خلاصه قسمت اول تا آخر سریال گردن زنی
با توجه به آغاز پخش سریال گردن زنی در روزهای جمعه در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال گردن زنی از نظرتان می گذرد، همراه ما باشید.
سریال گردن زنی سریال جدید و اختصاصی فیلم نت است که قسمت اول این سریال در روز جمعه ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۲ پخش شد، بازیگران این سریال کیسان دیباج، الیکا ناصری، حسن معجونی، مهران غفوریان، سمیرا حسین پور، ترلان پروانه، رویا نونهالی، پژمان بازغی و … می باشند. کارگردان این سریال نیز سامان سالور است.
خلاصه داستان سریال گردن زنی
داستان سریال گردن زنی درباره دختر و پسری جوان به نام های باران و نیما است در شب عروسیشان اتفاقی غیرمنتظره رخ می دهد و اوضاع با آزادی خلافکار سابقهداری به نام شاهرخ به هم می ریزد و سبب فاش شدن رازهای خانوادگی بسیار زیادی پیرامون آنها و تک تک افراد خانوادههایشان میشود.
خلاصه داستان قسمت چهارم سریال گردن زنی
این قسمت بروزرسانی خواهد شد.
خلاصه داستان قسمت سوم سریال گردن زنی
فریبرز وسایل عزیز رو میبره بده به گیسو، سیمین میگه کاش میزاشتی خودشون میومدن و اون میگه بهتر به هوای عزیز میرم سر میزنم و حساب کار دستش میاد.
طناز با سیامک پدر شاهرخ میره خونه ی مامان و بابای نیما و باران. سیامک میگه که شماره ی اونیکه شاهرخ رو تیر کرد بره سمت گاوصندوق کیه، اونم میگه هیچکدوم، اینا اصلا شاهرخ رو ندیدن، یکیشون ازم فیلم و عکس داشت می خواست بپیچونتم منم به شاهرخ گفتم، منم شمارشو ندارم، سیامک میگه غلط کردی شمارشو بده، اونم میگه من شاهرخ رو دوست داشتم قرار بود بریم خارج. سیامک کوتاه نمیاد و میگه منو سیاه نکن شماره رو بده. شاهرخ همش ۲۴ ساعت اومده بود بیرون ببین چه بلایی سرش آوردی. کمی باهم دعواشون میشه. مجبور میشه تماس بگیره اما خاموش بود. سیامک آدرس دقیق رو میگیره تنها میره و بهش میگه بهت زنگ زدم جوابمو میدی تا مجبور نشم همه چیز رو بگم.
گیسو و آفاق و بقیه دور میز نشستن و با هم درمورد رفتن بچه ها و نگفتن قضیه اشون به کسی صحبت می کنند که شام رو میارن. اما کسی میلی به غذا نداره. مونا یاد نیما میفته و حرفهاش درمورد پرونده شادی
ادامه داستان را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت دوم سریال گردن زنی
شاهرخ با تاکسی میره مسافرخونه و استراحت میکنه، پلیس هم تو خونه ی باران و نیما بررسی ها رو انجام میده و گاو صندوق رو نگاه میکنه. خوانواده ی اون ها هنوز خبری از این اتفاق افتاده ندارند.امیر زنگ میزنه به رحمان و میگه میخوام بیام پیشت یه چیزی هست که باید بدونی. رحمان که از خواب بیدار شده بود قبول میکنه، امیر قضیه ی نیما و باران رو به رحمان میگه و اونم حالش بد میشه.
خونه مامان آفاق رو نشون میده زنگ در رو میزنند فکر می کنند نیما اومده برای خداحافظی، در رو باز می کنند می بینند امیر اومده، قضیه رو به اون ها هم میگه مادر و مونا حالشون بد میشه.
بردیا و رحمان و گیتی مسعود میرن بیمارستان که ببینن باران چیشده. پرستار میاد به گیتی میگه که تسلیت میگم غم آخرتون باشه. گیتی و بقیه با ناراحتی میرن سمت اتاق عمل و می بینن باران ...
ادامه داستان را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت اول سریال گردن زنی
سریال با عروسی نیما و باران شروع میشه و رقص داماد با ساقدوش هاش همه در حال خوشحالی هستند و رقص، نیما می بینه مانی یه جا نشسته پکره میره پیشش و بهش میگه یه امشب عروسیه داداشته پاشو عزا نیست که پشیمون میشی امشب فقط یه شبه. ولی مانی همچنان ناراحته و به نیما میگه ولم کن. نیما میگه که یه امشب و بی خیال شو دیگه. به خاطر من. مانی میگه من تا طناب دار رو نندازم گردن اون حروم لقمه که شادیم رو ازم گرفت این پیراهن سیاه رو از تنم در نمیارم بفهم. مامان آفاق و سایه متوجه میشن میان و بهشون میگن اینجا جاش نیست تمومش کنید مانی اگه میخواستی اینطوری شر راه بندازی اصلا چرا اومدی و منت سرم گذاشتی؟ مانی میگه الانم دیر نشده مهمونا میخواستن منو ببینن که دیدن
همه در حال رقص هستند. باران میاد و به بهونه سفره عقد سایه رو میبره، یه نفر به مانی زنگ میزنه و میگه رفیقش بیمارستانه باید بره هرچی مادرش میگه نرو قبول نمی کنه.
ادامه داستان را در اینجا بخوانید.
نظر شما