خلاصه داستان قسمت ۳۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران
در این مطلب برای شما خلاصه داستان قسمت ۳۴۸ از سریال پرطرفدار خواهران و برادران قرار داده ایم.
سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت ۲۱ از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
در قسمت ۳۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟
اورهان و خانواده اش نشستن و دارن چای میخورن که شنگول واسشون یه پیام تصویری میفرسته و ابراز دلتنگی کرده و میگه دو روز دیگه برمیگرده. صرب میره پیش شوال و ازش درباره بابای برک میپرسه که شوال ماجرارو براشون تعریف میکنه که یاسمین میگه وضعیت برک خیلی سخته و میگه که انگار پدرش برک. فروخته بوده به خاله آیلا آنها جا میخورن و میگن مگه میشه؟ یاسمین از صرب میخواد تا به کسی چیزی نگه. دو روز بعد، روز اجرای بچه ها ست و همه تو سالن تئاتر مدرسه جمع شدن و برنامه شروع میشه اوگولجان به عنوان مجری میاد و اول کمی مختصر توضیح میده که چه برنامه هایی براشون تدارک دیدن. اول گروه موزیکال باچاتا که تولگا و یاسمین، برک و آیبیکه و سوسن و عمر هستن رو سن میرن و شروع میکنن به رقصیدن. گروه بعدی اوگلوجان و الیف هستن که داخل عروسک هایی میرن وشروع میکنن به رقصیدن که تولگا و عمر به زور میبرنشون. سپس برک و آیبیکه میرن رو سن و باهم شروع میکنن به رقصیدن.
بعد از رفتن آنها عمر و سوسن رو سن میرن و شروع میکنن به شعبده بازی کردن همه تشویقشون میکنن و حسابی خوششون میاد. برنامه بعدی واسه آسیه و ایاس هستش که داستانی عاشقانه را با پانتومیم روایت میکنن. آکیف به خانه تولگا رفته تا کمی استراحت کنه و وقتی میبینه کوسن رو مبل نیست جا میخوره و میگه چی؟ کوسن کجاست؟ و شروع میکنه به گشتن و یادش میاد که پول های تو خرسو اون پیدا کرده بوده و برای اینکه کسی شک نکنه پولارو تو کوسن مبل گذاشته بود تا سر فرصت برداره. آکیف به تولگا زنگ میرنه و میگه کوسن ها کجاست؟ او میگه هیچی آوردم تو بازارچه بفروشمشون آکیف شوکه میشه و با ترس میگه مبادا بفروشیا بزار من بیام بگم بهت کدومو بفروشی. بازارچه شروع شده و شوال میره به غرفه یاسمین و او کوسن هارو به شوال میفروشه و شوال از اونجا میره خونه. تولگا پیشش میره و میگه کوسن ها کجان؟
او میگه به مامانم فروختم الانم رفت خونه واسه چی؟ تولگا میگه عمو آکیف زنگ زد گفت تا نیومدم نفروششون یاسمین میگه نمیدونستم وگرنه نمیفروختم تولگا میگه عیب نداره ولش کن. سوسن و عمر در حال غذا فروختنن که سوسن همش در حال کنترل کردن عمره تا دلمه هارو نخوره. بعد از چند دقیقه صرب پیش برک میره و میگه یه چیزی دارم تا بفروشیش سپس یه عروسک مو قرمز بهش میده و میگه ولی خوب بفروشیشا چقدرم شبیه خودته! اینم سرنوشتش مثل خودته باید به فروش بره برک عصبی میشه و باهاش دعوا میکنه و مشتی تو صورتش میزنه و باهم درگیر میشن اونارو از هم جدا میکنن که استاد بوراک میاد و میگه به صرب بره به درمانگاه تا بره پیشش. اوگولجان عروسک های امل و بهار را میبینه که شبیه همن و شروع میکنه پشت هردوشونو باز کردن با تولگا ولی میبینن پولی اونجا نیست.
آکیف میرسه و از تولگا میپرسه کوسن ها کجاست؟ او بهش میگه که یاسمین به مادرش شوال خانم فروخت آنها جا میخورن و آکیف با بچه ها سریعا با ماشین برک میرن به طرف خانه شوال. گلتن به شوال میگه میخوام دیگه استعفاء بدم دلم واسه بچه هام تنگ شده میخوام برم پیششون دیگه شوال با خوشحالی قبول میکنه. همان موقع که آکیف و بچه ها میرسن گلتن از خانه به سرعت بیرون میزنه. آکیف از شوال سراغ کوسن هارو میگیره که او میگه دادم به گلتن گذاشت تو اتاقش آنها به اونجا میرن و میفهمن که پولارو پیدا کرده و شوال میگه پس واسه همین به سرعت خواست بره. آنها جلوی در تاکسیو میبینن که گلتن داره میره و سریعا به دنبالش میرن.
آنها تاکسیو تعقیب میکنن که در آخر گلتن کنار یه ساختمان می ایسته و میره داخل که بقیه هم دنبالش میرن در طبقه آخر گیر میوفته و آکیف ازش میخواد پولاشونو بده تا باهاش کاری نداشته باشن اما گلتن میگه این مال منه خودم پیداش کردم جلو نیاین که میپرسم پایین! آنها کمی باهم کل کل میکنن و در آخر آکیف کیفو از تو دستش چنگ میزنه که تو اون کش مکش کیف با در باز از دستشون پرت میشه و به پایین میوفته پولها رو هوا میریزه. همه پای پولها میرن و شروع میکنن به جمع کردن اوگولجان با گریه رو زمین میشینه و به سرعت با آکیف میرن تا پولهارو بردارن که به هر کدومشون فقط یه ۱۰۰ دلاری میرسه و با ناراحتی میشینن رو زمین.
نظر شما