خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی وحشی

سرهان به خانه هومن رفته و اونجا با اشرف خان روبرو میشه و در آخر سرهان او را می‌کشه او با شنیدن صدایی پنهان میشه و از داخل خونه هومن آرامبخشی پیدا می‌کنه. هومن بالاسر اشرف خان رفته تا بهش کمک کنه که همان موقع سرهان از پشت سر میاد و سرنگ را تو پشت گردنش فرو می‌کنه هومن روی زمین میفته و به خاطر قوی بودن آرامبخش چشماش تار میشه و سریع از حال میره. سرهان اسلحه را میده دست هومن که رو زمین افتاده و تیری الکی شلیک می‌کنه تا رد باروت روی لباسش بمونه سپس به آنها نگاه می‌کنه و میگه جفتتون میرین جایی که بهش تعلق دارین سپس به اشرف خان نگاه می‌کنه و میگه تو میری ته جهنم سپس به هومن نگاه می‌کنه و میگه تو هم میری ته زندان و به خودش میگه اینجوری از جفتتون خلاص شدم و از اونجا میره. نسلیهان مدام به پدرش و هومن زنگ می‌زنه اما جوابی دریافت نمیکنه او می‌خواد به خونه هومن بره که فریده جلوشو می‌گیره و میگه بزارین تنها باشن اگه قراره دعوا کنن بزارین مشکلشونو با همدیگه حل کنن شما یه خورده آروم باشین.

از طرفی رویا به همراه جسور و آسی به یامان زنگ می‌زنند اما او جواب نمیده آسی با کلافگی میگه اینجوری نمی‌شه بازم به خاطر من این اتفاق افتاد جسور سعی می‌کنه آرومش کنه و میگه خودتو اذیت نکن اتفاقی نمی‌افته. هومن و یامان را به کلانتری بردند و ازشون بازجویی می‌کنند هومن به بازجو میگه سریعا باید ازم یه نمونه خون بگیرین تا ازم نمونه خون نگیرین حرف نمی‌زنم من دکترم از آرامبخشی که تو خونه بود استفاده کرده و با سرنگ پشت گردنم زده هنوز رد سرنگ پشت گردنم هست متاسفانه اثر دارو بیشتر از دو ساعت تو بدن نمی‌مونه و زود از بین میره باید سریعاً نمونه خون ازم بگیرین بازجو به یه نفر میگه تا بیان نمونه خونشو بگیرن. از طرفی یامان تو اتاق بازجویی بهشون میگه پدر من هیچ گناهی نداره مقصر پدر من نیست دارن واسش پاپوش درست می‌کنن همش زیر سر اون سرهان سویسالانه پسرش بهم پیام داده بود که پدرم می‌خواد پدرتو بکشه می‌تونین ببینین پیامو منم سریعاً خودمو به خونه پدرم رسوندم که دیدم پدربزرگم رو زمین افتاده غرق خون و پدرمم بیهوش رو زمین افتاده بقیه‌اش را هم که خودتون می‌دونین همش زیر سر اون سرهان سویسالانه تا دیر نشده برین دستگیرش کنین!

هومن بعد از گرفتن نمونه خونش به بازجو میگه که من وقتی وارد خونه‌ام شدم دیدم در بازه رفتم داخل دیدم اشرف خان روی زمین افتاده رفتم سمتش تا بهش کمک کنم ببینم چی شده که یه نفر از پشت سر سرنگو زد تو گردنم به خاطر قوی بودن اون آرامبخش چشام تار شد و نتونستم ببینم کیه سریع هم رو زمین افتادم وقتی هم که به هوش اومدم دیدم اسلحه گذاشتن تو دستم. سپس آنها را به بازداشتگاه می‌فرستند تا شواهد موجود بررسی بشه و جواب آزمایش‌ها بیاد. سرهان سویسالان رفته به سمت بیابون و دستکش به همراه سرنگ و دارو را تو آتیش می‌سوزونه سپس به راننده‌اش میگه تو هم یه مدت برو از اینجا دور باش اگه حرفی به کسی بزنی تو رو هم می‌سوزونم. آلاز که به خانه هومن رفته بود از دور می‌بینه که یامان و هومن دستگیر شدن و پدربزرگش به قتل رسیده و می‌فهمه که پدرش پدربزرگش را کشته او تو مسیر پشت فرمون گریه می‌کنه و به پدرش زنگ می‌زنه اما سرهان تو هتل در حال حمام کردنه. مامور پرونده با دیدن پیام از آلاز به یامان که گفته پدرم می‌خواد پدرتو بکشه دستور میده تا برن سرهان را سریعا بازداشت کنند.

سرهان تو اتاقش اسلحه را تمیز می‌کنه و می‌ذاره سر جاش سپس تمام وسایل و کفششو توی کیسه زباله میندازه و می‌خواد از هتل بیرون بره که با باز کردن در مامورهای پلیسو می‌بینه. نسلیهان یک بار دیگه به پدرش زنگ می‌زنه که پلیس برمی‌داره و بهش میگه که بیاد کلانتری جواب آزمایش‌های لباس یامان و هومن اومده و یامان آزاد میشه چون رد باروت رو لباسش نبود اما رد باروت رو لباس هومن بوده و تو بازداشتگاه می‌مونه یامان عصبی میشه و به هومن میگه بهت قول میدم که میارمت بیرون نمی‌ذارم تو این وضعیت بمونیم هومن ازش می‌خواد تا خودشو تو دردسر نندازه. یامان وقتی آزاد میشه به رویا زنگ می‌زنه و خبرو میده آنها سریعا به کلانتری میرن نسلیهان تو راهرو یامان را می‌بینه و ازش می‌پرسه که پدربزرگت کجاست؟ یامان بهش تسلیت میگه که نسلیهان به هم می‌ریزه و گریه می‌کنه یامان سعی می‌کنه اونو آروم کنه و در آغوشش می‌گیره سپس وقتی نسلیهان می‌پرسه چه جوری؟ یامان بهش میگن که به قتل رسیده سرهان دربزرگمو کشته و می‌خواد بندازه گردن پدرمن نسلیهان بیشتر به هم می‌ریزه و چاعلا ازش می‌خواد تا ساکت بشه....

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه