یادداشت اختصاصی از مهتاب دهقانی
ایران، سرزمین خیزشِ شعرای نامدار و بزرگ
اگر انسان به شعر به عنوان یک آموزش در کنار لذت بردن و سرگرمی نگاه کند، به آن عادت میکند و این عادت سالم و مفید میتواند در روح و روان و زندگی فردی و اجتماعی او تأثیر شایستهای داشته باشد.
نام ایران و ایران زمین پیوسته با شعر و ادب و فرهنگ همراه و همزاد بوده و هست و خواهد بود و در طول تاریخ و اَدوار دیرین و کهن ایران، مردم این مرز و بوم، هماره با شعر و ادب همدم بودند و مرد و زن و کوچک و بزرگ و بُرنا و پیر و عالِم و عامی و دانا و جاهل، جان و دل خود را با شعر و ادب پارسی، صفا و جلا می بخشیدند و شعر در واقع در متن زندگی مردم بوده است.
به ویژه در کشور ما شعر پیوسته با اجتماع و فرهنگ و مسائل مردم که شاخهای از فرهنگ است، پیوندی ناگسستنی داشته است. به عنوان مثال، قدیمیترین سرودههای اوستا هم مربوط به مناسک مذهبی بوده است. ارسطو نخستین فردی است که رسالهای درباره شعر از او در دست بوده، وی شعر را در مقابل نثر قرار میدهد و از شعر، سخن موزون را اراده میکند.
ایران، سرزمین خیزشِ شعرای نامدار و بزرگ است و از میان ملل مختلف جهان، کمتر ملتی را می توان یافت که دارای چنین خصوصیتی باشد. مردم ایران در اغلب لحظههای زندگی شان، شعر را زبان سخن خود کردهاند. در غم، در شادی، در عشق و حتی جنگ شعر سروده یا سروده شاعران دیگر را خواندهاند.
وجود شاعران بزرگ در تاریخ ادبیات این سرزمین، گواهی بر این ادعاست؛ شاعرانی که هر کدام با سبک و شیوه خود نقش مهمی در شعر فارسی داشتهاند. خوشبختانه ادبیات کلاسیک ما در جهان به خوبی شناخته شده است.
در برخی از کشورها دیوانهای اصلی شعرای ایرانی، دهها ترجمه خورده و بارها باز نشر شده است. به طور طبیعی در حوزه ادبیات معاصر، وضعیت متفاوت است. تلاش های خوبی از سوی رایزنان فرهنگی ایران برای معرفی و ترجمه ادبیات معاصر صورت گرفته و میگیرد، اما این تلاش ها کافی نبوده و در این عرصه نیازمند «نهضت ترجمه» هستیم. اگر انسان به شعر به عنوان یک آموزش در کنار لذت بردن و سرگرمی نگاه کند، به آن عادت میکند و این عادت سالم و مفید میتواند در روح و روان و زندگی فردی و اجتماعی او تأثیر شایستهای داشته باشد.
نظر شما