خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعههای تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلمنامه درام بهره میبرد. فیلمنامهای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.
بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنیصوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).
برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.
خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی وحشی
نسلیهان و هومن به یامان میگن که آروم باش الان تو فقط میتونی بهش کمک کنی به حرفای ما خوب گوش کن هومن بهش میگه احتمال داره دندهها شکسته باشه و به ششش داره فشار میاره و نمیذاره نفس بکشه لباسشو بزن بالا ببین کبودی یا زخم رو بدنش میبینی یا نه یامان این کارو انجام میده و میگه آره کبوده زخمی شده هومن بهش میگه الان جون رویا تو دستای توئه تو فقط میتونی بهش کمک کنی! به حرفهای من خوب گوش کن ببین اونجا پیچ گوشتی یا چیز تیزی تو ماشین میبینی یا نه یامان با گشتن تو ماشین پیدا میکنه و به هومن میگه او بهش میگه خوبه حالا باید اون پیچ گوشتیو تو زخم رویا فرو کنی نسلیهان و هومن بهش میگن که باید بتونی وگرنه رویا میمیره نسلیهان بهش توضیح میده که احتمالاً اطراف شش خون یا آب پر شده به خاطر همین اجازه نفس کشیدن به رویا نمیده باید با ایجاد حفرهای اون خونها بیرون بیاد یامان هرچی با خودش کلنجار میره با گریه میگه من نمیتونم من از پسش بر نمیام! اما بعد از دل و جرات گرفتن از طرف نسلیهان و هومن پیچ گوشتی را تو زخم رویا فرو میکنه.
هومن تشویقش میکنه و میگه حالا باید آروم در بیاریش با درآوردن پیچ گوشتی از زخم، رویا شروع میکنه به نفس کشیدن و از ترس گریه کردن سپس همونجا منتظرن تا نسلیهان و هومن از راه برسند. آلاز وقتی به کلانتری رفته موقع رفتن به داخل سرهان از راه میرسه و جلوشو میگیره و با خودش میبره سپس به یکی از آدمهاش میگه تا ماشینو سر به نیست کنن سرهان آلاز را با خودش میبره به هتلی و اونجا سرزنشش میکنه به خاطر اینکه میخواسته خودشو معرفی کنه سرهان بهش میگه هنوز مشخص نیست کسی تو رو دیده یا نه کسی میدونه چه اتفاقی افتاده یا نه تا اون موقع همین جا میمونی و جایی نمیری منم واست محض احتیاط بلیط میگیرم تا از اینجا بری. نسلیهان و هومن از راه رسیدن و آنها را به بیمارستان میبرند بعد از بردن رویا یامان یاد لحظهای میافتد که قبل از بیهوش شدنش چشمش به آلاز که بالای پرتگاه بود افتاده و همان موقع روی زمین میافتد. یامان را سریعا به اتاق عمل میبرن و هونن برای عمل کردنش به داخل میره. رویا حالش خوبه و تو اورژانسه شبنم با متین به اونجا میرن متین با دیدن رویا حالشو میپرسه اما رویا با عصبانیت ازش میخواد تا از اونجا بره متین ناراحت میشه و از اونجا میره و گریه میکنه.
شبنم به رویا میگه کاری که پدرت نتونست انجام بده رو یامان داشت تموم میکرد ازت میخوام ازش فاصله بگیری از وقتی وارد زندگیت شده همش یا کلانتری یا بیمارستان رویا عصبی میشه و با گریه بهش میگه بس کن یامان جونمو نجات داده اگه الان من اینجام به خاطر یامانه مادرش او را آروم میکنه. نسلیهان با نگرانی پشت در اتاق عمل به سرهان خبر میده که یامان و رویا تصادف کردن و الان تو بیمارستانن سرهان خودشو متعجب نشون میده و ازشون میپرسه که اتفاقی براشون افتاده؟ حالشون خوبه؟ او بهش میگه که خیلی نه یامان تو اتاق عمله او به طرف بیمارستان راهی میشه. هومن تو اتاق عمل به خاطر اینکه پسرشو داره عمل میکنه تمرکزشو از دست میده اما خودشو جمع و جور میکنه و بهش میگه من تو رو دیر به دست آوردم پسرم پس طاقت بیار تنهام نذار. جسور به خانه سویسالان ها میره و سراغ آلازو میگیره چاعلا بهش میگه چی شده او بهش میگه که من مشکلم با آلاز برادرته بهش بگو از خواهر من دوری کنه! چاعلا میپرسه چرا؟ او میگه چون آلاز خطرناکه یه روانیه! چاعلا بهش میگه یادت نره اون قول دیگه منه اگه اون روانیه پس منم روانیم پس خودتم باید از من دوری کنی!
جسور میگه تو الان ما رو با اون یکی میدونی؟ آنها با هم کمی بحث میکنند که وقتی میخواد بره چاعلا بهش میگه به جای این کارا برو بیمارستان یامان تصادف کرده الان تو اتاق عمله او شوکه میشه و به طرف بیمارستان راهی میشه. هومن از اتاق عمل بیرون میاد و خبر میده که با موفقیت عمل به پایان رسید نسلیهان خیالش راحت میشه و خدا را شکر میکنه هومن یادش میاد که شب گذشته آلاز تو منطقه ته جهنم بوده و جسور گفته بود که دیدتش و اصلاً حال روحی خوبی نداشته او با دیدن سرهان یقهشو میگیره و میگه پسرت کجاست؟ او وقتی دلیلشو میپرسن هومن بهش میگه احتمالاً حالا از این بلا به سر پسر من آورده دیشب تو منطقه ته جهنم بود جسور دیدتش و گفته بود که حال روحی خوبی اصلاً نداشته سرهان شوکه شده همان موقع جسور و عاصی از راه میرسند و آسی بهشون میگه که دیشب آلاز پیش من بود هومن با کلافگی از اونجا میره و سرهان پوزخند میزنه. جسور حرفهای سرهان که با گوشی داشت حرف میزد درباره سر به نیست کردن ماشین آلاز را میشنوه و یادش میاد که وقتی صبح به خونه رفته بود ماشین آلاز اونجا داغون شده بود جسور به آلاز پیام میده و بهش میگه که میدونم دیشب چه غلطی کردی و او را تهدید میکنه! او بهش زنگ میزنه و میگه چی میگی؟ و تصادف کردن شب گذشته را انکار میکنه و در آخر آلاز وقتی میبینه میخواد بره پیش پلیس بهش میگه منم بهشون میگم که مواد زده بودم و حال روحی خوبی نداشتم اونم از کی گرفتم؟ از تو! و تهدیدش میکنه. سرهان حرفهای جسور را میشنوه و بهش میگه مرتیکه تو داری کیو تهدید میکنی؟ آسی میاد و خبر میده که یامان به هوش اومده و اونا به اتاقش میرن وقتی میپرسن که میدونه کار کی بوده یا نه یامان با اینکه میدونه کار آلاز بوده ولی میگه نه نمیدونم ندیدمش اصلا ....
نظر شما