یادداشت اختصاصی از حمیدرضا حاجی اشرفی
آیا رویکردهای مدیریت بنگاهداری با بنگاه سازی تفاوت دارند ؟
در طی چند ساله گذشته شاهد ورشکستگی و از رده فعالیت خارج شدن چندین کارخانه بزرگ و دارای نام و اعتبار چند دهساله در کشور بوده ایم .
انحلال و ادغام دو سه موسسه مالی اعتباری و بانک ها و یک شرکت بیمه و تعطیلی تعداد زیادی از کارگاههای تولیدی و فروشگاهها در شهرها و روستاها را بچشم خود دیدیم و می بینیم . تعطیلی بسیاری از واحدهای کسب و کار در اثر فوت ، پیری ، بازنشستگی و مهاجرت صاحبان و مدیران اصلی آنها امری طبیعی، لیکن در بنگاههای بزرگ که اصولا مالکیت از مدیریت آنها در ساختار سازمانی جداست ، علت تعطیلی و اضمحلال آنها با موسسات کوچک تفاوتهای اساسی با هم دارند .توجه به این تفاوتها و شناخت دقیق ریسک های بنگاههای در اندازه های مختلف در واقع به تحلیل های واقعگرایانه اقتصاد کشور منتهی می گردند و گره گشا هستند.
اخیرا یکی از صاحب نظران اجتماعی در گفتگویی با یک سایت اقتصادی به نکته جالبی اشاره کرده: [ در این برهه زمانی بجای بنگاهداری باید به بنگاه سازی اهمیت داده شود!؟ ] وقتی این جمله را خواندم بلافاصله از خود پرسیدم ؛ چرا وی به این نتیجه رسیده است؟
چه فرقی بین بنگاهداری و بنگاه سازی مگر وجود دارد؟
بنگاههای جدید مگر چه کاری انجام میدهند که بنگاههای فعلی از انجام آنها عاجز هستند؟!
اینها و سئوالات دیگر ، ذهن مرا مشغول و بدنبال یافتن پاسخ ها در حین گفتگو با دیگرانی که در فعالیت های شغلی متفاوت هستند و یا خواندن پست های آنان در جستجوی جوابهایم می گردم.
بالاخره پس از مدتها تا اندازه زیادی توانستم فرق بین [ بنگاهداری ] با [ بنگاه سازی ] را درک کنم . راه دوری نرویم . نگاهی به رفتارهای بنگاههای اقتصادی فعال همچون بانک ها - شرکت های بیمه - بورسی ها بیاندازیم .از این بنگاههای در حال کار که در چارچوب قوانین و مقررات و ساختارهای خشک سازمانی و تحت نظارت دولتی و سبک های مدیریتی غیر منعطف و وابسته به بورکراسی خاص اینگونه سازمانها ، نمی توان نوآوری ، خلاقیت و شتابدهی در تغییر ریل اکوسیستم فضای کسب و کار قدیم به جدید را انتظار داشت .
زیرا مدیران و سرمایه گذاران از نسل بیبی بومرها و X ها از دگردیسی های ناشی از تغییرات موج سوم به موج چهارم اطلاع دقیق ندارند. از پیامدهای انقلابهای چهارم و پنجم صنعتی که در طی ۱۶ ساله اخیر بوقوع پیوسته اند ، خبر ندارند. آنها از نیازهای آموزشی ،پژوهشی ، تحصیلی و نوع نگرش در حال تکوین نسل های Z و آلفا اطلاعات چندان عمیقی در اختیار ندارند. با افکار و اندیشه های نسل خود در حال مدیریت و بنگاهداری هستند . با خرید چند کامپیوترها و نصب نرم افزارها و استخدام نسل Z ها و تبدیل آنها از آدمهای خلاق به کاربر ! بنگاهداری سنتی نمیتواند منشا تحولات اکوسیستم محیط کسب و کار نوین کشورمان در این عصر دگردیسی عظیم تمدن بشری باشند .
فرقی نمیکند که X ها و Y ها شیک ترین لباس ها را بپوشند، کروات بزنند و خوش بوترین عطرها و ادکلن ها و جدیدترین گوشی های همراه را بخرند و گرانترین ماشین ها را سوار شوند یا به سبک سنتی دیگری رفتار کنند !!! مهم طرز اندیشه و تحلیل هایی ست که متعلق به عصر موج دوم صنعت است که گریبانگیر افکار مدیران تصمیم ساز را گرفته و مانع شکل گیری برنامه های توسعه پایدار و متوازن تولید محور بر مبنای اقتصاد دانش بنیان عصر دیجیتال شده است.
لذا پیشنهاد به دولت چهاردهم در هنگامه اجرا قانون برنامه پنجساله هفتم توسعه اینست ؛ به نسل جوانتر Y ها و به نسل Z ها امکان [ بنگاه سازی ] تحت مالکیت و مدیریت خودشان را بدهید تا از کاروان پیشرفت و توسعه موج چهارم به واسطه رویکردهای سنتی و فریز شده نسل های بیبی بومرها و X ها در بنگاههای در حال کار ، جا نمانیم.
نظر شما