خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی بی رحم gaddar + ویدئو

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی بی رحم gaddar را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی بی رحم gaddar + ویدئو
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی بی رحم gaddar را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید. تهیه کنندگی سریال Gaddar برعهده Ay Yapım، کارگردانی آن برعهده سینان اوزتورک (Sinan Öztürk) می باشد. هورر ابه‌اوغلو (Hürer Ebeoğlu) فیلمنامه نویس سریال بی رحم می باشد که از شبکه فاکس پخش می شود بازیگران این سریال عبارتنداز؛ اردال اوزیاغجیلار، لاچین جیلان، هاکان سالینمیش، موگه بایرام اوغلو، دنیز اوزرمان، نسلیهان یلدان و…. .

برای دیدن این قسمت به صورت آنلاین اینجا کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی بی رحم gaddar

مادر آیدان رفته پیش شنگول و بهش میگه که باید به خودت برسی با دوعان پیش وقت بگذرونی تو زن خوشگلی هستی چرا انقدر ظاهرت آشفته ست؟! سپس سعی میکنه با حرفاش بهش بفهمونه که باید دوعان را به سمت خودش بکشه چون میتونه واسه امید پدری فوق العاده باشه سپس بهش میگه بیا بریم آرایشگاه یکم به خودت برس. بعد از اونجا شنگول با دوعان قرار میزاره تو غذا خوری محله تا به بهونه حرف زدن با هم غذا هم بخورن. دوعان باهاش حرف میزنه و میگه امید بهم گفته غذا نمیخوری اینجوری امید ناراحت و بهم میریزه اون بهم بریزه من بهم میریزم امید مثل پسر خودمه یادگار صمد واسه منه! سپس باهم شروع میکنن غذا خوردن. مادر آیدان هم از قصد به آیدان میگه بیا بریم بیرون غذا بخوریم و از قصد میبرتش همون غذا خوری که آیدان آنهارو باهم میبینه و جا میخوره.

دوعان با آیدان بحث میکنه و میگه وقتی از هم جدا شدیم قرار سد تو منطقه های من نیای! آیدان میگه از کدوم منطقه حرف میزنی؟ دوعان میکنه جاهایی که من اونجا رفت و آمد دارم اینجا هم از همونجاهاست! هرچند دنبال بهونه های بیای منو ببینی دیگه آیدان میگه اصلا هم همچین چیزی نیست! مامان اصرار کرد بیام اینجا! یامور با پدرش داوود سوار ماشین میشن که تو مسیر یامور به پدرش میگه من با انور حرف زدم بهم گفت که کلا مشکلو حل کرده داوود میگه چه مشکلی آخه؟ مشکل خودشونن! پدرش آدم میکشه قطعا خودشم کار پدرشو میکنه وگرنه چرا باید این همه ادم مسلح دور و برشون باشه؟ یامور میگه نمیدونم فقط میدونم خیلی پولدارن کلی سالن زیبایی و هتل دارن من با انور وارد یه دنیای دیگه شدم! داوود میگه پس  پول چشماتو کور کرده! و باهاش شروع میکنه بحث کردن که یهو قلبش میگیره و نمیتونه نفس بکشه دیگه یامور به شدت میترسه و میره پشت رول میشینه و سریعا میبرتش به سمت بیمارستان. پدر انور میره سمت خونه مهمت دوستش که میبینه اونجا پلیسه ازش میپرسه چیشده؟

اونا میپرسن چه نسبتی باهاشون دارین؟ او میگه دوست صمیمی منه چیزی شده؟ پلیس بهش میگه فوت کردن او جا میخوره و میگه چجوری؟ پلیس میگه به نظر میاد یه اتفاق بوده چون از پله ها افتاد پایین ولی بازم ما کارمونو انجام میدیم. سپس به مراسم خاکسپاری مهمت رفته و حسابی ناراحته که انور میره اونجا و خودشو میزنه به اون راه و میگه چجوری این اتفاق افتاد؟ پدرش بهش میگه انگاری از پله ها افتاده پایین انور خودشو میزنه به اون راه و ناراحت نشون میده خودشو که پدرش بهش میگه برو واسه یکی دیگه فیلم بازی کن! فکر کردی الان میتونی با هرکی که میخوای ازدواج کنی؟ آره برو ازدواج کن ولی منم هرکاری ه میخوام بکنم میکنم! سپس بهش عکس یامور را نشون میده که انور استرس میگیره و سریع بهش زنگ میزنه و میگه کجایی؟ او ماجرای پدرشو میگه و آدرس بیمارستانو میده آنها سریع به اونجا میرن. آیدان جلوی در خانه فاطما وایساده و شنگول بیرون میاد که آیدان بهش میگه نکن شنگول میگه یعنی چی؟

آیدان میگه از دوعان دور بمون! میدونم زندگیت سخته ولی نزدیک دوعان نشو! شنگول میگه دوعان دوستمه معلومه میتونم باهاش غذا بخورم تو توی دوران مدرسه هم حسود بودی! فاطما که خبر داوود را گرفته از یامور سریع بیرون میاد و با شنگول و آیدان سوار تاکسی میشن و میرن. دوعان که شب گذشته بعد از کشتن جوجه تیغی جسدشو برده جلوی در حیاط خانه پدر رستم و بهش میگه که بیاد بیرون و بدون نشون دادن صورتش میگه اینم قاتل پسرت رستم پدرش میگه حداقل اسمتو بگو بدون واسه کی دوعا کنم! دوعان میگه بی رحم و میره. کل شهر پر شده از برچسب های شیشه مردی با شنل مشکلی که کنارش نوشته بی رحم. دوعان هم سریعا خودشو به بیمارستان میرسونه. همگی منتظر خبری از داوود هستن که دوعان میبینه انور اونجا اومده او باهاش دعوا میکنه که اینجا چیکار میکنی؟ انور میگه بهش که بیا بریم حرف بزنیم.

سپس به دوعان جون یامور در خطره باید ببرمش تا در امان باشه دوعان میگه یعنی چی؟ انور میگه بابام خیلی عصبانیه ازش هر کاری برمیاد! باید مراقب یامور باشیم دوعان عصبی میشه و میگه من بهت چی گفتم؟ گفتم ازش دور بمون! الان بلایی سرش بیاد چی؟ سپس میرن پیش بقیه که میبینن یامور نیست از بقیه میپرسن کجاست؟ که فاطما میگه رفت سرویس بهداشتی انور و آدماش میرن سریع سمت سرویس اما میبینن که یامور اونجا نیست و کلافه میشه از طرفی دوعان سریعا به سمت خروجی بیمارستان رفته که میبینه یامور را دارن به زور سوار ون میکنن او هرچی میدوعه که برسه اما نمیرسه و با انور فقط به رفتن ماشین نگاه میکنن.....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بی رحم (مهاجم) + عکس

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه