یادداشت اختصاصی از جواد نبوتی
حبیبه حق و شفیعه حشر
در شبهای آتش و خاک و خون، کلید ذکر اوست که قفل دلهایمان را باز می کند و اسم اعظم اوست که دژهای مستحکم دشمن را می شکند و دروازههای فتح و پیروزی را یکی پس از دیگری به رویمان باز می کند.
پانزدهم آذر ۱۴۰۳ سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) است. سنگها بر سوگ او ندبه خواندند در غروبی که شاخهاش را شکسته بودند. پس از او، جای پای دوست در خانه اش خالی و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش شد. علی (ع) شبانه یاس کاشت! شبانه داغ دلش را به خاک گفت.
بغض حسن (ع) با حسین (ع) گرفت و جای خالیِ مادر به خانه پیچید. افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد. فاطمه (س) نخستین ستاره ای بود که در عرش به خورشید نبوت رسید؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه حشر، تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت، به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان خویش حجت الهی را بر غافلان تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. یا زهرا (س) در ایام شهادتت دل هایمان را به سوی بقیع پر داده ایم. نامت چه آسان بر لبها مینشیند و یادت، چه داغها بر دلها مینشاند. نامت که میآید، ذهنها لحظههای درنگ را میدوند و میروند به کوچهای گمشده و متروک و تنها، انگار میبینند تو را با جامهای رنگین و سرخ فام، از خون و خاک بازویی کبود که همواره بوسه گاه پدر بود.
۳ جمادی الثانی آسمان در سکوت است. بقیع میزبان است؛ میزبان جگرگوشه محمد (ص) و چراغ فروزان زندگی علی (ع). مدینه در سکوتی سهمگین در عمق جان میگرید و داغی آتشین بر دل دارد.
نظر شما