خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی وحشی

سرهان مدام به آلاز زنگ میزنه ولی میبینه گوشیشو جواب نمیده و کلافه ست که همان موقع رویا و آلاز به خونه میاد که سرهان با دیدنش خیالش راحت میشه رویا از آلاز تشکر میکنه که حالشو بهتر کرده و میره تو خونه شون. هومن یامان را  برده به رستورانی که قدیما با نسلیهان به اونجا میرفته و بهش میگه ما به اینجا میگیم میز کلیدساز چون وقتی پشت این میز میشینی دیگه نمیتونی چیزیو پنهان کنی قفلی نمیمونه که کلیدش اینجا ساخته نشه! سپس یامان باهاش درباره کارهای آلاز درد و دل میکنه و میگه به خدا نمیدونم چرا این کارارو میکنه! من فقط واسش برادری میکنم!

از طرفی دیگه همزمان سرهان با آلاز حرف میزنه و میگه تو چه مشکلی با یامان داری؟ او برادرته فقط داره واست برادری میکنه و از منجلاب نجاتت میده! آلاز باهاش درد و دل میکنه و میگه نمیخوام برادری کنه بگو اگه میخواد این کارو کنه از میان ما بره کنار! سرهان میگه از کجا بره؟ آلاز میگه از میان من و رویا! من عاشق رویام سرهان آرومش میکنه و کنارش میشینه سپس در آغوشش میگیره. رویا مدام به یامان زنگ میزنه ولی او رد تماس میده که وقتی میره سرویس دوباره زنگ میزنه و هومن جواب میده و باهاش حرف میزنه و بهش آدرس میده تا بره اونجا. سرکان میره تو اتاق کارش که میبینه مادر رویا اونجاست که بهش میگه چه عجب اومدی!

میدونی اشرف رفته تقاضای کالبدشکافی جانر را داده؟ او جا میخوره و میگه چرا؟ او میگه انگاری مدارکی پیدا کردن مشکوک شدن گوشواره مو انگار اونجا انداخته بودم فریده اومد داد بهم سرهان میگه گرفتی؟ او میگه آره نمیدونستم همچین چیزی اتفاق میوفته! سرهان به شدت بهم میریزه. هومن بعد از چند دقیقه میره و به یامان میگه تو باش مشکلت پیش یاره و رویا میره پیشش و باهم حرف میزنن و از یامان معذرت میخواد میونه اونا باهم خوب میشه و میرن تا یامان را رویا بیشتر بشناسه. یامان رویا را میبره به اسکله خونه داداش سالم و بهش میگه اینجا جاییه که وقتی ناراحتم و بهم میریزم میام اینجا رویا میگه خیلی قشنگ و باحاله سپس بهش میگه منو هیچوقت تنهام نزار  راه طولانیو در پیش داریم.

نسلیهان وقتی فهمیده یامان با هومن بوده بهم میریزه و به شبنم میگه او به هومن زنگ میزنه تا ببینن کجان و وقتی میگه اومدم خونه میگه باشه و تلفنو قطع میکنه. شبنم به نسلیهان میگه که او بهم میریزه و میگه یعنی چی؟ یامانو برده به خونه قدیمی؟ و با عجله میره اونجا و به شبنم میگه نزار سرهان بفهمه و میره. او به خانه رفته که میبینه خونه همونجوریه که آخرین بار ازش اومده بود بیرون و تمام خاطراتش از جلو چشماش میگذره و میره سپس میره داخل میبینه یامان اونجا نیست و هومن رو کاناپه خوابه نسلیهان به یامان زنگ میزنه که او بهش میگه من پیش رویام نسلهیان خیالش راحت میشه که هومن یهو از صدای او از خواب بیدار میشه و میگه تو چجوری اومدی تو؟

نسلیهان میگه کلید همان جای قدیمی بود اومدم ببینم یامان اینجاست یا نه و با هومن حرف میزنه درباره یامان. هومن بهش میگه وظیفه مادریتو خوب داری انجام میدی ولی یامان دیگه بچه نیست سپس بعد از کمی حرف زدن از اونجا میره. فردای آن روز چاعلا داره ار خونه بیرون میره که میبینه رویا تازه داره میره خونه سپس بهش میگه که من دیشب با یامان بودم حالش خوب نبود چاعلا خوشحال میشه و میگه خوبه میونه تون داره خوب پیش میره سپس بعد از کمی حرف زدن چاعلا میره. تو بیمارستان آسی نوشته ای که چاعلا به جسور داده بود تا به روزگار بده از جیب جسور افتاده میبینه و جسور را بازخواست میکنه که چرا همچین کاری کرده جسور میگه نمیتونستم یجوری نگاه میکنه که نمیشه بهش نه بگی دلم واسش خیلی سوخت آسی میگه یامان به خاطر اون مرتیکه که از خواهرش دور باشه اون بلارو سرش آورد اون ماجراها پیش اومد بفهمه میدونی چیکارت میکنه؟

یامان به بیمارستان اومده و هومن با دیدنش میگه عشق بهت ساخته حالت خیلی خوب شده رنگ اومده به صورتت یامان تأیید میکنه و میگه از شما ممنونم هومن میگه نه بابا من که کاری نکردم فقط هلت دادم تو مسیر. سپس بهش میگه بیا سریعتر کارهای امیدو پیش ببریم من سریع برگردم سپس بهش رضایت نامه ای میده و میگه تو برادر بزرگترشی اینو میدونی که من معجزه نمیکنم جادوگرم نیستم! فقط کارمو انجام میدم فقط ریسکش بالاست اینو که میدونی! یامان اجازه میخواد قبلش با امید حرف بزنه او میکه آره به نظرم بسپار دست خودش ازش نظرشو بپرس یامان قبول میکنه و میره به سمت اتاق امید.....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه