یادداشت اختصاصی از حسن خیرآبادی
انگیزه، عامل اصلی ازدواج
یکی از سنتهای اسلام و سایر ادیان گذشته، مسئله ازدواج است که از همان ابتدای خلقت مورد توجه قرار گرفته است. چنانچه اولین انسانهای آفریدهشده (آدم و حوا) تشکیل یک زوج و خانواده دادهاند.
هیچ مکتبی به اندازه اسلام بر اهمیت ازدواج تأکید و بدان توصیه نکرده است. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند:
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون (روم-۲۱).
و از نشانههاى او اینکه از خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد؛ آرى در این (موضوع) براى مردمى که مىاندیشند قطعاً نشانههایى است.
نکته قابل تأمل این است که خداوند که خود خالق دو جنس متفاوت است، هدف از ازدواج را ایجاد آرامش (لتسکنوا) در زندگی بیان میدارد و این موضوع از ابعاد مختلف فردی و اجتماعی و روانی و جسمی و... به اثبات رسیده است. چنانچه معمولاً افراد متأهل انسانهای آرامتر و دارای زندگی سالمتری هستند. در مقابل تحقیقات نشان میدهد که آمار بزهکاری و جنایت معمولاً در بین افراد مجرد بیشتر دیده میشود و این افراد دارای احساس مسئولیت کمتری هستند. لذا سلامت جامعه به سلامت خانوادهها بستگی دارد که ازدواج سنگ بنای آن است.
اما هر ازدواج نیاز به دو عامل اصلی دارد:
عامل اول، توانایی مالی است. در حدی که اگر مشکلاتی نظیر تجملگرایی را کنار بگذاریم، یک جوان برای ازدواج باید حداقلهای تشکیل و بقای زندگی را داشته باشد. چنانچه خداوند در قرآن کریم نیز وظایف مالیای را برای زوج تعیین نموده است (الرجال قوّامون على النساء بما فضّل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا مِن اموالهم - مردان عهدهدار و سرپرست زنان هستند به آن دلیل که خداوند بعضى را بر بعضى برترى داده و به دلیل آنکه مردان از مال خود به زنان نفقه مىدهند) لذا مسئله مسکن و اشتغال مطرح میگردد. بحث چگونگی تأمین این نیازها و تبیین وظیفه خانوادهها و دولت و سایرین در قبال این مهم، در این مختصر نمیگنجد. اما مسئله قابل تأمل و بررسی این است که عدهای با داشتن تمکن مالی و عدم سایر موانع تن به ازدواج نمیدهند. لذا عامل دوم و اصلی ازدواج که همان انگیزه است، مطرح میگردد.
بین انگیزه و نیاز، معمولاً رابطه مستقیم وجود دارد و اینکه آفرینش انسان به نحوی است که از ابعاد مختلف نیازمند ازدواج است نیز غیرقابل انکار است.
اما با اندکی دقت متوجه تهاجم فرهنگی دشمن و تلاش آنها برای جلوگیری از این سنت الهی میشویم: مبارزه با حجاب و ترویج بیبندوباری، رسمیتبخشی به دوستیابی و دوستگزینی به جای انتخاب همسر با طرح مسائلی مانند ولنتاین (که اطلاعات دقیقی درباره ریشه آن موجود نیست) و جا انداختن رسوم بیپایهای نظیر ازدواج سپید (ازدواجی که دختر و پسر بدون عقد و درج در شناسنامه، زیر یک سقف میروند) و ترویج پدیده شوم جشن طلاق (مراسمی که برای اعلام پایان یک زندگی مشترک و اعلام مجرد شدن برگزارکننده مراسم که با حضور یک طرف و در بعضی مواقع دو طرف برگزار میگردد) و حمله به کانون خانواده از طریق عرضه سریالهایی با مضمون روابط غیراخلاقی و خارج از چارچوب خانواده، ایجاد رعب و وحشت از سنگینی بار مسئولیت ازدواج و زندگی مشترک.
اینها بخشی از برنامههای دشمن برای کاهش انگیزه ازدواج در جوانان ما است که با دقت و جدیت و نوآوری و بهروزرسانی دنبال میشود. در مقابل متأسفانه برنامه جدیای از طرف نهادها و سازمانهایی که بهطور مستقیم و غیرمستقیم، مأموریت امور دینی، فرهنگی جامعه –خصوصاً جوانان- را بر عهده دارند، دیده نمیشود.
لذا بر مسئولین است که با جدیت بیشتر و تغییر رویه -به لحاظ اقتصادی و فرهنگی- طرحی نو دراندازند که برای جوانان امکان و انگیزه لازم برای ازدواج فراهم و موجبات سعادت جامعه فراهم گردد.
بهطور مثال در بعد اقتصادی میتوان به وسیعتر شدن منابع مالی وام ازدواج و ایجاد سهولت در پرداخت آن، ساخت مسکن اجارهای با کمک هزینه دولت برای زوجهای جوان (حداقل برای سکونت چند ساله زوجین). ارائه کالاهای ضروری برای شروع زندگی بهصورت اقساط اشاره نمود.
اما در بعد فرهنگی که موضوع اصلی ما است، ضروری است سازمانها کارگروهی تشکیل دهند و ضمن هماندیشی اولاً به دنبال دفع تهاجم فرهنگی باشند، ثانیاً به معرفی و پرداختن هرچه پررنگتر الگوهای موجود اسلامی نظیر روز ازدواج ( اول ذیالحجه) و زیباییهای این سنت الهی از ابعاد مختلف چه از طریق رسانهها –خصوصاً صدا و سیما- و چه از طریق آموزشها در سطوح مختلف تحصیلی –بهصورت مستقیم و غیرمستقیم- اهتمام ورزیده و مضرات تجرد و عدم تشکیل خانواده را آسیبشناسی و معرفی نمایند.
والسلام علی من اتبع الهدی
نظر شما