دانلود قسمت سی و یکم برنامه زندگی پس از زندگی پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ مهمانان برنامه رضوانه عرب و ریحانه رشیدی + فیلم قسمت ۳۱

با توجه به پخش قسمت سی و یکم برنامه زندگی پس از زندگی در اینجا دانلود قسمت سی و یکم برنامه زندگی پس از زندگی پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ را آورده ایم که می بینید.

دانلود قسمت سی و یکم برنامه زندگی پس از زندگی پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ مهمانان برنامه رضوانه عرب و ریحانه رشیدی + فیلم قسمت ۳۱
صفحه اقتصاد -

با توجه به پخش قسمت بیست و هفتم زندگی پس از زندگی دانلود قسمت ۳۱ فصل ۵ زندگی پس از زندگی امروز پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ با اجرای عباس موزون از شبکه چهارم را برای شما آورده ایم، با ما همراه باشید.

دانلود قسمت ۳۱ فصل ۵ زندگی پس از زندگی

این قسمت: روح و ریحان

تجربه گر: رضوانه عرب نظرگاه و ریحانه رشیدی

از لینک زیر می توانید از تلوبیون به صورت آنلاین مشاهده نمایید:

https://telewebion.com/episode/0xc7aa88c 

قسمت ۳۱ فصل ۵ زندگی پس از زندگی

رضوانه عرب نظرگاه 10 سالمه کلاس چهارم هستم دو تا خواهر دارم به اسم ریحانه و هورانه هستش خواهر بزرگترم 18 ماه هستش و خواهر کوچکم 7 ساله. صبح که میرم مدرسه تا ساعت 1 میام نهار می خورم، بعد تکالیفم رو انجام میدم و تا شب که می خوابیم.

خانم رضوانه عرب نظرگاه چه اتفاقی افتاد؟

من 23 خرداد 1402 بود که من برای تمرین سرود به مزار شهدا رفتم، برای کلاس های اوقات فراغت تو تابستون بود که من به کلاس سرود رفتم. صبح بود که اونروز مامانم ما رو با ماشین به مزار شهدا برد. من و خواهرم رفتیم و مامانم گفت که تمرین سرودتون که تموم شد به من زنگ بزنید تا من بیام دنبالتون. ما سرودمون رو شروع کردیم خوندیم دیگه دور آخر خانممون گفت این دور آخره دیگه بخونید و برید خونه هاتون. 

ما اومدیم دور آخر رو شروع کردیم و من انگار حالم بد شد و خانمون که پشت سرم بود اومدم از دستش بگیرم ولی نتونستم و اون لحظه دیگه نفهمیدم چی شد و اون لحظه که اومدم دستشو بگیرم چه چیزی از من مثل سایه اومد بالا و رفت کنار و گوشه ای ایستاد و اون لحظه من میتونستم همه جا رو ببینم و دیگه سرم رو برنگردونم و در یک لحظه همه جا رو ببینم...

 

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

  • NO NAME

    در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم کرد، رنگ آبی آسمان که می بینم و می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم هست.

    در شگفتم که سلام آغاز هر دیدار است. ولی در نماز پایان است، شاید این بدان معناست که پایان نماز آغاز دیدار است.

    خدایا بفهمانم که بی تو چه میشوم، اما نشانم نده. خدایا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد.

    ﮐﻔﺶِ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ. ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ: ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ.

    آن طرف تر ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ.

    ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ، ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ.

    ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ و ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ.

    ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ. ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ، ﺍﮔﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ.

    بر آنچه گذشت، بر آنچه شکست،بر آنچه نشد. حسرت نخور، زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمی‌شد.



    نویسنده:دکتر علی شریعتی

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان