خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی وحشی

یامان چاعلا را با خودش میبره به خانه خودشون که جسور و آسی با دیدنشون جا میخوره و میگه این اینجا چیکار میکنه دیگه؟ یامان میگه تو خیابون دیدمش تا خرخره خورده بود حالش خوب نبود منم آوردمش اینجا آسی با کلافگی جوابشو میده که جسور بهش میگه اینو ول کنی داداش کار خوبی کردی تو خیابون که نمیتونست بمونه. سپس روزگار بهش زنگ میزنه که آسی به جسور میگه این روزگار خیلی دیوونه ست این دختررو هم دیوونه میکنه آخر جسور از قصد وقتی میبینه پیام داده کجایی تو؟ جواب بده منو دیوونه نکن! واسش مینویسه برو گمشو بابا و گوشیو خاموش میکنه. یامان باهاشون حرف میزنه و میگه که حرفامو باور نکرد بهم گفت باید بری پیش روانشناس! و درد و دل میکنه که جسور و آسی سعی میکنن آرومش کنن رویا واسش یه عکس از بچگیشون میفرسته و سپس زنگ میزنه و درباره اش باهاش حرف میزنه که یامان بهش میگه میشه بعدا حرف بزنیم الان باید قطع کنم او قبول میکنه. سرهان به خانه میره که نسلیهان بهش میگه چرا انقدر طول کشید جلسه ات؟ و باهم کمی حرف میزنن که سرهان واسش کمی دلیل میاره. فردای آن روز جسور میره پیرهنشو برداره که میبینه پتوی چاعلا افتاده کنار میخواد روش پتو بکشه که چاعلا یهو از خواب بیدار میشه و جیغ میکشه.

آسی و یامان میرن تو اتاق و میگه چیشده؟ جسور میگه هیچی والا اومدم پیرهنمو بردارم چاعلا میگه من اینجا چیکار میکنم؟ یامان میگه دیشب مست تو خیابون بودی نمیخواستی بری خونه مجبور شدم بیارمت اینجا سیمیت گرفتم بریم بخوریم؟ چاعل میگه نه حتما خونه نگرانم شدن برم دیگه زنگ میزنم به راننده بیاد دنبالم یامان میگه باشه چاعلا میبینه گوشیش خاموشه و میترسه و وقتی روشن میکنه میبینه کلی تماس از دست رفته و پیام داره از روزگار که حسابی میترسه و از اونجا میره. روزگار و ریا رفتن پیش آلاز تو حیاط خونه و روزگار مدام بهشون میگه این دختر جواب نمیده تلفنشو دارم دیوونه میشم پس کجاست؟ بعد از چند دقیقه چاعلا با راننده میاد داخل حیاط که آنها میرن سراغش و میگن تو معلوم هست کجایی؟ روزگار میگه چرا تلفنتو جوابن میدی؟ کجا بودی؟ چاعلا میگه به شماها چه نه که خیلی واستون مهمه! روزگار میپرسه کجا بودی؟ که چاعلا با خونسردی میگه پیش داداشم خونه داداشم آلاز جا میخوره و میگه داداشت از کی تاحالا؟ چاعلا را روزگار میبره تا باهاش حرف بزنه که رویا به آلاز میگه تو چه بخوای چه نخوای یامان برادر جفتتونه و میره.

یامان حرص میخوره تو خونه و به جسور و آسی میگه باید یجوری فیلم دیشب تو کلاب را گیر بیاریم سپس میرن پیش کسی که سر از این چیزا درمیارن او بهشون میگه باید اونجا هاردشو بردارین بیارین بدین به من تا فیلمو بریزم تو فلش و داشته باشیم انها به اونجا میرن و شروع میکنن به دعوا کردن که بشه رفت تو اما آنها بیرونشون میکنن. آلاز به یامان زنگ میزنه و میگه تو کی هستی که خواهر منو بردی پیش خودت؟ اگه اون رفیق الدنگت بلایی سرش میاورد چی؟ یامان میگه اون خواهر منم هست و جاش پیش من امن‌تر از توعه! وگزنه نصفه شب متوجه نبودش تو خونه میشدی! جسور گوشیو میگیره و به آلاز میگه بیا اینجا به آدرسی که میفرستم یه جور دیگه حساب کتاب کنیم. آسی میگه چیکار میکنی؟ او میگه شلوغ کاری تا بتونیم بریم او اتاق دوربینا. آلاز میره پیش روزگار که پیش چاعلاست و میگه بریم حسابشونو برسیم چاعلا به رویا خبر میده و سریع راه میوفتن. آنها باهم درگیر میشن و شروع میکنن به کتک کاری تو کلاب و آسی میره تو اتاق دوربین تا میخواد فیلم بگیره از روی مانیتور صاحب اونجا میاد و اونو ببرون میکنه.

پلیس از راه میرسه و همشونو باهم میبره به کلانتری. نسلیهان به حرف های یامان فکر میکنه و به شبنم میگه خبری از ایلکر داره یا نه شبنم میگه نه با منم قهره چیزی بهم نمیگه. بچه ها همه افتادن تو بازداشتگاه. اونجا چاعلا گریه میگنه که روزگار خسته میشه و میگه کم زار بزن دیگه جسور از چاعلا دفاع میکنه و میگه هرکاری بخواد بکنه میکنه به تو چه؟ بسه دیگه چقدر اذیتش میکنی؟! آنها باهم دعواشون میشه و دست به یقه میشن که یامان از عصبانیت گردن روزگار را میگیره و بهش میگه بسه دیگه صداتو نشنوم وگزنه گردنتو میشکونم فهمیدی؟ روزگار میره عقب. سرهان به اونجا رفته و تشویقشون میکنه و میگه آفرین یه جورایی تمام بچه هام همشون تو بازداشتگاهن این یه افتخار بزرگه! یامان با دیدنش عصبی میشه که آسی میگه آروم باش تا زمانیکه مدرک نداشته باشیم کسی حرفامونو باور نمیکنه! سپس آزاد میشن که اشرف به سرهان میگه اینارو ببر بیمارستان واسه پانسمان وگرنه یکیشونو میکشم! و میره. هم محله ای یامان پیشش میره و میگه هاردو رفتم با شیوه خودم گیر آوردم یامان خوشحال میشه و میگه دمت گرم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار