خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیه است که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی وحشی

رویا تو اتاقش نشسته که مادرش واسش خوراکی می‌بره تا بخوره او از مادرش می‌خواد تا بره بیرون و اونو تنها بذاره همون موقع الیف واسه رویا پیام صوتی می‌فرسته که این فرصت آخرته یا میای به این آدرسی که من بهت میگم یا یامان همه چیزو از زبون من می‌فهمه و برای همیشه از دستش میدی! چالا رفته پیش پدرش و اونجا سرهان بهش میگه که من کاری نکردم دارن می‌ندازن گردن من یامان پسر من بود چطور می‌تونستم پسر خودمو بدزدم؟ این مزخرفاتو رویا خودش سرهم کرده! چالا بهش میگه خاله شبنم اعتراف کرده و به رویا گفته که با تو این کارو کرده با هم همکاری داشتیم سرهان جا می‌خوره و میگه شبنم اعتراف کرده؟ چالا با کلافگی از اینجا میره و سرهان عصبی میشه. برای چالا هم همین پیامی که الیف برای رویا فرستاده را می‌فرسته و ازش می‌خواد با آلاز به اونجا بیاد چالا به آلاز زنگ می‌زنه و ماجرارو بهش میگه آنها با همدیگه با یه ماشین میرن سمت محل قرار.

الیف از یامان می‌خواد تا به همون لوکیشن که به بقیه گفته بیاد یامان به پدرش میگه خودت می‌تونی تنهایی بری خونه؟ من باید برم جایی! هومن میگه تا الان هرجا خواستم تنهایی رفتم تو برو یامان قبول می‌کنه و راه میفته. بچه‌ها به محل قرار با الیف رسیدن که می‌بینن کسی نیست و به همدیگه میگن اینجا کجاست دیگه؟ چرا این شکلیه؟ آلاز میگه آره جای باحالیه جای دنجیه الیف میگه آره فکر کردم جای خیلی خوبی برای حرف زدن باشه ولی بهتره تا اومدن یامان بلایی سر کسی نیاد! چالا بهش میگه تو دیوونه شدی چه خبره اینجا؟ همان موقع یامان به الیف زنگ می‌زنه که الیف بهش میگه میای دیگه؟ یامان تایید می‌کنه و میگه تو راهم دارم میام بعد از قطع تماس الیف به آنها میگه یامان فهمیده که شما دارین یه چیزیو ازش مخفی می‌کنین سپس رو به رویا میگه امروز می‌دونست که با دوستات قرار گذاشتی و دارین حرف می‌زدین در حالی که بهش گفتی تو خونه ای می‌خوای بخوابی همونجوری که شماها راحت دروغ می‌گین و می‌خواین از همدیگه مواظبت کنین منم از یامان مواظبت می‌کنم.

پس شما خودتون وقتی اومد همه چیزو بهش میگین یا اینکه من بهش میگم و دیگه چیزیو نمی‌تونین درست کنین! از طرفی نسلیهان که از نبود فریده جا خورده مدام بهش زنگ می‌زنند اما می‌بینه خبری ازش نیست و حسابی نگرانشه همون موقع زنگ در به صدا در میاد که نسلیهلن فکر می‌کنه فریده است و سریع میره درو باز می‌کنه اما می‌بینه که هومن اونجاست نسلیهان جا می‌خوره و میگه تو اینجا چیکار می‌کنی؟ او بهش میگه خیلی تلاش کردم اما من نمی‌تونم ازت جدا بشم بیا یه کاری کنیم ازدواج تو و سرهان که سوریه و اصلاً واقعی نیست بیا با همدیگه در ارتباط باشیم دور از چشم بقیه من نمی‌تونم یک بار دیگه تو رو از دست بدم! سپس با هم حرف می‌زنن و نسلیهان قبول می‌کنه هومن خوشحال میشه و همدیگرو بغل می‌کنند. همان موقع کمیسر سلجوق به اونجا میاد که نسلیهان ازش می‌پرسه اتفاقی افتاده؟ چیزی شده؟ او بهشون میگه که باید با هم کمی صحبت کنیم درباره برادرتون جانر هستش او جا می‌خوره. الیف بعد از زدن حرفاش به بچه‌ها از اون محوطه می‌خواد بره بیرون که وقتی وارد کوچه می‌شه یه ماشین با سرعت با الیف تصادف می‌کنه و از اونجا میره.

بچه‌ها با شنیدن صدایی جا خوردند و به بیرون میرن که با دیدن الیف رو زمین حسابی ترسیدن و میرن بالا سرش آنها هرچی الیفو صدا می‌زنند جواب نمیده که چالا با ترس به رویا میگه مرده؟ رویا نبضشو چک می‌کنه و میگه نبضش نمی‌زنه باید زنگ بزنیم آمبولانس بیاد! اما چالا میگه اون پلیس گی‌افتیم تو دردسر و به آلاز میگه که باید سریع از اینجا بریم آلاز رویا را سوار ماشین می‌کنه و سریعاً از اونجا میرن. یامان تو جاده ماشینیو می‌بینه که با سرعت زیاد از روبروش داره میره که توجهشو جلب می‌کنه وقتی می‌رسه به لوکیشن الیفو روی زمین میبینه و حسابی می‌ترسه او سریعاً به آمبولانس زنگ می‌زنه. تو مسیر رویا بهشون میگه کجا داریم میریم اونو همونجوری تو اون وضعیت ولش کردیم! باید برگردیم ببریمش بیمارستان! آنها بهش میگن که خودت دیدی نبض نداشت الکی خودمونو تو دردسر مینداختیم بعد به پلیس می‌گفتیم اون موقع شب اونجا چیکار داشتیم؟ چیکار می‌کردیم؟

رویا و چالا با همدیگه بحث می‌کنند که آلاز عصبی می‌شه و ازشون می‌خواد ساکت شن آنها ازش می‌پرسن که کجا داریم میریم آلاز میگه میریم پیش اصل کاری تا ازش بپرسیم این کارو واسه چی کرد؟ آمبولانس رسیده و الیف را رو برانکارد می‌ذارن تا ببرنش به بیمارستان او به هوش اومده و سعی می‌کنه به یامان چیزیو بگه اما دکترها ازش می‌خوان تا به خودش فشار نیاره او قبل از بیهوش شدن حرفی می‌زنه که یامان متوجه نمی‌شه‌. او از دکترها می‌پرسه که چیزی گفت شما شنیدین؟ دکتر بهش میگه گفت نامه، نامه را پیدا کن یامان تو فکر میره. کمیسر سلجوق به نسلیهان میگه که امکان داره مرگ برادرتون جانر سویسالان یه جنایت باشه حکم باز شدن قبر صادر شده آنها جا خوردند که همون موقع یامان به نسلیهان زنگ می‌زنه و ازش می‌خواد سریعاً خودشو به بیمارستان برسونه الیف تصادف کرده حرف‌های آنها نصف نیمه می‌مونه و سریعاً به بیمارستان میرن.

آلاز رویا و چالا به خونه شبنم رفتند و اونجا اونو صدا می‌زنند تا بیاد شبنم در حال جمع کردن چمدونش بود که به طبقه پایین میره تا بپرسه چه اتفاقی افتاده؟ آنها بهش میگن که تو الیفو کشتی؟ شبنم جا می‌خوره و میگه چی میگین شما از چی حرف می‌زنین؟ سپس یادش میاد که وقتی الیف پیامی برای رویا فرستاده بود از پشت در شنیده و به اونجا رفته بوده و خودش بوده که به الیف زده اما زیر بار نمیره و یک دفعه دلش درد می‌گیره و آنان سریعاً می‌برنش به بیمارستان. اونجا با یامان روبرو میشن و با همدیگه کمی بحث می‌کنن و یامان وقتی می‌فهمه شبنم حامله است به رویا میگه اینم یک ماجرای دیگه که از من مخفی کردی! بعد از رفتن آنها از اونجا سلجوق از یامان می‌پرسه ماجرای الیف با این بچه‌ها ربط داره؟ یامان میگه نمی‌دونم شما بهتر می‌دونید!

سلجوق ماجرا رو می‌پرسه که یامان میگه چیزی نمی‌دونم فقط برام لوکیشن فرستاد گفت بیا اینجا وقتی رفتم رو زمین افتاده بود. او بهش میگه با چیز عجیبی اونجا بر نخوردی؟ یامان میگه موقع رفتنم یه ماشین با سرعت که انگار داشت از چیزی فرار می‌کرد از روبروم رد شد یه ماشین سبز رنگ بود. چالا و آلاز به اتاق پدرشون رفتند و آلاز پدرشو محکوم می‌کنه چون میگه اصلاً باور نمی‌کنم که کار تو نباشه تصادف الیف اون پاهاشو نشون میده و میگه به نظرت می‌تونم همچین کاری کنم؟ آلاز میگه به این فکر میکنم که به کی گفتی این کارو بکنه!...

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار