اقتصاد ایران در تله بقا: چرا دور زدن تحریمها کافی نیست؟
ایران در سالهای اخیر با خلاقیت و تابآوری قابل توجهی توانسته است در برابر تحریمهای شدید اقتصادی مقاومت کند و از فروپاشی کامل جلوگیری نماید. با این حال، این استراتژی «دور زدن تحریمها» اکنون به مانعی در برابر توسعه پایدار تبدیل شده است. تجربه ایران نشان میدهد که بقا لزوماً به معنای پیشرفت نیست، بلکه گاهی ساختارهای ناکارآمد، رانتهای پنهان و کاهش شفافیت را نهادینه میکند. این مقاله به بررسی این چالش و راهحلهای ممکن برای گذار از تله بقا به سمت خنثیسازی فعال تحریمها میپردازد.
ایران با بهرهگیری از روشهای فنی و پیچیده مانند انتقال نفت کشتی به کشتی، خاموش کردن سامانههای ردیابی و استفاده از شبکههای مالی غیررسمی، توانسته بخشی از صادرات نفت و تجارت خارجی خود را حفظ کند. اگرچه این اقدامات شریان حیاتی اقتصاد را زنده نگه داشته، اما هزینههای مبادله را افزایش داده و در نهایت به صورت تورم به دوش مصرفکننده نهایی افتاده است. مقایسه ایران با کشورهای دیگری مانند روسیه، ونزوئلا و کوبا نشان میدهد که اگرچه ایران به لطف بوروکراسی کارآمدتر و بخش خصوصی انعطافپذیر از فروپاشی کامل جلوگیری کرده، اما در بلندمدت با چالشهای مشترکی مانند زوال فناوری و کاهش بهرهوری روبرو خواهد بود.
تسنیم نوشت، برای خروج از این وضعیت، تغییر پارادایم از دور زدن به سمت خنثیسازی فعال تحریمها ضروری است. این تغییر مستلزم اجرای اصلاحات ساختاری عمیق در چند محور کلیدی است. اولین و حیاتیترین گام، مهار تورم مزمن از طریق انضباط پولی و مالی سختگیرانه است. استقلال واقعی بانک مرکزی و توقف تأمین مالی دولت از طریق سیستم بانکی، پیشنیاز هرگونه ثبات اقتصادی پایدار است. دومین راهحل، تمرکز بر توسعه زنجیره ارزش به جای تکیه بر سیاست جایگزینی واردات است که اغلب به تولید کالاهای بیکیفیت و غیررقابتی منجر شده است.
سومین محور، اصلاح فوری محیط کسبوکار است. کاهش بوروکراسی، مقرراتزدایی و حذف فرآیندهای زائد میتواند انرژی بخش خصوصی را آزاد کند و هزینه تجارت را کاهش دهد. چهارمین راهحل، تنوعبخشی واقعی به سبد صادراتی فراتر از نفت و محصولات پتروشیمی است. ایران میتواند با تمرکز بر صادرات خدمات فنی و مهندسی، محصولات دانشبنیان، گردشگری سلامت و کشاورزی با ارزش افزوده بالا، وابستگی خود به درآمدهای نفتی را کاهش دهد. علاوه بر این، پیوستن فعال به پلتفرمهای پرداخت جایگزین در چارچوب گروههایی مانند بریکس، میتواند وابستگی سیستماتیک اقتصاد به دلار آمریکا را کاهش دهد.
در نهایت، خروج از بحران فعلی بیش از آنکه به لغو تحریمها از خارج وابسته باشد، نیازمند اراده سیاسی قوی برای اجرای اصلاحات داخلی است. این اصلاحات شامل بازتعریف نقش دولت در اقتصاد، تضمین امنیت سرمایهگذاری خصوصی، شفافیت قانونی و اولویتدهی به تولید رقابتی است. تاریخ ثابت کرده است که هیچ کشوری تنها با دور زدن محدودیتهای خارجی به توسعه دست نیافته است. کلید رهایی از تله بقا، در تهران و در گرو اراده ملی برای تغییر پارادایم اقتصادی نهفته است.
نظر شما