یادداشت اختصاصی از حسین سالاروند

کوچکتر شدن سفره مردم

کشور و جامعه ی منظم و پیشرفته، مردم قانون مدار و توسعه ی پایدار در هر کشوری مستلزم عملکرد صحیح دو بازوی اصلی هر جامعه ای است، ١-دولت ٢-مردم.

کوچکتر شدن سفره مردم
صفحه اقتصاد -

 عملکرد و تلفیق و ترکیب این دو  در کنار هم می تواند سرنوشت یک کشور را تعیین کند، اگر در کشوری عملکرد دولت ضعیف و عملکرد مردم قوی باشد، مردم  آن جامعه به بن بست انگیزشی می رسند و  آن دولت به دولتی فاسد و ناتوان تبدیل می شود و مردم آن کشور، یا در تقابل با دولت برای اصلاح هستند یا در تلاش برای تغییر دولت، یا در فکر فرار از کشور، سرنوشت این کشور سرنوشتی نامعلوم و دستخوش تغییرات و اتفاقات ناگهانی است، که مشخصا سرنوشت چندان خوشایندی در انتظار این کشور نیست، اگر در جامعه ای دولت قوی عمل کند و مردم ضعیف، دولت برای تقابل با مردم و همچنین اجرای برنامه ها و سیاستهای خود ناچار به تقابل سازنده در قالب فرهنگسازی و اجرای طرح‌های تشویقی و امثالهم (بسته به قدرت سیاست داخلی سیاستمدارانش) برای همراه کردن مردم با خود می‌شود، در این جامعه سرنوشت کشور را دولت تعیین می‌کند، و معمولاً بر اساس هدف دولت، سرنوشت روشن یا تاریک دارد.

 اگر در کشوری دولت و مردم قوی عمل کنند، و در عقیده و اهداف و سیاست همسو و هم نظر باشند، این بهترین جامعه‌ای است که می‌توان برای یک کشور متصور شد، و این متاسفانه جامعه آرمانی است که در دنیا فقط چند نمونه انگشت شمار می‌شود از آن نام برد، اما اگر در کشوری  دولت و مردم ضعیف عمل کنند این بدترین حالت برای یک کشور و جامعه است، در این کشور  بر اساس ناآگاهی دولت سیاست‌های غلط به کار برده می‌شود و و بر اساس نافرمانی مردم در بخش خرد و کلان بی‌نظمی و هرج و مرج ایجاد می‌شود.

  در این جامعه و کشور هم مردم در تقابل با دولت برای تغییر آن هستند و هم دولت در تقابل با مردم برای تعبیر و اعمال سیاست‌های خود،  نه دولت از بخش خصوصی طرح و دستورالعمل می‌گیرد، نه مردم پذیرای طرح‌ها و دستورالعمل‌های جدید، کشور ما در حال حاضر دقیقاً دچار همچین وضعیتی است، در کشور ما مردم و دولت هرکدام قوانین خود را دارند. نه دولت بازوی اجرای قوی دارد، نه مردم در برخی موارد اجرا ی  دستورالعمل‌های دولت را وظیفه ی خود می‌دانند . به عنوان مثال تعرفه نان و اجرای آن در نانوایی‌ها و کنترل و نظارت بر این قیمت، برای نمونه قیمت مصوب هر قرص نان بربری ٣ هزار و پانصد تومن در تهران مصوب شده، و برای نظارت و سهمیه آرد دستگاه‌های کارتخوانی هم تعبیه و تحویل نانوایی‌ها شده، که به اصطلاح بتوانند نظارت غیر حضوری داشته باشند، اما بسیاری از نانواها هر قرص بربری ساده را با مشتری ۱۰ هزار تومان حساب می‌کنند، و برای اینکه تعداد و قیمت مصوبی که در کارتخوان‌ها تعریف شده را دور بزنند تعداد بیشتری وارد می‌کنند به اضافه نایلون و موارد دیگر تا به قیمت ۱۰ تومن برسد.

موضوع انسانیت داشتن در وجود هر  انسانی بدون داشتن اهرم فشار و اهرم زور در کوچک ترین اجتماعات واجب و ضروری است، اما وقتی انسان‌هایی در جامعه وجود دارند که این انسانیت و شرف را نمی‌شناسند و این کار آنها به بقیه اقشار جامعه آسیب وارد می‌کند، اینجا وظیفه دولت است که از ابزارهای دیگری استفاده کند  تا از آسیب این افراد به بازار هدف و شهروندانش جلوگیری کند، مثل فردی که جنون دارد و قاعدتا برأی آسیب نرساندن به دیگران باید  آسایشگاه نگهداری شود، یا مجرمی خطرناک که خصلتی شرارت گونه و جنون وار در وجود خود دارد که مسلماً باید در زندان نگهداری شود، اما این ابزار و و قوانین کجا قابل دسترسی هستند؟

آیا ما این ابزار را در اختیار نداریم ؟ آیا توانایی طراحی ابزار و قوانین را نداریم؟ آیا بستر استفاده از ابزارهای جدید را نداریم ؟ آیا اصولاً در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که سطح سواد وفهم و درک جامعه اندیشکده‌ای و پژوهشکده‌ای ما پایین است؟ آیا طرح‌ها و ابزارهای مختلف برای این کار طراحی نشده‌اند؟ آیا نیرو و ابزار مدیریت و بازوی اجرایی نداریم ؟

جواب همه این سوال‌ها و سوال‌های بسیاری از این قبیل خیر است، ما کشور ى هستیم که سرشار از استعداد و منابع، ابزارو راهکارهای مختلف هستیم، اما چه می‌شود که به همچین اوضاع و ویروسی گرفتار و دچار می‌شویم؟ وقتی قانونی در مجلس تصویب می‌شود و اجرای آن به دستگاه‌های اجرایی سپرده می‌شود وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مرتبط دستورالعمل را به سلسله مراتب پایین‌تر اعلام و به واحد مربوطه برای اجرا ابلاغ می‌کنند و اگر بودجه‌ای لازم باشد هم تامین می‌شود، اما در این بخش که مدیران میانی تصمیم گیرنده اصلی در این بخش هستند به صورت خودسرانه عمل  و بدون مطالعه  و همفکری کردن از خبرگان این حوزه دست به کار می‌شوند، و نتیجه این خودسری در این زمینه (نان اصلی ترین عضو سفره هر ایرانی) تبدیل به وضعیتی می‌شود که الان با آن روبرو هستیم، و عاملی می‌شود برای کوچکتر شدن سفره مردم، افزایش گرانی، افزایش تورم  و نارضایتی مردم، که مسبب اصلی این موضوع اول نانواها و  در درجه ی دوم، دولت می‌باشد و در این موضوع مردم هیچ تقصیری  ندارند و بیشترین اسیب را میبینند ، به دلیل اینکه ابزاری برای اعلام نارضایتی خود ندارند به جز سامانه ۱۲۴ که همگی حداقل یک بار با آن تماس گرفته و شکایت خود را در مورد موضوعی مطرح کرده‌ایم، و عملکرد و فیدبک ضعیف این سامانه را هم مشاهده کرده‌ایم، نانواها با این کار خود یک قرص نان تحویل مشتری می‌دهند  پول سه قرص نان  دریافت می‌کنند و از طرفی سهمیه آرد سه قرص نان هم از دولت دریافت می‌کنند  با این روش  هم مردم و هم دولت را فریب می دهند، آنهم نه بامقیاسی کوچک بلکه با مقیاس به وسعت شهر تهران، که مطمئناً اگر آمار شکایت‌های شهرهای دیگر و استان‌های دیگر را بررسی کنیم وسعت این فریب بزرگتر و مقیاسش بیشتر می‌شود.

یعنی ضعف مدیریت در این حوزه هم به ضرر دولت بوده هم به ضرر مردم و شهروندان، اما مدیران این بخش حاضر نبودند و نیستند که از بودجه‌ای که در اختیار دارند  برای اجرای طرح‌های جدید و ابزارهای جدید استفاده کنند، و مجموعه خود را به مجموعه‌ای بسته، بن بست، بدون دریافت و قبول تغییر و تحول تبدیل می‌کنند ، و بزرگترین ضربه را به بدنه یک دولت، رژیم و حاکمیت وارد می‌کنند، اما در دولت‌ها کدام بخش است که بیشتر با این موضوع دست و پنجه نرم می‌کند و بیشترین تقصیر را دارد؟ در هر کابینه، رئیس جمهور، وزرا و مسئولین اصلی  وزارتخانه ها تغییر می‌کنند.

اما برخی مدیران میانی که  بازوی اجرایی اصلی و نظارت بر اجرا و در واقع پیمانکارهای دولت برای اجرا محسوب می‌شوند در هر کابینه‌ تغییر نمی‌کنند و با اختیارى که در دست دارند و  عدم وجود ابزاری برای نظارت درون سازمانی توسط نهادهای کلان تر، تبدیل به منشا ایجاد فساد و رانت و در مجموع موجب نمایش عدم توانایی دولت می شوند، توانایی دولت ها، با مدیریت و نظارت بر عملکرد این مدیران سنجیده می‌شود، و عدم کارایی و فساد این مدیران نشان دهنده ضعف دولت ها است، و به عنوان شخصی که تجربه مراجعه به دستگاه‌های اجرایی وزارتخانه‌ها و حتی شخص رئیس جمهور را برای اجرای طرح‌هایی که برای رفع مشکلاتی از این قبیل بودن را داشته ام، توصیه‌ای اکید به رئیس جمهور آقای پزشکیان دارم که اگر بخواهد از روتین و فعالیت‌های یکنواخت رئیس جمهورهای گذشته خارج شود و تغییر و تحول در جهت پیشرفت ایجاد کند، بدون نظارت بر عملکرد این مدیران به بن‌بست خواهد رسید و تمامی فعالیت‌ها و دستورهای وی با شکست مواجه می‌شوند.

روندی که بنده طی کردم و به این مهم دست یافته ام به این شکل بوده که بنده برای اجرای طرح‌هایم ابتدا به این مدیران میانی مراجعه  و بعد از عدم نتیجه‌گیری مجبور  به مراجعه به سلسله مراتب بالاتر می شدم  و این سلسله مراتب تا وزیر و شخص رئیس جمهور پیش رفت، و از آنجا به نتیجه می‌رسیدم و سلسله مراتب را دوباره به سمت پایین طی می‌کردم و متوجه می‌شدم که سد اصلی همین مدیران میانی هستند. از طرف  روسای جمهور دو کابینه ى قبلی به متعاونین و  وزرای محترم معرفی می‌شدم و بعد از حتی اذعان به وجود خلع برای اجرای طرح‌ها، در پشت سد محکم مدیران میانی طرحها رسوب میشدند و بهانه اصلی برای رسوب کردن طرح‌ها و بایگانی کردن آنها عدم وجود بودجه کافی بود، تجربه ی بنده در پیمودن مسیر در دو کابینه مختلف بنده را به نتیجه‌ای جز خودسر بودن مدیران میانی نرساند، گرچه این تجربه برای من بسیار گران و زمانبر  تمام شد اما  ارزش فهمیدن این مطلب را داشت که الان به رئیس جمهور جدید ارائه می‌کنم.

 

*موسس اندیشکده ایده پردازان

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه