خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی وحشی

سرهان تو اتاق بازجوییه که مامور دستور داده اتاقشو تو هتل بگردن او استرس می‌گیره. در این فاصله زمانی که مامورها بیان و نتیجه گشتنشونو بهش بگن او از سرهان سوال می‌کنه که اون روز کلاً کجا بوده و چیکار می‌کرده اما مامورها وقتی میرن چیزی اونجا پیدا نمی‌کنن و اسلحه‌اش هم ردی روش نبوده سرهان خیالش راحت میشه از طرفی از آلاز هم بازجویی می‌کنند او بعد از دادن اظهاراتش بیرون میاد که به یامان میگه تو اینجا چیکار می‌کنی؟ یامان بهش میگه تا زمانی که قاتل پدربزرگمو گیر نندازم ول کن نیستم.

آلاز میگه اونو که گرفتم پدرت الان تو بازداشته یامان بهش میگه چند دقیقه دیگه جاش با پدرت عوض میشه سرهان از اتاق بازجویی بیرون میاد که یامان عصبانی می‌شه و باهاش دعوا می‌کنه نسلیهان حالش بد میشه که سرهان با بچه‌ها می‌برنش به سمت خونه. یامان برمی‌گرده داخل و ازشون می‌پرسی که اینجا چه خبره؟ چه جوری ممکنه؟ آنها ازش می‌خوان تا آروم باشه که روند پرونده به درستی بره جلو. هومن تو اتاق بازجویی که وکیلش به اونجا میاد وکیلش به او میگه وقتی همسرتون فهمیدن تو چه دردسری افتادین به هم ریخت و منو فرستاد تا بیام اینجا تا خودش سر فرصت بیاد.

یامان موقع بیرون رفتن از کلانتری رویا با بچه‌ها رو می‌بینه یامان ازشون می‌خواد تا خودشونو دخالت ندن خودش به این موضوع رسیدگی می‌کنه اما رویا دستشو می‌گیره و میگه دیگه بسه صبر منم حدی داره با همدیگه انجامش میدیم و از اونجا میرن. سرهان و بچه‌ها نسلیهان را به اتاقش بردند و سرهان با لبخند بهش میگه که نگران نباش همه همینجاییم پیشتتیم سرهان ازشون می‌خواد تا به مادرشون کمک کنند و آلاز با تیکه به سرهان میگه پس به خاطر همینه که همیشه ما تو دردسریم چون فقط اینجوری دور هم جمع میشیم آره؟ و میره اتاقش سرهان دنبالش میره و بهش میگه تو رفته بودی اون لباس‌های منو گم و گور کرده بودی آره؟

آلاز یادش میاد که بعد از رفتن پدرش از هتل به اتاقش رفته و اونجا را مرتب و تمیز می‌کنه سپس پلاستیک لباس‌هایش را می‌بینه و آنها را با خودش از اتاق بیرون می‌بره قبل از بیرون رفتنش از هتل پیش مامور دوربین‌های مداربسته میره و بهش پول زیادی میده تا فیلم‌های ۲۴ ساعت قبل رو پاک کنه. او با یادآوری این کارها به پدرش میگه آره من تمیز کردم دیگه با همدیگه یر به یر شدیم اما این باعث نمیشه که من تو رو ببخشم و نمی‌تونی قاتل پدربزرگم باشی و کنار مادرمم بمونی!

چاعلا که پشت در بود این حرفو می‌شنوه او حسابی به هم می‌ریزه و با گریه به اتاقش میره گریه می‌کنم. آلاز با پدرش دعوا می‌کنه سر این موضوع و میگه بعد از خوب شدن حال مادرم باید از اینجا بری سرهان سیلی تو صورتش می‌زنه و میگه بفهم داری چه جوری صحبت می‌کنی من قاتل نیستم من پدربزرگتو نکشتم اونجوری که فکر می‌کنی نیست! آلاز میگه پس کی کشته؟ پدر اون وحشی؟ سرهان بدون هیچ حرفی از اونجا میره. او به اتاق نسلیهان رفته و تو لیوان آبش دارویی می‌ریزه که شبنم اونو از لای در می‌بینه و بهش میگه تو داری چیکار می‌کنی؟ واسه چی اینجایی؟ مگه تو رو بیرون نکردن از خونه؟ سرهان بهش میگه صدات در نمیاد یک کلمه هم حرف نمی‌زنی! وگرنه من می‌دونم با تو! همون موقع نسلیهان به هوش میاد و گریه می‌کنه او با دیدن سرهان سرش داد می‌زنه و میگه تو اینجا چیکار می‌کنی؟ از خونه من برو بیرون! او میگه اشرف خان پدر منم بود باید پیش هم باشیم! نسلیهان میگه نه اون فقط پدر من بود واسه تو اصلاً ارزشی نداشت! و اونو از اونجا بیرون می‌کنه.

آلاز وقتی می‌بینه چاعلا تو اتاقش نیست بهش زنگ می‌زنه اما جوابی دریافت نمی‌کنه او به اتاق مادرش میره که سرهان ازش می‌پرسه چی شد جواب داد چاعلا؟ آلاز میگه نه گوشیشو برنمی‌داره تو اتاقشم نیست تازه داشت رو پا می‌شد که دوباره این اتفاق افتاد! یامان و رویا به اونجا رفتن که نسلیهان را ببینند اما مامورهای جلوی در انهارو راه نمیدن. سرهان به همراه آلاز بیرون میره و به یامان میگه که تو اون پدرت دیگه اینجا جایی ندارین از خانه من بندازینش بیرون! سپس به رویا میگه تو هم طرفتو خودت انتخاب می‌کنی. یامان باهاش دعوا می‌کنه و میگه تا زمانی که قاتل پدربزرگمو پیدا نکنم یه جا آروم نمی‌شینم اون موقع است که میام اینجا و مادرمو از اینجا می‌برم و از اونجا به سمت خونه شبنم میرن. رویا به یامان میگه تو همین جا باش آروم شو من میرم خاله نسلیهان را می‌بینم و میام بهت میگم. بعد از رفتنش متین به یامان میگه اینجا چیکار می‌کنی؟ چی شده؟

یامان بهش میگه که پدرمو انداختن تو زندان متین جا می‌خوره و میگه چی؟ چطور ممکنه؟ یامان میگه جنازه پدربزرگم تو خونه پدرم بود براش پاپوش درست کردن الانم منو راه نمیدن تو خونه که برم مادرمو ببینم. جسور و آسی جلوی در خونه با هم کمی بحث می‌کنند سپس راهشون از هم جدا میشه. آسی از لای در می‌بینه که جسور با مواد فروش محله رفت و آمد می‌کنه و می‌فهمه واسه اون داره کار می‌کنه‌. رویا میره به خونه سویسالان‌ها اونجا به اتاق نسلیهان میره حالشو می‌پرسه. رویا با آلاز سر قاتل اشرف خان بحث می‌کنند و رویا میگه که به زودی قاتل اصلی پیدا میشه آلاز با خنده میگه اون که پیدا شده الان توی بازداشتگاهه رویا لبخند می‌زنه و میگه خیلی دوست دارم وقتی قاتل واقعی پیدا میشه صورتتو ببینم آلاز پوزخند می‌زنه و می‌گه حتماً می‌بینی رویا از اونجا میره...

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه