خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی بی رحم gaddar + ویدئو
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی بی رحم gaddar را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی بی رحم gaddar را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید. تهیه کنندگی سریال Gaddar برعهده Ay Yapım، کارگردانی آن برعهده سینان اوزتورک (Sinan Öztürk) می باشد. هورر ابهاوغلو (Hürer Ebeoğlu) فیلمنامه نویس سریال بی رحم می باشد که از شبکه فاکس پخش می شود بازیگران این سریال عبارتنداز؛ اردال اوزیاغجیلار، لاچین جیلان، هاکان سالینمیش، موگه بایرام اوغلو، دنیز اوزرمان، نسلیهان یلدان و…. .
برای دیدن این قسمت به صورت آنلاین اینجا کلیک کنید.
قسمت ۲۳ سریال ترکی بی رحم gaddar
مراسم عروسی یامور و انور تو محل زندگی یامور برگزار میشه روزگار به انور میگه تا حالا همچین عروسی این محل به خودش ندیده بوده انور میگه حالا وایسا کجاشو دیدی! کارناوال عروس تشکیل داده شده و میرن جلوی در خانه پدر عروس. اونجا اونور به رقصنده هم و نوازنده ها میگه که اینجا تو این خونه خوشگلترین دختر که قرار عروس من بشه نشسته میخوام ته کار خودتونو بزارین وسط در شأن این دختر بزنین و برقصین! اونا شروع میکنن و همه میرقصن دوعان درحالیکه عصبیه و بهم ریخته ست میره بیرون از خونه و میگه چخبره این سر و صدا؟ روزگار با دیدنش بهش میگه چرا انقدر اخمویی؟ عروسی یاموره! بخند! انور میره پیشش و میگه خوش بگذرون از این عبوس بودن دربیا سپس ازش میپرسه اون دختر کجاست؟ کجا قایمش کردی؟ دوعان میگه چی میگی؟
نمیفهمم! سپس با دیدن آیدان از اون میپرسه که آیدان میگه بیا من بهت میگم در گوشت انور میره تا ببینه آیدان چی میگه که دوعان میترسه از اینکه خبر بده که خونه اوناست که آیدان حرفی به انور میزنه که او میخنده و میگه واقعا دختر بی تربیتیه! و به رقصیدنشون ادامه میدن سپس کم کم راه میوفتن برن سمت تالار. یکی از نفوذی های اکبر میره پیشش و میگه که امشب عروسی آقا انوره اکبر میگه واقعا؟ پس چرا منو دعوت نکرده؟ سپس بعد از خوردن غذاش میگه بریم اونجا و به سمت مراسم میرن. جلوی عاقد را آدم های اکبر گرفتن و خود اکبر وارد مجلس میشه. وقتی دوعان و انور اونو میبینن میرن جلو. گو کان به عروسی رفته که آیدان با دیدنش میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ او میگه مشخصه دیگه معلوم نیست؟ سپس سر میز آیدان میشینه.
کمی بعد مادر آیدان هم به اونجا میاد که آیدان با دیدنش میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ آیدان میگه منو آقا انور هم دعوت کرده بود البته برخلاف خانواده دوعان که هیچی بهمون نگفتن! بعد از چند دقیقه عاقد از راه میرسه، خطبه عقد خوانده میشه و یامور بله را محکم میگه وقتی نوبت انور میرسه اکبر و آدمهاش به اونجا میرسن. دوعان و مسعود و انور با ادم های اکبر کتک کاری میکنن آیدان به گورکان میگه پس تو چجور پلیسی هستی هان؟ برو جداشون کن! گورکان میگه امروز من مرخصیم و از سرجاش بلند نمیشه! آیدان حرص میخوره. با آروم گرفتنشون انور هم بله را میگه و آنها حسابی خوشحال میشن داوود به اونجا اومده که یامور با دیدنش خیلی خوشحال میشه و تشکر میکنه که اومده مراسم.
مراسم به خوبی ادامه داره و یکی پس از دیگری شروع میکنن به رقصیدن. بعد از مراسم دوعان با لیلا از خونه بیرون میزنن که یکسری از آدما دورشونو میگیرن و ازش میخوان که لپ تاپ پدرشو بده لیلا میگه من از هیکی خبر ندارم اصلا نمیدونم چی به چیه آنها ازش میپرسن یعنی تو از کارهای بابات خبر نداشتی؟ او میگه نه مگه چیکار میکرده؟ اون تو کارهای فضاسازیه شهر بود! آنها پوزخند میزنن. دوعان هرچی میخواد آروم باهاشون حرف بزنه میبینه نمیشه و دقیقه آخر بهشون حمله میکنه و از اونجا میرن...
نظر شما