل بره اما یامان میگه.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی ۷۹

قسمت ۷۹ سریال ترکی وحشی

وکلای اشرف علی سویسالان به دم در خانه نسلیهان میرن و بهش میگن که اومدیم برای خوندن وصیت‌نامه اون مرحوم فقط باید تمام اعضای خانواده حضور داشته باشند نسلیهان آنها را تعارف می‌کنه به داخل.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

۷۸ سریال ترکی وحشی

قسمت ۷۸ سریال ترکی وحشی

هومن با مژده صحبت می‌کنه درباره اینکه با نسلیهان چی می‌گفته تو بیمارستان مژده بهش میگه که ازم پرسید با یامان درباره چی حرف زدم و حال و هواش چطوریه منم واقعیتو گفتم ولی نمی‌دونم چرا عصبی شد و به هم ریخت. هومن بهش میگه نسلیهان فقط برای اینکه تو رو نمی‌شناسه اینجوری باهات رفتار کرده.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

۷۷ سریال ترکی وحشی

قسمت ۷۷ سریال ترکی وحشی

مژده از هومن می‌خواد تا چایی که دم کرده را بیاره تا با یامان کمی صحبت کنه.وقتی تنها میشن مژده به یامان میگه حالت گرفته است می‌خوای یکم درد و دل کنی و از مشکلت بگی؟.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۵ و ۷۶ سریال ترکی وحشی

قسمت ۷۵ و ۷۶ سریال ترکی وحشی

یامان میگه اومدم بدبخت شدنتو ببینم سرهان بهش میگه از اینجا برو بیرون نمی‌خوام ببینمت! یامان باهاش صحبت می‌کنه و میگه فقط برام سوال که این همه کینه از یه پسر بچه زیادی نیست؟ سرهان بهش میگه من هر وقت تو رو می‌بینم یاد پدرت می‌افتم تو با آلاز برام هیچ فرقی نداشتی سپس بعد از کمی صحبت کردن با همدیگه سرهان بهش میگه در آخرم که دیدی موفق نشدی شکست خوردی من آزاد شدم.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۴ سریال ترکی وحشی

قسمت ۷۴ سریال ترکی وحشی

کمیسر میره به اتاق بازجویی و به شبنم میگه جواب آزمایش‌های متین اومد انگار واقعاً مشکل روانی داشته سپس از شبنم می‌پرسه که داروهاشو می‌خورده یا نه؟ شبنم میگه نمی‌دونم به من گفته بود که می‌خورم ولی فکر کنم دروغ گفته بوده چون بازم الکل زیاد می‌خورد. یکی از مامورها به داخل میره و از کمیسر می‌خواد تا یه لحظه بیرون بیاد.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۲ وحشی

قسمت ۷۳ سریال ترکی وحشی

یامان سعی می‌کنه جلوی رویا را بگیره اما موفق نمی‌شه همان موقع مژده همسر هومن به اونجا میره و با دیدن یامان ازش می‌پرسه حالت خوبه؟ او میگه آره اون ماشینو تعقیب کن و سوار ماشینش میشه و با عجله به دنبالشان می‌روند. نسلیهان به فریده زنگ می‌زنه و ازش می‌خواد تا نزاره بچه‌ها برن بیرون خودش داره میاد چون باهاشون کار داره..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۱ وحشی

قسمت ۷۲ سریال ترکی وحشی

بعد از قول دادن یامان رویا بهش میگه قول ما چی بود؟ یامان حرفشو تکمیل می‌کنه و میگه خط قرمزمون. آسی و جسور میگن شما اینجا راحت بخوابین تو کمد تشک و پتو رختخواب تمیز هست ما امشب میریم ته جهنم می‌خوابیم اگه چیزی لازم داشتین زنگ بزنین..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 

قسمت ۷۱ سریال ترکی وحشی

قسمت ۷۱ سریال ترکی وحشی

نسلیهان و مژده در کلانتری در حال ماساژ قلبی دادن و احیا کردن فردی هستند. ۲۴ ساعت قبل، نسلیهان به دم در خانه هومن رفته که وقتی مژده به دم در میاد و خودشو معرفی می‌کنه نسلیهان جا می‌خوره و معذرت‌خواهی می‌کنه که به اونجا اومده اون موقع شب. هومن ازش می‌پرسه که چیزی شده؟ یامان حالش خوبه؟ اتفاقی افتاده؟ نسلیهان میگه نه حالش خوبه چیز مهمی نبود من میرم سپس خداحافظی می‌کنه و میره.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۰ سریال ترکی وحشی

قسمت ۷۰ سریال ترکی وحشی

چاعلا به خاطر کاری که پدرش کرده تو اتاقش نشسته و گریه می‌کنه و میگه اصلاً باورم نمی‌شه یعنی می‌تونه پدرمون همچین کاری کرده باشه؟ آلاز که کنارش نشسته میگه انگاری شده چاعلا با کلافگی میگه دیگه به کی میشه اعتماد کرد حرف کیو میشه باور کرد؟ آلاز میگه تو از من بیا بپرس من هیچ وقت دروغ نمیگم.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی قسمت ۶۹

قسمت ۶۹ سریال ترکی وحشی

همگی بعد از مراسم خاکسپاری به داخل خانه میرن و یامان بهش میگه که می‌خوای خبرنگارها را رد کنم؟ نسلیهان میگه لازم نیست ولشون کن و به داخل خانه میرن هومن میگه من تا همین جا می‌تونستم بیام دیگه به داخل نمی‌تونم باید برم. او می‌خواد بره که شبنمو می‌بینه و صداش می‌زنه و میگه یکم با هم حرف بزنیم؟ او ازش می‌خواد تا اگه چیزی درباره سرهان می‌دونه بگه و نترسه متین به اونجا میاد و به خاطر اینکه هومن داره با زنش حرف می‌زنه غیرتی میشه.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی قسمت ۶۸

قسمت ۶۸ سریال ترکی وحشی

تو خونه شبنم رویا را سرزنش می‌کنه و میگه چرا به کاری که بهت مربوط نیست دخالت می‌کنی رویا میگه من نمی‌تونم ببینم و هیچ کاری نکنم! اون سرهان باید به سزای اعمالش برسه. یامان راننده را پیدا کرده بزار به حرفش بیاره میندازتش تو زندان شبنم حسابی جا می‌خوره و می‌ترسه. یامان به همراه جسور به طرف اداره پلیس در حال حرکتن جسور بهش میگه می‌خوای چیکار کنی؟.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی قسمت ۶۷

قسمت ۶۷ سریال ترکی وحشی

فردای آن روز یامان و رویا جمیل را بردن به محله ته جهنم اونجا به رویا میگه که باید از اینجا راهمون جدا بشه و بری نترس اتفاقی نمی‌افته و بلایی سرش نمیارم فقط باید حرف بزنه رویا قبول می‌کنه و از اونجا میره. یامان جمیل را حسابی کتک زده ازش می‌خواد تا حقایقو بگه جمیل میگه آقا سرهان منو می‌کشه یامان بهش میگه فکر کردی من تو رو نمی‌کشم؟ بحث آقا جونمه اگه حرف نزنیم من می‌کشمت او بعد از کلی شکنجه شدن میگه که آقا سرهان نکشته من صبح متوجه شدم که ماشین اشرف خان جلوی در خونه ست... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 

قسمت ۶۶ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶۶ سریال ترکی وحشی

رویا وقتی از خونه بیرون میره به مادرش میگه که این پدر و پسر واقعاً شیطانن شبنم بهش میگه یه چیزی بگو که ندونم خودم. رویا پیش عثمان دست راست اشرف خان میره و بهش میگه داداش عثمان شما جمیلو ندیدین؟ داداش عثمان میگه نه مرخصی گرفته امروز اصلاً نیست نیومده او بهش میگه آدرس خونشو می‌خوام یامان بهت احتیاج داره سپس او محله جمیل را می‌گیره و از اونجا میره پیش یامان سپس به یامان میگه مادرت هنوز خواب بود.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۵ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶۵ سریال ترکی وحشی

سرهان تو اتاق بازجوییه که مامور دستور داده اتاقشو تو هتل بگردن او استرس می‌گیره. در این فاصله زمانی که مامورها بیان و نتیجه گشتنشونو بهش بگن او از سرهان سوال می‌کنه که اون روز کلاً کجا بوده و چیکار می‌کرده اما مامورها وقتی میرن چیزی اونجا پیدا نمی‌کنن و اسلحه‌اش هم ردی روش نبوده سرهان خیالش راحت میشه از طرفی از آلاز هم بازجویی می‌کنند او بعد از دادن اظهاراتش بیرون میاد که به یامان میگه تو اینجا چیکار می‌کنی؟ .... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۴ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶۴ سریال ترکی وحشی

سرهان به خانه هومن رفته و اونجا با اشرف خان روبرو میشه و در آخر سرهان او را می‌کشه او با شنیدن صدایی پنهان میشه و از داخل خونه هومن آرامبخشی پیدا می‌کنه. هومن بالاسر اشرف خان رفته تا بهش کمک کنه که همان موقع سرهان از پشت سر میاد و سرنگ را تو پشت گردنش فرو می‌کنه هومن روی زمین میفته و به خاطر قوی بودن آرامبخش چشماش تار میشه و سریع از حال میره..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۳ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶۳ سریال ترکی وحشی

متین و شبنم باهمدیگه در حال حرف زدن با رویا هستن که بهشون یه فرصت بده که یه خانواده باهم بشن دوباره رویا قبول میکنه و ازشون میخواد تا بهش فرصت بدن که این ماجراهارو هضم کنه و از خونه میره بیرون. متین به شبنم میگه قسمت سختشو گذروندیم. سرهان خبرنگارها را جمع کرده و میخواد سخنرانی را شروع کنه که میبینه نسلیهان به اونجا اومده سرهان فکر میکنه اومده تا جلوی اون کارشو بگیره.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۲ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶۲ سریال ترکی وحشی

یامان و جسور وقتی به اونجا می‌رسند می‌بینند که آسی کنار درختی نشسته و حال خوبی نداره جسور و یامان متوجه میشن که او حسابی سردشه و تب و لرز کرده یامان میگه باید سریعاً ببریمش خونه حالش خوب نیست سپس آسی را بغل می‌کنه و تو ماشین می‌ذاره و به طرف خانه راهی میشن. هومن به خانه نسلیهان رفته و باهاش صحبت می‌کنه او بهش ماجرای آلاز را میگه که آسی بهش چاقو زده اما نگران نباش حالش خوبه دیشب اومدن پیشم و پانسمانش کردم نسلیهان جا خورده و میگه چرا باید آسی همچین کاری کنه؟ .... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۱ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶۱ سریال ترکی وحشی

مامورین پلیس می‌ریزن داخل خانه‌ای و به دست‌های یامان و هومن دستبند می‌زنند یکی از مامورین به داخل میره و میگه یه نفر اینجا افتاده رو زمین سروان به آنها میگه شما به جرم قتل بازداشت هستین. همونجوری که آنها روی زمین خوابیدن هومن به یامان میگه بهت گفتم بیا از اینجا بریم گوش نکردی! یامان به هومن میگه بابت دردسری که توش افتادیم معذرت می‌خوام بابا.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۰ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶۰ سریال ترکی وحشی

سرهان به اتاق آلاز میره و ازش می‌پرسه که چی شده پسرم؟ تو اون جعبه چی بود! او چراغو بهش نشون میده و بهش میگه این نوشته هم بود سرهان با خوندن اون نوشته و دیدن چراغ بهش میگه این دیگه چه شوخیه مسخره‌ایه؟ کار کیه؟ یعنی می‌تونه کار یامان باشه؟ آلاز میگه نه اگه کار یامان بود صبر نمی‌کرد حمله می‌کرد بهم این کار اون جسور عوضیه خودم به حسابش می‌رسم سپس از خونه بیرون می‌زنه و به سمت خانه جسور راهی میشه.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۹ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۹ سریال ترکی وحشی

رویا مرخص شده و او را به خانه بردن پدرش واسش صبحانه مفصل آماده کرده و واسش به اتاقش می‌بره رویا با دیدنش میگه تو داری چیکار می‌کنی؟ متین بهش میگه پدری، رویا پوزخند می‌زنه و بهش میگه فکر نمی‌کنی یکم دیر اومدی؟ اون موقع که لازم داشتم کجا بودی؟ می‌دونی وقتی بچه بودم گریه می‌کردم فکر می‌کردن به خاطر زخم و اون دردهای بعد از تصادف داشتم گریه می‌کردم اما حقیقت این نبود .... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۸ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۸ سریال ترکی وحشی

نسلیهان و هومن به یامان میگن که آروم باش الان تو فقط می‌تونی بهش کمک کنی به حرفای ما خوب گوش کن هومن بهش میگه احتمال داره دنده‌ها شکسته باشه و به ششش داره فشار میاره و نمی‌ذاره نفس بکشه لباسشو بزن بالا ببین کبودی یا زخم رو بدنش می‌بینی یا نه یامان این کارو انجام میده و میگه آره کبوده زخمی شده هومن بهش میگه الان جون رویا تو دستای توئه تو فقط می‌تونی بهش کمک کنی!.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۷ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۷ سریال ترکی وحشی

آلاز از وقتی به خودش میاد سریعاً سوار ماشین میشه و از اونجا میره او به خاطر مصرف مواد مدام توهم رویا و یامان را تو ماشین می‌زنه و یامان بهش میگه که رویا داره به خاطر تو می‌میره آلاز به هم ریخته و به خانه قدیمی یامان پیش آسی میره. وقتی درو باز می‌کنه ازش می‌پرسه که آلاز تویی! این موقع شب اینجا چیکار داری؟ واسه چی اومدی؟ اینجا چی می‌خوای؟ آلاز بهش میگه تورو! و به داخل میره.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۶ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۶ سریال ترکی وحشی

یامان تو اتاقش دراز کشیده که آسی میره اونجا و بهش میگه که دم در باهات کار دارن یامان ازش می‌پرسه که کیه؟ آسی بهش میگه خودت بیا ببین او وقتی به دم در میره می‌بینه که بچه‌های محله هستند که رفتن اونجا و از داداش یامان می‌پرسن که امشب هم جشن شب سال نو دارن یا نه واسشون هدیه خریده یا نه.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۵ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۵ سریال ترکی وحشی

یامان به نسلیهان میگه اگه من اون روز جلوی دکترو نمی‌گرفتم هیچ وقت بهم نمی‌گفتی که پدر من هومنه نه؟ از طرفی هومن بهش میگه من اگه اتفاقی حرفای تو با شبنمو نشنیده بودم از اینجا رفته بودم و هیچ وقت نمی‌فهمیدم که همچین پسری دارم شاید بدون اینکه بفهمم پسری دارم می‌مردم!.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۲ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۴ سریال ترکی وحشی

رویا رفته پیش یامان و صورتشو می‌بین و میگه که خوبه زخم جدیدی ایجاد نکردی و با همدیگه می‌خندن سپس با همدیگه درد و دل می‌کنند و حرف می‌زنند سپس بعد از حرف زدن یامان بهش میگه که باید یه چیزیو بهت بگم کسید که به امید رده در اصل میخواسته بابای تورو بزنه رویا جا می‌خوره و میگه یعنی امید به خاطر پدر من مرد؟.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۲ و ۵۳ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۲ و ۵۳ سریال ترکی وحشی

یامان با شنیدن اینکه او یک سویسالان نیست و فامیلیش آیدینه جا خورده و از مادرش می‌پرسه که این چی میگه؟ حقیقت داره؟ آلاز باهاش کل کل می‌کنه و میگه خودم شنیدم ازشون که تو پسر هومن آیدین هستی و الانم از خونه ما برو بیرون سرهان و نسلیهان ازشون می‌خواد تا بشینن که با هم حرف بزنن آلاز با یامان بحث می‌کنه که بالاخره عصبانیش می‌کنه و مشتی تو صورتش می‌زنه .... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۱ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۱ سریال ترکی وحشی

چاعلا به جسور که روی تخت امید دراز کشیده میگه وقتی تونستم از پس این مشکلاتی که برام به وجود اومد بر بیام حتماً تو هم می‌تونی جسور لبخند می‌زنه که بهش میگه آهان دیدی پس می‌تونی لبخند بزنی خیلی بیشتر بهت میاد تا این اخم سپس بهش میگه من دیگه باید کم کم برم مادر و پدرم نگران میشن سپس گونه‌اش را می‌بوسد و میره که جسور فکر می‌کنه هنوز تو خواب و رویاست لبخند می‌زنه. راننده چاعلا به سرهان خبر میده که دخترش اومده پیش جسور.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۰ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵۰ سریال ترکی وحشی

سرهان وقتی به خونه میره شبنم جلوشو می‌گیره و بهش میگه که گوون اومده بود پیشم متین بهش گفته که می‌خواستی اونو بکشی و اشتباهی امیدو زیر گرفته حالا گوون افتاده دنبال این سرهان با کلافگی میگه اون منتظر بود یه آتویی از من دستش بیفته تا پیشو بگیره حالا هم که این اتفاق افتاده! تو باید بری پیش گوون و حواسشو از این موضوع پرت کنی که پیشو نگیره حالا هرجور که می‌تونی منم برم دنبال این مرتیکه‌ای که اشتباهی به امید زده. یامان به محله رفته و حال روحی خوبی نداره او به گروهی از پسرها برخورد می‌کنه.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۹ سریال ترکی وحشی

قسمت ۴۹ سریال ترکی وحشی

گوون به بچه‌ها میگه باید خود امید تصمیم بگیره که کجا می‌خواد بره امید به یامان میگه داداش خیلی دلم واسه خونه تنگ شده میشه بریم اونجا؟ یامان تایید می‌کنه و میگه آره داداشم معلومه که میشه سپس به طرف خونه راهی میشن. سرهان تو بیمارستانه که نسلیهان اونو می‌بینه پیرهنش کمی خونی شده و بهش میگه بزار به بخیه‌هات یه نگاه بندازم خونریزی داره سرهان میگه لازم نیست میرم میدم به یکی نگاه کنه نسلیهان میگه منم یه دکترم بذار بهش یه نگاه بندازم خواهش می‌کنم.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۷ و ۴۸ سریال ترکی وحشی

قسمت ۴۷ و ۴۸ سریال ترکی وحشی

رویا از خواب بیدار می‌شه و به یامان میگه تو اینجا چیکار می‌کنی؟ واسه چی اومدی؟ یامان میگه چون اینجا اتاق منه رویا می‌خواد بره که یامان جلوشو می‌گیره و بهش ابراز علاقه می‌کنه و میگه که من بدون تو نمی‌تونم هرجا میرم هر چقدر دور می‌شم باز برمی‌گردم سمت خودت سپس همدیگر را می‌بوسند. آسی به آلاز زنگ می‌زنه و با همدیگه قرار میزار.  شبنم به خانه نسلیهان میره و وانمود می‌کنه که خیلی ترسیده و حالش بده او تعارف می‌کنه تا بیاد داخل و ازش می‌پرسه چی شده؟.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۶ سریال ترکی وحشی

قسمت ۴۶ سریال ترکی وحشی

سرهان را به بیمارستان منتقل می‌کند سپس وقتی خانواده‌اش متوجه میشن میرن به اتاق سرهان و همه دورش جمع میشن سرهان به بچه‌هاش میگه که بیاین یه قرار بزاریم اونم اینکه کسی که ارزش ما رو نمی‌دونه وارد زندگیمون نکنیم یامان میره به اتاق اجه که می‌بینه امید اونجاست و با واکر داره راه میره. یامان به شوخی میگه داره سرعتت از منم می‌زنه بالاترا سپس امید می‌خنده امید به یامان میگه دکتر کجاست قرار بود وقتی خوب شدم با هم بازی کنیم یامان بهش میگه نمی‌شه.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

سریال وحشی قسمت ۴۴

قسمت ۴۴ و ۴۵ سریال ترکی وحشی

گوون وقتی به خونه اش می‌رسه می‌بینه که یامان داخل نشسته ازش می‌پرسه که چه جوری وارد خونه شدی؟ یامان میگه یادتون رفته؟ من بچه خیابونم گوون میگه خوب باز دوباره چه مشکلی پیش اومده؟ چی شده؟ یامان سنجاق سری را که تو خونه پیدا کرده را میزاره رو میز و میگه مشکل اینجاست‌. گوون بهش میگه خب این یعنی چی؟ یامان بهش میگه تو گذشته چی بوده و چه اتفاقی افتاده.... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

سریال ترکی وحشی

قسمت ۴۳ سریال ترکی وحشی

سرهان به زندان منتقل شده وکیل به اونجا میاد و به یامان میگه که پدرتون می‌خوان با شما ملاقات کنن او به همراه وکیل به طرف زندان راهی میشن یامان وقتی به ملاقات میره سرهان قبل از رفتن پیشش تو سرویس بهداشتی سرشو به دیوار می‌زنه تا زخم ایجاد بشه سپس پیش یامان میره. یامان با دیدنش میگه سرت چی شده بابا؟ ..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۲ سریال ترکی وحشی

قسمت ۴۲ سریال ترکی وحشی

جسور به اتاق چاعلا میره و وقتی می‌بینه نقاشیش مچاله شده اونو باز می‌کنه و میزاره دوباره زیر شاخه گل سپس بهش میگه ای کاش من همون پرنسسی بودم که الان زیبایی خفته رو از خواب بیدار می‌کرد و می‌خواد بره که چاعلا بیدار میشه و ازش تشکر می‌کنه. گوون همچنان دنبال ماشین عادل و دارودسته‌اش هست و تمام خاطراتش با یامان را از وقتی که جلوی ماشینشو گرفت..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۱ سریال ترکی وحشی

قسمت ۴۱ سریال ترکی وحشی

کمیسر به خانواده سویسالان‌ها بعد از اینکه اظهاراتشونو ثبت می‌کنند کمیسر ازشون می‌پرسه از یامان خبر دارن یا نه اما آنها اظهار بی‌ اطلایی می‌کنند کمیسر بهشون میگه که می‌تونین برین اما از شهر نباید خارج بشین. وقتی پدر روزگار با تلفن حرف می‌زنه به پشت خط میگه افرادو آماده کن باید خودم اون پسر یامانو پیدا کنم دیگه جون پسرم در میونه هومن استرس می‌گرفت و میگه آخ پسر چیکار کردی!..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۰ سریال ترکی وحشی

قسمت ۴۰ سریال ترکی وحشی

هومن رفته به مطب دوستش و بهش میگه من فکر کنم یه پسر دارم می‌خوام مطمئن بشم  دوستش میگه پس دی‌ان‌ای می‌خوای؟ هومن تایید می‌کنه و لباسی که قبلاً یامان موقع پانسمان کردن زخمش تو خونه هومن درآورده بود را بهش میده دوست هومن بهش میگه خبرت می‌کنم. تو بیمارستان پلیس‌ها میرن سراغ نسلیهان، سرهان و اشرف خان و آنها را به کلانتری می‌برند. آسی و جسور به یامان زنگ می‌زنند تا ببینند..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۹ سریال ترکی وحشی

قسمت ۳۹ سریال ترکی وحشی

رویا با دیدن یامان و آلاز پیششون میره و با گریه و ترس میگه که روزگارو من کشتم اونا شوکه شدن و به همدیگه نگاه می‌کنند که رویا داد می‌زنه و می‌گه شماها کجا بودین چرا منو باهاش تو خونه تنها گذاشتین؟ آلاز با سرعت میره به داخل ویلا و با دیدن روزگار جا می‌خوره و سریعاً گوشیشو از تو جیبش برمی‌داره و هارد دوربین‌های مداربسته خونه رو هم برمی‌داره و از آنجا بیرون می‌زنه‌ یامان رویا را آروم می‌کنه و او را به زور سوار ماشین می‌کنه رویا میگه داری چیکار می‌کنی؟...... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی قسمت ۳۸

قسمت ۳۸ سریال ترکی وحشی

فردای آن روز چاعلا را به بیمارستان پیش دکتر روانشناس می‌برن دکتر به نسلیهان میگه حالا که توهم زده یعنی اوضاع وخیمه باید بستری بشه نسلیهان و سرهان حسابی هم می‌ریزن و نگران حال چاعلا هستن یامان به همراه آسی و جسور رفتن به اتاق امید. امید با اجه در حال صحبت کردن که هومن به اونجا میاد و شروع می‌کنه به معاینه کردنش او به پای امید ضربه می‌زنه و ازش می‌پرسه احساسش می‌کنی یا نه...... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی وحشی

قسمت ۳۷ سریال ترکی وحشی

یامان وقتی به اونجا می‌رسه با روزگار درگیر میشه و حسابی کتکش می‌زنه و خودشم زخمی میشه در آخر او را از پنجره پرت می‌کنه بیرون و روزگار از جاش بلند می‌شه و فرار می‌کنه یامان وقتی می‌خواد دنبالش بره هومن از راه می‌رسه و جلوشو می‌گیره سپس او با رویا را به خونش می‌بره تا زخمشونو پانسمان کنه. روزگار خودشو به یک ساختمان نیمه کاره می‌بره که اونجا افرادی او را می‌بینن و با عکسی که واسشون فرستاده بودن تطابق میدن و می‌فهمن که اون شخص خودشه...... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

سریال ترکی وحشی

قسمت ۳۶ سریال ترکی وحشی

یامان میره پیش نسلیهان تا آرومش کنه نسلیهان یاد زخم‌های رو بدنش می‌افته که به دروغ گفته بود جایی خورده چیزی نشده او به یامان میگه من خودمو زدم به اون راه اصلاً متوجه نشدم و خودشو سرزنش می‌کنه که چه جور مادریه که نفهمیدم دخترم داره دروغ میگه اون چه جور جونوریه که دخترمو تیکه پاره کرده و شروع می‌کنه به گریه کردن...... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی وحشی

قسمت ۳۵ سریال ترکی وحشی

یامان وقتی رویا را کنار ماشینش می‌بینه ناچارا پیاده می‌شه رویا بهش میگه می‌دونم داره اتفاقای عجیب غریبی سرتون میاد ولی باید تو این روزا کنار همدیگه باشیم مگه نه؟ من دختری نیستم که هر وقت بخوای بهم بگی کنارت باشم هر وقت بگی ازت دوری کنم. تصمیمتو بگیر من منتظر جوابم باهام هستی یا نه؟! و از اونجا میره. تو خونه همگی سر میز شام نشستن که روزگار به چاعلا پیام میده و میگه از تصمیمم منصرف نشدم فردا با همدیگه عقد می‌کنیم چاعلا خوشحال میشه و با لب خندون به اتاقش میره..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی

قسمت ۳۳ و ۳۴ سریال ترکی وحشی

امید به اتاق خودش رفته که جسور وقتی می‌بینه به هم ریخته میگه چی شده؟ چرا داری گریه می‌کنی؟ امید ماجرارو براش تعریف می‌کنه که جسور با خنده میگه ای بابا تو هم که عاشق اجه شدی. بعد از چند دقیقه هومن به اونجا میاد و می‌پرسه چه خبره اینجا؟ جسور میگه ماجرای عشقه انگاری داداشمون امید عاشق اجه شده هومن خوشحال میشه و میگه آره؟ چی شده که ناراحت شدی داری گریه می‌کنی؟..... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی

قسمت ۳۱ و ۳۲ سریال ترکی وحشی

سرهان میره پیش آلاز و یامان که مدام می‌خندن و بهشون میگه که کی این بلا رو سرتون آورده؟ چی شده؟ آلاز و یامان با شنیدن این حرف دوباره می‌خندند و آلاز میگه اگه بگم باور نمی‌کنی همون موقع رویا و آسی به طرف یامان میان که وقتی می‌بینه رویا در آغوشه یامان رفته نزدیک نمی‌شه و با حالی بد از اونجا میره. آلاز هم وقتی آنها را می‌بینه به هم می‌ریزه دوباره و با یامان میونش بد میشه و به بیرون بیمارستان میره و داد می‌زنه. وقتی چشمش به آسی می‌افته به سمت او میره...... برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲۹ و ۳۰ سریال ترکی وحشی

یامان به اتاق امید رفته که می‌بینه با جسور در حال صحبت کردنه یامان میگه می‌دونی این پرونده چیه تو دستم؟ امید ازش می‌پرسه که چیه؟ یامان میگه پرونده عمل توئه امید خوشحال میشه و میگه پس چرا امضاش نمی‌کنی؟! سریع امضاش کن دیگه یامان میگه امضا می‌کنم ولی باید قبلش حرف بزنیم من به دکتر خیلی اعتماد دارم خیلی کارش درسته اما می‌ترسم چون ریسک داره می‌دونی که! اگه بلایی سرت بیاد من چیکار کنم؟! .....برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی قسمت ۲۸

قسمت ۲۸ سریال ترکی وحشی

سرهان مدام به آلاز زنگ میزنه ولی میبینه گوشیشو جواب نمیده و کلافه ست که همان موقع رویا و آلاز به خونه میاد که سرهان با دیدنش خیالش راحت میشه رویا از آلاز تشکر میکنه که حالشو بهتر کرده و میره تو خونه شون. هومن یامان را  برده به رستورانی که قدیما با نسلیهان به اونجا میرفته و بهش میگه ما به اینجا میگیم میز کلیدساز چون وقتی پشت این میز میشینی دیگه نمیتونی چیزیو پنهان کنی قفلی نمیمونه که کلیدش اینجا ساخته نشه! سپس یامان باهاش درباره کارهای آلاز درد و دل میکنه و میگه به خدا نمیدونم چرا این کارارو میکنه! من فقط واسش برادری میکنم!.....برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

سریال وحشی

قسمت ۲۷ سریال ترکی وحشی

جسور به یامان میگه کار آلاز بوده داداش مگه نگفتن که با یه جسم سخت ضربه خورده تو سرش؟ خوب اونم مگه تو ماشینش چوب بیس بال نداره؟ خوب کاره دوش بوده دیگه! آسی میگه باید یه کاری کنی تا خوب نتیجه کارشو ببینه اون میخواسته یه عمر بندازتت تو زندان حواست هست؟ یامان میگه بسپارین به خودم، خودم به حساب کارش میرسم اگه دخالت کنین حسابی ازتون عصبی میشم! و میره. آلاز با دیدن پیام پدرش به سرهان زنگ میزنه و میگه چی شده؟ سرهان میگه ماجرا داره بیخ پیدا میکنه خداروشکر که یامان آزاد شد ولی تو باید آماده باشی و منتظر من که از اینجا بری.....برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲۶ سریال ترکی وحشی

نسلیهان با دوستش که تراپیسته درد و دل میکنه و از دوران کودکی چاعلا میگه که همیشه میخورد زمین فکر میکردم مشکل تعادل داره بردیمش آزمایش اما چیزی نبود یه بارم افتاد تو استخر خیلی ترسیدم ولی خداروشکر چیزیش نشد فکر میکنی این حال الان چاعلا به خاطر بی توجهی منه؟ سپس باهم کمی حرف میزنن. نسلیهان میره به اتاق چاعلا و نوازشش میکنه سپس میره تو اتاق آلاز و میبینه نیست که بهش زنگ میزنه اما میبینه روی پیغامگیر گذاشته همان موقع آلاز به اتاقش میره که نسلیهان بهش میگه برنداشتی میخواستم بهت پیام بدم ....برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲۵ سریال ترکی وحشی

چاعلا و رویا به بیمارستان رفتن که سرهان با دیدن چاعلا بغلش میکنه که او با گریه میگه روزگار حالش چطوره؟ چیشد؟ گفتن نبض نداره! و گریه میکنه سرهان بهش نگاه میکنه میگه تو کجا بودی؟ تو هم با روزگار بودی؟ این چه بلایی که سرت اومده! چاعلا گریه میکنه و مدام درباره روزگار میپرسه که رویا به سرهان میگه کار روزگار بوده اون این بلارو سر چاعلا آورده و بار اولشم نبوده! روزگارم یامان به اون روز درآورده چاعلا میگه چی میگی؟ تو از جون من چی میخوای؟ بس کنین دیگه ولم کنین!.....برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲۴ سریال ترکی وحشی

روزگار تو جاده جنگلیه و با سرعت ذر حال رانندگیه که آلاز دنبالش افتاده و جلوشو میگیره روزگار با دیدنش میگه من از قصد اون بلارو سر چاعلا نیاوردم تقصیر اون جسور وحشیه که چاعلا قیافه سو کشیده بود منم عصبی شدم! آلاز میگه تو هنوز وحشی ندیدی! و با باتوم دوتا ضربه محکم تو سرش میزنه و بهش میگه هیچکی حق نداره به خواهر من صدمه بزنه! سپس تو ماشینش میزاره و از اونجا میره. یامان بعد از آروم کردن امید از اتاق بیرون میاد و گریه میکنه.....برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

وحشی

قسمت ۲۳ سریال ترکی وحشی

رویا میز مفصلی چیده و آلاز از بیرون میبینه و میگه پس فضا رومانتیکه سپس باهم کمی حرف میزنن و آلاز بهش تبریک میگه واسه رابطه اش با یامان او میگه از کجا فهمیدی؟ آهان از دانشگاه! نمیخواستیم مخفی کنیم آلاز بعد از چند دقیقه میره.....برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲۲ سریال ترکی وحشی

امید به اتاقش رفت که اجه میره پیشش و میبینه حسابی تو خودشه و حالش گرفته ست. چاعلا تو کلاس نقاشی استادش میگه چهره ای که تو ذهنتون موندگاره را بکشین او میخواد روزگارو بکشه سریعا که استادش میگه کسی که حس خوب میگیرین ازش و کنارش یاد خودتون میوفتین که چاعلا شروع میکنه به کشیدن چهره جسور...برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲۱ سریال ترکی وحشی

اخبار دزدیده شدن یامان توسط داییش جانر همه جا پر شده و خبرنگارها جلوی خانه اشرف، بیمارستان و خانه شبنم وایسادن و دنبال خبر و مصاحبه هستن. سرهان صبحانه شو خورده و به نسلیهان میگه زنم و پدر زنم عزادارن و من باید برم به بیمارستان برسم فقط خیلی خودتونو اذیت نکنین و میره.…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲۰ سریال ترکی وحشی

یامان با گریه چیزهایی که یادش اومده را برای رویا تعریف میکنه رویا گریه میکنه و یامان بهش میگه باید حرفامو باور کنی چون دلیلی ندارم که دروغ بگم بهت تا الانم بهت دروغ نگفتم! تو خونه سویسالان ها جو ریخته بهم و نسلیهان به اشرف پدرش میگه نمیتونم باور کنم!…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۹ سریال ترکی وحشی

یامان و آلاز به همراه پدرشان سرهان به بیمارستان میرن سرهان بهشون میگه بریم پانسمان کنیم صورتتونو اما یامان میگه من حالم خوبه لازم نیست باید برم پیش مامانم کارش دارم و به اتاق نسلیهان میره. نسلیهان با دیدن ظاهر یامان میگه باز این چه سر و وضعیه که داری؟ دوباره با کی دعوا کردی؟ یامان میگه با اون یکی پسرت نسلیان میگه چرا شما آروم نمی‌گیرین؟…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۸ سریال ترکی وحشی

یامان چاعلا را با خودش میبره به خانه خودشون که جسور و آسی با دیدنشون جا میخوره و میگه این اینجا چیکار میکنه دیگه؟ یامان میگه تو خیابون دیدمش تا خرخره خورده بود حالش خوب نبود منم آوردمش اینجا آسی با کلافگی جوابشو میده که جسور بهش میگه اینو ول کنی داداش کار خوبی کردی تو خیابون که نمیتونست بمونه.…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۷ سریال ترکی وحشی

نسلیهان پیش یامان علی میره و باهاش حرف میزنه و عکس های دوران بچگیشو باهم میبینن. سپس درباره اون روز که دزدیده شده بود حرف میزنه و میگه مثل همیشه بعد از مدرسه بردمت پارک اگه نمیبردمت خون به پا میکردی تا رسیدیم پارک رفتی سراغ تاپت که همیشه می نشستی روش منم از دور نگاهت میکردم دیدم سرت گرمه…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۶ سریال ترکی وحشی

یامان از تو گاوصندوق پول برمیداره اما یاد حرف رویا میوفته که بهش گفته بود حالا هم مثل دزدها از پنجره اومدی! سپس بهش برمیخوره و پولهارو میزازه سرجاش و میره بیرون. ایلکر وسایلشو جمع کرده و سوار تاکسی میشه و میره که اجه تو حیاط رفتنشو میبینه و بهش حمله قلبی دست میده از طرفی یامان از خانه خارج میشه…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۵ سریال ترکی وحشی

آلاز با رویا حرف می‌زنه جوری که انگار خودش هیچ تقصیری نداره و همه چیز به خاطر وجود یامان اتفاق افتاده سپس ازش می‌خواد تا فاصله بگیره و دیگه بهش نزدیک نشه. آلاز وقتی از خانه داره میره پیش شبنم و ایلکر میره که شبنم از نزدیک بودن یامان به رویا احساس ترس می‌کنه که آلاز بهش میگه نترسین…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۴ سریال ترکی وحشی

یامان شروع میکنه به تعریف کردن اون روزی که دزدیده شده بود و همه نفساشون تو سینه شون حبس شده، شبنم میگه می‌خواد بحثو عوض کنه و می‌خواد بره چیزی از آشپزخانه بیاره که شبنم بهش میگه شبنم ساکت شو سرجات بشین! سپس به یامان میگه بگو پسرم تعریف کن!…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۳ سریال ترکی وحشی

جسور با آسی و امید و اجه رفتن به استخر که جسور میره تو آب و به آسی میگه بیا تو هم دیگه اما او میگه نمیام جسور خودشو جوری نشون میده که انگار داره خفه میشه آسی میترسه و میره تو آب که جسور بهش میخنده و باهم آب بازی میکنن رویا میگه استخر پارتیه؟ و اونم میره تو آب که آسی…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت 12 سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۲ سریال ترکی وحشی

سرهان با نسلیهان حرف میزنه و میگه بابات بهم گفت با بچه های برو از اینجا نسلیهان آرومش میکنه و میگه عصبی بوده یه چیزی گفته تو خونه قبلی علی رفتن دیگه محافظ ها هم مراقبشونه سرهان میگه اون بچه ها اونجا دوام نمیارن اصلا به این فکر میکنی که اجه اونجا چیکار میکنه؟…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱۱ سریال ترکی وحشی

خبرنگارها جلوی در خونه سویسالان منتظر هستند که آلاز با چاعلا پیش آنها میرن. خبرنگارها درباره ماجرای شب گذشته و درگیرشون با علی می‌پرسن که آلاز بهشون میگه فقط یه شوخی بود از این شوخیا بین خواهر برادرا هست هنوز حرفاش تموم نشده که خبرنگارها می‌پرسن الان برادرتون از خونه رفته برای این چه توضیحی دارین با همدیگه قهر کردین؟…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

[caption id="attachment_27560" align="aligncenter" width="500"]قسمت ۱۰ سریال ترکی وحشی 

قسمت ۱۰ سریال ترکی وحشی

رویا پیش یامان میره و میگه بیا از اینجا بریم من می‌دونم یه فکری دارن اما یامان میگه من هیچ جا نمیرم قول دادم صحیح و سالم ببرمشون خونه سپس رو به جسور و آسی میگه شما برین اما وقتی می‌خوان برن جلوشونو می‌گیرن و آلاز و چاعلا برای کادو تولد بهش یه چرخ دستی میدن و آلاز میگه این احتیاج به گواهینامه هم نداره…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 

قسمت ۹ سریال ترکی وحشی

 

قسمت ۹ سریال ترکی وحشی

اشرف از تو حیاط مدام علی را صدا میزنه که همه میرن تو حیاط و میگن چیشده؟ اشرف میپرسه علی کجاست؟ دوباره صدا میزنه یامان علی! علی و مادر و پدرش به پایین میان که اشرف بهش میگه بگو ببینم گواهینامه داری؟ علی میگه نه اشرف میگه پس نمیتونی برونیش؟ رویا میگه نه من شاهدم که خیلی خوب رانندگی میکنه…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 

قسمت ۸ سریال ترکی وحشی

 

قسمت ۸ سریال ترکی وحشی

سر میز غذا همه نشستن که نسلیهان به یامان میگه علی چرا با ادات بازی میکنی نمیخوری! دوست نداری؟ یامان اصلا متوجه نمیشه که آنها چندبار صداش میزنن آلاس میگه یامان؟! او برمیگرده و میبینتشون سپس عذرخواهی میکنه آلاس میگه معلومه دیگه چندسال اونو به اسم یامان تو خیابوناشناختن و بزرگ شده بایدم علی بگین نشناسه!…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی وحشی

 

قسمت ۷ سریال ترکی وحشی

نسلیهان از تو بغل یامان بیرون نمیاد و مدام بوسش میکنه و میگه پسرم، اشرف آنها را با خودش میبره و سوار ماشین میکنه سپس میرن. خبرنگارها دنبال یه نفرن که یه توضیحی بده و بگه اینجا چخبره! دوستاش میرن داخل خونه که امید میپرسه چیشده؟ یامان کجاست؟ داداشم کو؟…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی وحشی

قسمت ۶ سریال ترکی وحشی

نسلیهان با رویا حرف میزنه و میگه راسیتش حتی از اینکه اون پسر علی من باشه میترسم! اون تو خیابون بزرگ شده خلافکار شده! اومد خونه بهمون حمله کرد! رویا میگه اون دلیل داشت که اومد، صبح آلاس و روزگار و چند نفر دیگه میرن به خانه یامان تا بهش حمله کنن ولی یامان نبوده و میوفتن به جون جسور همون پسری که دیشب اومده بود…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی وحشی

قسمت ۵ سریال ترکی وحشی

چاعلا با روزگار به خانه میره که مادرش با دیدن روزگار باهاش دعوا میکنه و چاعلا را ازش جدا میکنه و میگه از دخترم فاصله بگیر! سپس چاعلا سعی میکنه آرومش کنه تا بارورش کنه که روزگار دستشو کبود نکرده اما او باور نمیکنه که روزگار با عصبانیت میره و چاعلا بهش میگه تو کلوب دعوا شد روزگار ازم محافظت کرد حالا خیالت راحت شد؟…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی وحشی

قسمت ۴ سریال ترکی وحشی

یامان در حالیکه گریه میکنه می دود و از اون خونه دور و دورتر میشه و به طرف محله خودش میره و یاد روزی میوفته که تو بیمارستان از خوشحالی نسلیهان را بغل کرده بود وبا خودش میگه چیکار کردم من؟ و صحنه چاقو خوردن نسلیهان مادرش را به خاطر میاره و گریه اش شدت میگیره.…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی وحشی

قسمت ۳ سریال ترکی وحشی

سرهان تو مراسم از رئیس هیئت مدیره که خانمش نسلیهان است دعوت میکنه بره رو سن و سخنرانی کنه. نسلیهان درباره بچه های خیابونی حرف میزنه و کم و بیش از اتفاقی که دیشب برای پسرش افتاده بود میگه که یکی از همون بچه های خیابونی پسر منو نجات داد و آورد خونه ولی من ازش تشکر نکردم…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی وحشی

قسمت ۲ سریال ترکی وحشی

آلاس و چاعلا میخوان از بیمارستان بیرون برن که پدرش بهش میگه ازت یه بار میپرسم آلاس چیزی هست تو آزمایش که مارو بعدا ناراحت کنه؟ آلاس میگه راسیتش بابا فقط من، پدرش حرفاشو قطع میکنه و میگه وای آلاس از دست تو! تو چرا وقتی از مادرت عصبانی هستی منو مجازات میکنی؟…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال ترکی وحشی

قسمت ۱ سریال ترکی وحشی

یامان در محله پایین شهر تو کار جمع کردن زباله های بازیافته. او به تره بار میره و بعد از اتمام ساعت کاریه آنها بین میوه های خرابی که تو سبد گذاشتن دنبال خوراکی میگرده. رویا دوست دختر آلاس نوه فردی مشهور به اسم اشرف هستش. چاعلا خواهر آلاسه که مادرشون بهش زنگ میزنه و میگه دیر وقته دیگه بیاین خونه.…..برای خواندن ادامه این مطلب روی تیتر کلیک کنید.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار