خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی بی رحم gaddar + ویدئو
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی بی رحم gaddar را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی بی رحم gaddar را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید. تهیه کنندگی سریال Gaddar برعهده Ay Yapım، کارگردانی آن برعهده سینان اوزتورک (Sinan Öztürk) می باشد. هورر ابهاوغلو (Hürer Ebeoğlu) فیلمنامه نویس سریال بی رحم می باشد که از شبکه فاکس پخش می شود بازیگران این سریال عبارتنداز؛ اردال اوزیاغجیلار، لاچین جیلان، هاکان سالینمیش، موگه بایرام اوغلو، دنیز اوزرمان، نسلیهان یلدان و…. .
برای دیدن این قسمت به صورت آنلاین اینجا کلیک کنید.
قسمت ۱۳ سریال ترکی بی رحم gaddar
دوعان صاحب اون کلاب طغرل را زیر نظر داره و وقتی میبینه میره سراغ همان دختری که به زور فرستاده بودتش میره دنبالش. طغرل که فهمیده اون دختر حامله ست کتکش میزنه و به آدم هاش میگه ببرینش از شر اون بچه اش خلاص بشین بیاد دوباره سر کارش بعد از رفتنش دوعان به اونجا میره و بعد از کتک زدن اونا دخترو نجات میده و از اونجا بیرون میبره. سپس به خانه طغرل میره و اونو میخواد بکشه که او بهش یه ساک پر پول پیشنهاد میده تا نکشتش اما دوعان بعد از گرفتن پول میکشتش و میره سراغ همان دختر و پولو میده به اون و میگه این مال توعه بردار و برو یه زندگی جدید بساز بچه تو به دنیا بیار اون دختر ازش تشکر میکنه و میگه خدا تورو فرستاد واسم و میره. فردای آن روز انور به ادم هاس میگه اول میریم آرایشگاه بعد از آماده شدن یامور و من میریم سمت محضر حواستونو جمع کنین یکیشون میپرسه ببخشید ترستون از طرف کیه؟ خانواده یامور خانم؟ انور میگه نه بابام میترسه کاری کنه جلوی این عقد گرفته بشه سپس با اومدن یامور راهی میشن.
یامور با انور راهی شده که میبینه دورشون خیلی شلوغه و ماشین کلی دنبالشون میان یامور میپرسه چخبره؟ مشکوک میزنیا میخوام برم آرایشگاه همین! انور میگه میدونم عزیزم عروس کشونه گفتم بیان همراهیمون کنن یامور با تعجب بهش نگاه میکنه. مدیر به دوعان میگه تو دیوونه شدی؟ تو چجوری تونستی اون همه رد از خودت به جا بزاری؟ الان هرچی پول گیرمون بیاد باید رشوه بدیم به این و اون تا دهنشونو ببندن! دوعان تعریف میکنه که اون دختر حامله بود نمیتونستم بزارم بکشتش منم پولی که اون مرتیکه بهم پیشنهاد داده بود تا نکشمشو دادم بهش سوار اتوبوسش کردم تا از اونجا دور بشه بره. مدیر و گرگ میخندن که دوعان میپرسه چیشده؟ بگین ما هم بخندیم! مدیر میگه تو کیف پر از پول داشتی میتونستی بیای بدی به من قرضتو صاف کنی بری پی زندگیت بعد دادی به یه دختر غریبه و فرستادیش بره؟!
قبول کن که تو هم از این کارها خوشت اومده اعتراف کن، وقتی اون مردو میکشتی حس خوبی بهت نداد؟ سپس بهش یه پیشنهاد کاری میده و میگه نظرت چیه؟ باهم اوکیش کنیم؟ دوعان میگه هستم مدیر میگه خوبه خبرت میکنم و دوعان میره. انور یامور را رسونده به آرایشگاه و بهش میگه میام دنبالت سپس دو نفرو میفرسته داخل آرایشگاه و بقیه رو میزاره بیرون تا دورتادور آرایشگاه را محاصره کنن و مراقب یامور باشن خودشم میره تا کت و شلوار دامادی را بپوشه و بیاد. آیدان شنگول و امید را تو کوچه میبینه و ازش سراغ دوعانو میگیره شنگول میگه نمیدونم حتما خونه ست چرا از من میپرسی؟ آیدان با طعنه میگه شاید واسه اینه که تو یه خونه باهم زندگی میکنین نه؟ شنگول میگه مجبور شدیم صاحب خانه مارو بیرون کرد آیدان میگه میگن تو هر شری یه خیری هست شنگول میگه چرا یجوری رفتار میکنی انگار خبریه بین ما؟ آیدان معذرت خواهی میکنه و میگه یخورده اعصابم خورده.
انور وقتی برمیگرده به آرایشگاه میبینه یامور نیست و همه محافظا رو زمین افتادن و به شدت عصبی میشه. پدر انور یامور را برداشته و به گریه و التماس های او توجهی نمیکنه یامور میپرسه کجا میریم الان؟ او میگه آشغالدونی که توش بودی از اول یامور میگه پدرم چیزی نمیدونه ازتون خواهش میکنم باشه ما ازدواج نمیکنیم ولی منو اونجا نبرین! اما او به حرفش اعتنایی نمیکنه و به دم در خانه داوو میره. سپس به حالت تحقیر پرتش میکنه جلوی در که دوعان میخواد به طرفش حمله کنه که پدر و مادرش جلوشو میگیرن و بعد از رفتن آنها به داخل میرن. دوعان سعی میکنه پدرشو آروم کنه و یامور روی روبرو سدن با پدرشو نداره و تو اتاق مونده و گریه میکنه. انور رفته پیش پدرش تو رستوران و باهاش دعوا میکنه بعد از کمی کل کل کردن و بحث کردن باهاش بهش میگه من کاریو میکنم که میخوام الانم میرم دسته گل میگیرم تا خودم برم واسه خودم خواستگاری پدر که بالاسرم نیست و میره که پدرش حسابی حرص میخوره و سرجاش نشسته.....
نظر شما