خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیه است که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی وحشی

آلاز با چالا و رویا تو خیابون بالا سر الیف نشستند و چالا از رویا می‌پرسه وضعیتش چه جوریه؟ نبض داره؟ زنده است مگه نه؟ رویا با ترس نبضشو چک می‌کنه و میگه نبض نداره آنها حسابی ترسیدند و چالا به آلاز میگه باید سریع از اینجا بریم رویا میگه نمی‌تونیم همین جا ولش کنیم بریم اون پلیس! اما الاز اونو به زور سوار ماشین می‌کنه و از اونجا میرن. یک روز قبل، یامان و رویا و الیف وقتی به داخل انبار رفتن می‌بینند که ملک اونجا نیست اصلاً کسی اونجا نیستش الیف از رویا می‌پرسه ملک کجاست؟ خودم شنیدم صداشو که اینجا بود بگو کجا بردیش؟ یامان حسابی سردرگم شده و به رویا میگه ملک اینجاست چه خبره اینجا؟ سپس الیف میره تا جای دیگه خانه را بگرده آنها هم پشت سرش میرن. شبنم ملک را برده تو حیاط که با سرهان روبرو میشه سرهان ملک را می‌خواد از شبنم بگیره اما شبنم نمی‌دونه باید چیکار کنه همون موقع صدای الیف میاد که داره ملک را صدا می‌زنه سرهان ملک را به شبنم می‌سپاره و سریع از اونجا می‌خواد.

بره همزمان با بیرون رفتن او از حیاط نسلیهان و هومن باهاش روبرو میشن. هومن پیاده میشه تا بره دعوا کنه با سرهان که نسلیهان ازش می‌خواد آروم باشه و خودشو کنترل کنه اما هومن با عصبانی به سمتش میره شروع می‌کنه باهاش دعوا کردن سرهان با لبخند میگه پس واقعیتو فهمیدین؟ و می‌خنده که هومن بیشتر عصبی میشه و باهاش دست به یقه میشه و کتکش می‌زنه. بچه‌ها ملک را می‌بینند و میرن پیشش الیف ملک را بغل می‌کنه و به یامان میگه بچه ترسیده تو برو اونارو از هم جدا کن. آنها به حیاط خونه نسلیهان میرن و از طرفی آلاز با خواهرهاش هم به اونجا میرن آنها سعی می‌کنند جلوشونو بگیرن اما زورشون نمی‌رسه و هومن با ضربه‌ای که به سرهان می‌زنه اون می‌خوره زمین که پشت سرش به سنگی برخورد می‌کنه همگی میرن بالا سر سرهان که نسلیهان ازشون می‌خواد تکونش ندن و سریعاً زنگ می‌زنه به آمبولانس. نسلیهان با آمبولانس راهی می‌شه و سعی می‌کنه معاینه را تو راه شروع کنه و به مامورین آمبولانس میگه که زنگ بزنین به بیمارستان و بگین احتمالاً شوک عصبی بهش دست داده و دستش حرکت نداره او از سرهان می‌خواد تا باهاش حرف بزنه اما او هیچی نمیگه.

از طرفی آلاز و چالا به دنبال ماشین آمبولانس راه افتادند و میگه حالا فهمیدیم یامان به کی رفته مثل باباش وحشیه! تا حد مرگش داشت بابامونو کتک می‌زد! آلاز با عصبانیت زنگ می‌زنه به پلیس و گزارش میده و از هومن شکایت می‌کنه از طرفی یامان با هومن پدرش راه افتادن. هومن میگه گفته بودم این مرد با دستای خودم کشته میشه! و با هم کمی صحبت می‌کنن. الیف می‌خواد ملک را ببره که شبنم جلوشو می‌گیره و میگه ملک اومده بود مهمونی خونه ما تا هر وقت که بخواد می‌تونه اینجا بمونه بعدشم هرجا خواست خودمون می‌بریمش اما الیف میگه آره مهمون نوازیتونو دیدم بچه رو زندانی کرده بودین معلوم نیست کجا می‌خواستین مخفیش کنین که داد می‌زد و کمک می‌خواست! مطمئن باشین سری بعدی برای دستگیرتون به این خونه میام و با ملک از اونجا میره. شبنم ترسیده و به داخل خانه میره و به رویا میگه این از کجا می‌دونست که می‌خواستیم مخفیش کنیم؟ سپس شروع می‌کنه به گشتن خانه رویا میگه داری چیکار می‌کنی؟ دنبال چی می‌گردی؟

الیف بهش علامت میده تا حرف نزنه او بالاخره شنود را زیر میز پیدا می‌کنه و می‌ندازه تو لیوان آب الیف متوجه میشه که شنودو پیدا کردن که به هم می‌ریزه. سپس با ملک به کلانتری میرن شبنم با ترس به رویا میگه معلوم نیست چه حرفایی مونو شنیده این از کجا انقدر به ما مشکوک شده؟ رویا تعریف می‌کنه که اون پلیسه درباره هممون تحقیق کرده و پرونده ساخته از هر چیزی که داشتی سرپوش میزاشتی که مقصر بگی نبودی همه رو زیر و بمشو درآورده! شبنم حسابی ترسیده و میگه باید سریعاً فیلمی که سرهان ازم داره را پیدا کنم وگرنه خودش قسر در میره و من می‌افتم تو زندان بدبخت میشم! سپس از رویا می‌خواد تا به بیمارستان بره پیش یامان و همه چیزو عادی جلوه بده و جلب توجه نکنه رویا می‌پرسه تا زایمانت چقدر مونده شبنم میگه یکم دیگه باید منو تحمل کنی و با هم میرن به سمت بیمارستان. همگی پشت در اتاق عمل هستند که آلاز به هومن میگه حالا خیالت راحت شد انداختیش تو بیمارستان؟ مادرش ازش می‌خواد تا آروم باشه آلاز میگه چه جوری آروم باشم من چیکار کنم؟ ما هم می‌دونیم پدر ما آدم درست حسابی نیست ولی ذاتشه ذاتش تو فریبکاریه کاری کرد که ازش انتظار می‌رفت جوابش این بود؟

که بیفته گوشه بیمارستان؟ الان از ما چه توقعی دارین؟ که ناراحت نباشیم؟ واسش خوشحال باشیم؟ بعد از کمی بحث کردن پلیس به اونجا میاد و یامان به آلاز میگه دست بردار آلاز میگه چرا باید دست بردارم؟ بابای تو زده بابای منو داغون کرده الان تو اتاق عمله! و با همدیگه دست به یقه میشن و در آخر یامان با هومن به سمت کلانتری میره. یعقوب رفته پیش جسور تو کافه و بهش میگه که دیشب چالارو رسوندم او از اینکه انقدر نزدیک چالا شده عصبی میشه تولگا پول یعقوبو میده تا سریعاً از اونجا بره که ماجرا بیخ پیدا نکنه. تو بیمارستان شبنم و رویا با یامان روبرو میشن شبنم به یامان میگه باورم نمی‌شه چیزهایی که شنیدمو اصلاً باور نمی‌کنم اون دختر چی می‌خواد از جون دختر من؟ ماجرای دزدی و مخفی کردن چیه دیگه؟ میدونی اصلاً چیه؟ تو لیاقت دختر منو نداری! و از اونجا میره. یامان تو اداره پلیس با الیف دعوا می‌کنه سر کنکاش‌های بی‌موردش درباره رویا کمیسر سلجوق با جفتشون صحبت می‌کنه و برای طبیعی جلوه دادن با یامان موافقت می‌کنه و الیف مقصر  میدونه که داره احساسی به قضیه نگاه می‌کنه یامان از اونجا میره که به بهونه برداشتن کاپشنش می‌خواد برگرده که حرف‌های آنها را می‌شنوه کمیسر الیفو از این پرونده کنار می‌ذاره.

دکتر از اتاق عمل بیرون میاد و به نسلیهان میگه که احتمال داره پاش دیگه حسی نداشته باشه. الاز میره اتاقش و ازش گلگی می‌کنه که چرا هیچ وقت خودشو درست نکرده این حسی که اون داشته عشق نبوده چون الان معنی عشقو فهمیده، نمی‌تونه به زور چیزیو داشته باشه! از طرفی یامان هم رفته به بازداشتگاه پیش پدرش و از اون گلگی می‌کنه به خاطر اینکه هیچ وقت مادرشو ندیده چون اگه می‌دید به خاطر اون خشمشو کنترل می‌کرد و بعد از زدن حرفاش از بازداشتگاه بیرون میره. آلاز آخر سر از پدرش می‌پرسه که ارزششو داشت؟ سرهان بهش میگه آره ارزششو داشت وگرنه اون الان تو اون خونه بود و واستون پدری می‌کرد! آلاز بهش میگه ای کاش تو هم یکم واسمون پدری می‌کردی و از اونجا میره....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار