خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی وحشی

یامان تو اتاقش دراز کشیده که آسی میره اونجا و بهش میگه که دم در باهات کار دارن یامان ازش می‌پرسه که کیه؟ آسی بهش میگه خودت بیا ببین او وقتی به دم در میره می‌بینه که بچه‌های محله هستند که رفتن اونجا و از داداش یامان می‌پرسن که امشب هم جشن شب سال نو دارن یا نه واسشون هدیه خریده یا نه یامان بهشون میگه معلومه که جشن داریم هدیه هم هست مگه سال نو بدون جشن و هدیه می‌شه؟! اونا خوشحال میشن و از اونجا میرن. وقتی به داخل خانه برمی‌گرده یامان به آسی و جسور میگه الان که ماشینو من پس دادم هیچ پولی هم نداریم چه جوری باید جشن بگیریم و هدیه واسه بچه‌ها بخریم؟ جسور بهش میگه من کار پیدا کردم یامان ازش می‌پرسه چه کاری؟ اون میگه نگهبانی یه ساختمون پول خوبی هم بهم میدن الانم که شب عیده حتماً بهم عیدی میدن می‌تونیم همه چیو ردیف کنیم یامان میگه خب خوبه حالا که جسور کار پیدا کرده پس معلومه که سال خوبیو در پیش داریم.

جسور ازش عذرخواهی می‌کنه به خاطر حرف‌هایی که بهش زده بود و میگه اون موقع من عصبانی بودم به خاطر از دست دادن امید منو ببخش باهات بد حرف زدم یامان آنها را بغل می‌کنه و دوباره رابطه‌شون با همدیگه خوب میشه. نسلیهان به یامان زنگ می‌زنه و بهش میگه که اجه از این اتفاقات اخیر خبر نداره و ازم پرسید که داداش یامان برای جشن سال نو میاد شام یا نه و ازش می‌خواد تا به خاطر اجه به اونجا بیاد اما یامان میگه یه سر میزنم نسلیهان تشکر می‌کنه. سرهان به اتاق پیش نسلیهان میره و بهش میگه فکر نکن تو رو بخشیدم از ساعت ۱۲ شب به بعد همه چی برمی‌گرده به قبل فقط به خاطر اجه اینجا الان هستم نسلیهان تشکر می‌کنه. سپس بهش برگه طلاقی که داده بود تا امضا کنه را بهش میده و میگه به خاطر تو امضا کردم ازت به خاطر همه چیز عذرخواهی می‌کنم سرهان برگه رو می‌گیره او که توقع نداشت نسلیهان امضا کنه بعد از رفتنش با درماندگی روی تخت می‌شینه.

یامان از خونه در حال رفتنه که به تدارکات شب عید برسه دکتر هومن به اونجا اومده و بهش یه بلیط بدون تاریخ به سوئیس میده و بهش میگه من از تو دست نمی‌کشم همان موقع دنیز به هومن زنگ می‌زنه که یامان میگه ببین پسرت زنگ زده با این بلیط برگرد به سوئیس آنها با هم کمی کل کل می‌کنند و هومن با خودش میگه هنوز عصبیه! چیکارت کنم دیگه هنوز آروم نشدی! یامان ماشینی را با بادکنک تزیین کرده و با خرید هدیه‌ها به طرف محل ته جهنم میره همه بچه‌ها با دیدنش دور ماشین جمع میشن و دست و جیغ و هورا می‌کشند. همون موقع رویا به یامان زنگ می‌زنه یامان بهش میگه که امشب اینجا جشنه اگه می‌خوای با من شروع کنی سال جدیدتو بیا اینجا رویا خوشحال میشه و میگه باشه و شروع می‌کنه به حاضر شدن. متین در حال تدارک دیدن برای شام شب عیده شبنم بهش میگه عشق به دخترت تو رو کدبانو کرده!

همون موقع رویا حاضر شده و پیششون میره و میگه شب مهمون داریم؟ شبنم میگه نه داریم میز شب عیدو می‌چینیم که سال نو رو با همدیگه شروع کنیم و برای زندگی جدیدمون یه جشن بگیریم رویا میگه دو نفری بهتون خوش بگذره من دارم میرم پیش یامان متین ازش می‌خواد که اگه می‌تونه کمی زودتر بیاد تا سالو با هم شروع کنن، رویا از اونجا میره. همگی تو خونه سویسالان‌ها حاضر شدن تا جشن شب عید را بگیرند آلاز به اتاق پیش پدرش سرهان میره که با دیدن امضای طلاقنامه توسط مادرش عصبانی میشه اشرف خان هم به اونجا میره و آلاز باهاش دعوا می‌کنه و میگه دخترت تمام کارهارو می‌کنه تا به عشق قدیمیش برسه انگار نه انگار که ما بچه‌هاشیم! فقط به وحشی رسیدگی می‌کنه و فکر و ذکرش اونه! اشرف خان از طرز صحبت کردن او خوشش نمیاد و سیلی محکمی تو صورتش می‌زنه و میگه بهت گفته بودم درست رفتار کن و حد خودتو بدون که چه جوری با مادرت حرف می‌زنی!

آلاز با عصبانیت از خونه بیرون میره. سرهان به اشرف خان میگه دیگه دارین زیاده‌روی می‌کنین و به سالن میره او برای اینکه نسلیهان طلاقنامه را امضا کرده بود نقشه چیده که او را منصرف کنه به خاطر همین به چاعلا و اجه میگه ما دیگه اینجا نمی‌مونیم باید از اینجا بریم نسلیهان جا خورده و می‌پرسه چی شده؟ سرهان بهش میگه دیگه لزومی نداره من و بچه‌هام اینجا باشیم نمی‌ذارم بچه‌هام پیش تو باشن او اونجا به اجه میگه که دارن از همدیگه جدا میشن نسلیهان جلوشو می‌گیره و ازش خواهش می‌کنه که بچه‌هاشو از اونجا نبره سپس وقتی سرهان با بچه‌ها موندگار میشن او به اتاقش میره و طلاقنامه را  پاره میکنه که سرهان میبینه و لبخند پیرزومندانه ای میزنه.

آلاز عکسی که رویا به اشتراک گذاشته را می‌بینه و با خودش میگه همه چیزمو ازم گرفتی زندگیمو زیر و رو کردی سپس به ته جهنم رفته که می‌بینه جلوی در جسور داره از یه نفر مواد می‌گیره او پیشش میره و بهش میگه بهم ربطی نداره داری چیکار می‌کنی و بهش پول میده تا ازش قرص بخره. جسور بهش میگه که همه رو با هم نخور خیلی سنگینه اما او همه رو با همدیگه می‌خوره. آلاز تو ماشین نشسته و اصلاً حال خوبی نداره آخر شب یامان می‌خواد رویا را برسونه خونه اش و خودش به اجه سر بزنه که تو جاده آلاز از قصد باهاشون تصادف می‌کنه و با خودش میگه که هممون با هم باید بمیریم. ماشین یامان منحرف میشه و ته دره می‌افته آلاز بالای پرتگاه زانو زده و  از اتفاقی که افتاده پشیمونه....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه