چگونه جوانان به کارآفرینی ترغیب می شوند ؟!

نقش آموزش و پرورش در توسعه اقتصادی در مقاله ای تحت عنوان ؛ بررسی نظری توسعه اقتصادی و رابطه اش با نظام آموزش و پرورش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نویسندگان آن از ابعاد مختلف به بررسی موضوع پرداخته اند : [ در خصوص ارتباط نهاد اقتصاد و آموزش و پرورش ،نظریه پردازان کارکرد گرا آموزش و پرورش را دارای چندین بعد و کارکرد برای نظام اقتصادی دانسته اند .از جمله مهمترین کارکرد را تربیت نیروهای انسانی و متخصص تامین دانش مورد نیاز برای توسعه صنعت و تولید است . آموزش قواعد و هنجارهای اجتماعی که در محیط کار رعایت آنها ضروری میباشد . اشتغالزایی برای بخشی از نیروهای کار در حوزه آموزش نیز وجود دارد .در نهایت کارکردگراها می گویند سرمایه گذاری در آموزش و پرورش بدون توجه به نیازهای بازار کار فقط میتواند جمعیت زیاد تحصیل کرده اما بیکار را افزایش دهد .]

 آموزش و پرورش و اکوسیستم محیط کسب و کار ملی :

کارکرد اصلی نظام آموزش و پرورش ، تربیت کودکان و نوجوانان برای وارد شدن به جامعه و بازار کار می باشد .نه تنها شیوه رفتارهای در محیط زندگی و اجتماع را به آنها میاموزد بلکه ذهنیت و روشهای تفکر آنها برای آینده و ورود به بازار کار را آماده میسازد . دانشمندان پرشماری در خصوص این نقش آموزش و پرورش تحقیق کرده اند   منجمله ریکاردو می گوید : [ تجمیع سرمایه ها در بخش تولید موجب بهبود فناوریهای تکنولوژیکی میشود و این امر موجب ممانعت از سکون‌ و رکود اقتصادی میگردد .توماس مالتوس می گوید : وقتی یک کشور فقیر است در ( چرخه خبیثه فقر ) گرفتار می گردد .وقتی درآمدها کم میشوند باعث کاهش توانایی خرید افراد ، خانوارها میشود این زنجیره به کاهش فروش و بازدهی پایین بنگاههای اقتصادی منتهی می گردد . مالا این روند باعث کاهش بهره وری ملی خواهد شد .اندیشمندان اقتصادی معتقدند که یکی از وظایف اصلی دولت ها افزایش قدرت پس انداز های مردم در جهت افزایش سرمایه گذاری در واحدهای تولیدی و تاسیس شرکت های نوبنیاد میباشد . با افزایش تعداد بنگاههای تولیدی و خدمات پشتیبان ، مشکل بیکاری و شکل گیری قارچ گونه مشاغل دلالی موجد تورم و گرانی و کاهنده ارزش افزوده در اقتصاد کشورها مرتفع میگردد .

بعنوان یک کارشناس مطالعه گر ریسک های اکوسیستم کسب و کار سالهاست از مناظر مختلف در حال شناسایی و بررسی ریسک های متبادر بر فضای کسب و کار کشورمان هستم . سرانجام ، اصلی ترین ریسک موجب ناکارآیی و گلوگاه ساز مانع توسعه پایدار و متوازن را در نقائص ناشی از کمبودها و نارسایی های سیستم مهارت آموز در تامین اندیشه ها و دانش نیروهای انسانی تولید محور یافتم . 

در زبان و ادبیات غنی فارسی ، ضرب المثل معروف : در کوزه همان تراود که در اوست ! 

در واقع بطور موجز اما پر از معنا و مفهوم به نقش آموزش در ساختن اذهان و اندیشه های انسانها میپردازد .در واقع اشاره به این موضوع دارد که : در اذهان کودکان - نوجوانان - جوانان تحت عنوان آموزش هر چه بریزی واکنش آموخته های آنان را در محیط کار و زندگی خواهی دید .!!! یا در ضرب المثل دیگر میگویند : هر چه بکاری ،همان را درو خواهی کرد .!

نمیتوان با آموزش های محض نظری از نیروهای کار تربیت شده ای که بدنبال استخدام و پشت میزنشینی و اتکا به فرهنگ معیشت آب باریکه هستند انتظار تبلور وجود مردان صنعتی و زنان باورمند به تولید و خلق ارزش،افزوده را داشت ؟! آیا از نسل آموزش دیده در حوزه مباحث تئوری میتوان انتظار شکل گیری اقتصاد صنعتی و دارای دانش غنی فنی - کاربردی در محیط کسب و کار را داشت ؟! 

در مطالعات ریسکهای کارآفرینی ،شناسایی و ارزیابی علل ناکارآمدی سیستم ها دارای تکلیف اجرایی زمان پیاده سازی برنامه های چشم انداز و قانون توسعه های پنجساله ، به وضوح کمبود دانش درک مسائل و مفاهیم و وجود نگرش انتزاعی به موضوعات و فقدان مهارتهای حرفه ای مشاهده میشود . این عوامل بی ارتباط با روشهای آموزش نیستند ...