خلاصه داستان قسمت ۳ سریال هشت پا از شبکه یک سیما | در قسمت ۳ سریال هشت پا چه اتفاقی افتاد؟
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۳ سریال هشت پا تازه ترین سریال شبکه نمایش خانگی را مطالعه می کنید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۳ سریال هشت پا تازه ترین سریال شبکه نمایش خانگی را مطالعه می کنید. بازیگرانی نظیر هلیا امامی، سعید جنگیزیان، محمد صادقی، مینا وحید و افسانه چهره آزاد در سریال هشت پا بازی کرده اند. پخش این سریال از ۱۸ مهر آغاز شده است. سریال هشت پا سریالی در ژانر پلیسی جنایی است که هرشب ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه روی آنتن شبکه یک تلویزیون میرود و جایگزین سریال «طوبی» شده است.
خلاصه داستان قسمت ۳ سریال هشت پا
آزیتا زن دوم مراد جانسپار تو خونهاش تنهاست که بعد از زدن مواد دوباره توهم میزنه او خودشو میبینه که تو آینه با سر و صورت خونی از خودش کمک میخواد و از تمام راه پلهها خون راه افتاده. آزیتا تو آینه به خودش میگه خودتو نجات بده تو میتونی. کسری کارآگاه جنایی در خانه مادرش چند تا عکس بهش نشون میده تا یکی از آنها را برای آشنایی و ازدواج انتخاب کنه اما او روی هر کدومشون یه ایرادی میزاره و قبول نمیکنه مادرش کلافه میشه و میره تو آشپزخانه. کسری موقع مسواک زدن پدرش میره پیشش و بهش میگه برو به مادرت بگو برگه آخریو رو کنه اون حتماً اونی که از همه بهتر هستو گذاشته آخر سر بهت نشون بده کسری میره پیش مادرش و همین حرفو بهش میگه. مادرش لبخند میزنه و عکسیو بهش نشون میده و میگه هم خوشگله هم خانواده داره هم تحصیل کرده و معماری خونده تو دستشم سیگار یا جاسیگاری و فندک نیست دیگه هیچ عیبی نمیتونی بذاری روش کسری بهش میگه چقدر برام آشنا احساس میکنم جایی دیدمش عکس دیگهای نداری ازش؟
مادرش میگه نه همین یه دونست دیگه برای آشنایی باید بری خودت باهاش رو در رو بشی. کسری میگه خب باشه زنگ بزن و باهاش قرار بزار بیاد خونه این خونه احتیاج به بازسازی داره یه نگاهی بندازه با همدیگه آشنا هم میشیم. تلفنی به کسری میشه و پرونده مشکوک به قتل را بهش اطلاع میدن کسری بعد از گرفتن آدرس سریعاً به محل جنایت راهی میشه آزیتا تو خونه اش احساس میکنه یکی داره در خونه را باز میکنه تا بیاد داخل مسعود به همراه یکی رفته اونجا تا آزیتا را با خودشون ببرن و سعی میکنه ازشون فرار کنه اما تو کوچه با زدن ضربهای تو سرش او رو بیهوش میکنن سپس با ماشین از اونجا میبرنش. کسری به محل جنایت رسیده و براش ماجرایی که دستگیرشون شده را شرح میدن آنها میگن که انگاری مقتول که اسمش داووده خودش تو کار تاسیساتیه اومده بوده اینجا تا چیزیو درست کنه میخواسته بره بالا شیر فلکه را ببنده که گاز سمی تو ریههاش میره و از همون جا پرت میشه پایین خفه میشه و درجا میمیره اما سرباز به یک نکاتی اشاره کرد که مهمه کسری به سرباز میگه تو چی فهمیدی؟
سرباز میگه اون شیر فلکهها مشخصه که سالهاست اصلاً باز و بسته نمیشه تماماً تار عنکبوت بسته از طرفی وقتی اومدم در موتورخونه بسته بود هیچ تاسیساتی در را به روی خودش قفل نمیکنه و ازش تشکر میکنه و به این نتیجه میرسند که قتل صورت گرفته سپس با اومدن اعضای دیگه پرونده میرن تا دوربین مداربسته را چک کنند بعد از چک کردن فیلمهای دوربین مداربسته متوجه میشن که زاویه دوربین جلوی در را به هم ریختند و تنظیم کردن. آنها اول به سعید جانسپار مظنون میشن چون آخرین نفری هستش که با داوود حرف زده و وقتی از اونجا بیرون اومده او را سرگردان میبینند که سریعاً سوار موتور میشه و از اونجا میره اما بعد از اینکه متوجه میشن که آزیتا به منیر زنگ زده بوده و اطلاع داده بوده که سعید با دوستش دارن اونو تعقیب می کنن از مظنون اصلی کنار گذاشته میشه و به عنوان یک گزینه بهش نگاه میکنن سپس متوجه میشن که عرفان و فهیم بعد از رفتن سعید به بیرون از رستوران میرن بعد از ۱۰ دقیقه عرفان به داخل رستوران پیش بقیه میره اما فهیم تا برگشتنش به داخل رستوران ۴۰ دقیقهای طول میکشه.
کسری حدس میزنه و میگه شاید از قصد دوربینو اینجوری تنظیم کردن که فهیم از اون در ماشین پیاده بشه و از در پشتی بره تو موتورخونه سپس دستور میده و میگه که دوربینهای اونور کوچه را چک کنن و ببینن کدومشون کار میکنه و فیلم به درد بخور دارن. تمام مدت یه زن تو موتورخونه بوده تو قسمت مخفیگاهش و در حال درست کردن مواد هستش اما وقتی کسری دستور داده تمام سانتریفیوژها را خاموش کنند او پنهانی از اونجا بیرون میزنه و لباس و وسایلی را تو پلاستیک میندازه موقع رفتن داخل یه سطل آشغال پرت میکنه....
نظر شما