یادداشت اختصاصی از زینب افتخار
کانون گرم خانواده
جامعهشناسان اولین حلقهی شکلگیری بنیان جامعه را خانواده میدانند؛ روانشناسان ریشهی حالات روانی انسانها را در خانواده جستجو میکنند؛ دانشمندان تربیت، نقطهی عزیمت تربیت را خانواده میدانند و مصلحان اجتماعی هر نوع تحول صلاحگرایانه را منوط به خانواده میدانند.
همچنان که بدن انسان از سلولها تشکیل شده که نابودی و فساد و بیماری سلولها بطور قهری و طبیعی، معنایش بیماری بدن است و اگر توسعه پیدا کند به جاهای خطرناکی برای کل بدن انسان منتهی میشود، همین طور جامعه هم از سلولهایی تشکیل شده، که این سلولها خانوادهاند. هر خانوادهای یکی از سلولهای پیکرهی اجتماع و بدنهی اجتماع است. وقتی اینها سالم بودند، وقتی اینها رفتار درست داشتند، بدنهی جامعه، یعنی آن پیکرهی جامعه سالم خواهد بود.
اگر در جامعهای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را بر طرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعهای که این طور خانوادهها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد میتواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانوادهای نبود، بزرگترین مصلحین هم بیایند نمیتوانند جامعه را اصلاح کنند.
جامعهی بیخانواده جامعهی آشفتهای است، جامعهی نامطمئنی است.. جامعهای است که در آن مواریث فرهنگی و فکری و عقاید نسلها به یکدیگر آسان منتقل نمی شود. جامعهای که در آن تربیت انسان به راحتی و روانی صورت نمیگیرد. اگر جامعهای خانواده نداشته باشد یا خانواده در آن متزلزل باشد. انسان در بهترین پرورشگاههای خود پرورش پیدا نخواهد کرد.
نظر شما