خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی وحشی

هومن رفته به مطب دوستش و بهش میگه من فکر کنم یه پسر دارم می‌خوام مطمئن بشم  دوستش میگه پس دی‌ان‌ای می‌خوای؟ هومن تایید می‌کنه و لباسی که قبلاً یامان موقع پانسمان کردن زخمش تو خونه هومن درآورده بود را بهش میده دوست هومن بهش میگه خبرت می‌کنم. تو بیمارستان پلیس‌ها میرن سراغ نسلیهان، سرهان و اشرف خان و آنها را به کلانتری می‌برند. آسی و جسور به یامان زنگ می‌زنند تا ببینند اوضاع از چه قراره اما گوشیش خاموشه آسی به آلاز زنگ می‌زنه که می‌بینه اونم در دسترس نیست و تصمیم می‌گیره به رویا زنگ بزنه. یامان به خونه شبنم اومده و آنها ازش می‌پرسند که چی شد تموم شد؟ یامان میگه دفنش کردم ولی وقتی برگشتم تا خونه رو تمیز کنم پدرش اومده بود و به پلیس زنگ زد.

رویا میگه اینجوری نمیشه من باید برم پیش پلیس و همه چیزو بگم یامان جلوشو می‌گیره و میگه منم اونو دفع کردم پس جرمم از تو کمتر نیست شماها باید فرار کنین و از اینجا برین رویا مخالفت می‌کنه و میگه نه نمی‌تونم برم آلاز میپرسه جاییو سراغ داری؟ یامان تایید می‌کنه و میگه آره ته جهنم آلاز تایید می‌کنه و میگه آره اونجا دستشون به رویا نمی‌رسه. آسی به رویا زنگ می‌زنه که یامان برمی‌داره و میگه انگار روزگار مرده و خانوادتو الان بردن کلانتری، یامان میگه باشه و قطع می‌کنه و بهشون میگه الاناست که پلیس اینجا هم بیاد باید سریعا بریم. هومن به خونه سویسالان‌ها رفته تا با یامان حرف بزنه فریده درو باز می‌کنه و میگه یامان اینجا نیست هومن بهش میگه باشه اومد بگو بهم زنگ بزنه من یکم دیگه تو این شهر می‌مونم. همان موقع پلیس میاد و سراغ آلاز و یامان را می‌گیره آلاز به اونجا میره و میگه من آلازم چیزی شده؟ مامور بهش میگه باید بریم کلانتری برای یه سری سوالات برادرت یامان کجاست؟ آلاز میگه از اونجایی که رابطه خوبی با هم نداریم نمی‌دونم کجاست و از اونجا میرن.

هومن بعد از رفتنشون به حیاط خانه شبنم میره که یامان با رویا را اونجا می‌بینه که دارن سوار ماشین میشن هومن با کلافگی و عصبانیت بهش میگه آخر خودتو انداختی تو دردسر؟ چیکار کردی تو؟ پلیس همه جا دنبالته! یامان کلافه میشه و ازش می‌خواد تا بره و دست از سرش برداره سپس بعد از کمی بحث کردن از اونجا میره. هومن حسابی نگران یامان میشه. پلیس از همشون بازجویی می‌کنه درباره روزگار و اینکه چرا تو خونشون رد خون روزگار بوده، در آخر از آلاز می‌پرسه که برادرت کجاست او میگه نمی‌دونم من آخرین کسیم که می‌تونم اینو جواب بدم از اونجایی که رابطه خوبی با همدیگه نداریم امیدوارم ته جهنم باشه. پلیس بهشون میگه که می‌تونن برن. یامان رویا را به محلی که اسمش ته جهنم هست می‌بره آنجا تمام هم محله‌ای‌هاش را می‌بینه آنها پیش یامان میان و بغلش می‌کنن و میگن که دلشون واسش تنگ شده بود. سپس به رویا میگه اینجا جات امنه خیالت راحت باشه اینا هیچ کدومشون بهت صدمه نمی‌زنن رویا میره کنار دریا و شروع می‌کنه به گریه کردن که یامان ازش می‌خواد گریه نکنه رویا با کلافگی بهش میگه به تو چه؟ دست از سرم بردار بزار تو حال خودم باشم‌....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه