دانلود قسمت بیست و هفتم برنامه زندگی پس از زندگی یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ مهمان برنامه سید محمد موسوی ( قسمت اول) + فیلم قسمت ۲۷

با توجه به پخش قسمت بیست و هفتم برنامه زندگی پس از زندگی در اینجا دانلود قسمت بیست و هفتم برنامه زندگی پس از زندگی یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ را آورده ایم که می بینید.

دانلود قسمت بیست و هفتم برنامه زندگی پس از زندگی یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ مهمان برنامه سید محمد موسوی ( قسمت اول) + فیلم قسمت ۲۷
صفحه اقتصاد -

با توجه به پخش قسمت بیست و هفتم زندگی پس از زندگی دانلود قسمت ۲۷ فصل ۵ زندگی پس از زندگی امروز یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ با اجرای عباس موزون از شبکه چهارم را برای شما آورده ایم، با ما همراه باشید.

زمان پخش و تکرار برنامه زندگی پس از زندگی

پخش فصل پنجم این برنامه از ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ آغاز شده است. این فصل ۳۱ قسمت بوده و هرروز ساعت ۱۷:۰۰ پخش می شود. ساعات تکرار این برنامه ۱ بامداد و ۱۲:۳۰ بعد از ظهر است.

دانلود قسمت ۲۷ فصل ۵ زندگی پس از زندگی

این قسمت: فراز و فرود ( قسمت اول)

تجربه گر: سید محمد موسوی

از لینک زیر می توانید از تلوبیون به صورت آنلاین مشاهده نمایید:

https://telewebion.com/episode/۰xc۶b۱e۶۴

قسمت 27 فصل 5 زندگی پس از زندگی

سید محمد موسوی هستم متولد 61/1/1 فرزند سید محمود موسوی، اهل روستای خفر، شهرستان سمیرم استان اصفهان. چندتایی شغل رو تجربه کردم ، از جمله بیشتری زنبورداری بوده، 12، 13 ساله که متاهل شدم و خدا بهم صد هزار مرتبه شرکت یه بچه بهمون داده یه پسر. بیشتر روزها با خانمم و پسرم میریم پیاده روی، خدمتتون عرض کنم پارک می برم، پسرم علاقه زیادی به پارک داره.

جناب سید محمد موسوی عزیز چه اتفاقی افتاد؟

خدمتتون عرض کنم بنده سال 95 یک روز صبح زود طبق روال معمول خانمم رو رسوندم سرکار، تو مسیری که رفتیم یکم احساس درد و احساس ناراحتی داشتم، چون ناراحتی معده داشتم فکر می کردم از معدمه، بیشتر کتفم و اینا درد می کرد. خانمم رو که رسوندم سر کار ، خونه جدیدی که تازه تحویل گرفته بودیم و منتقل شده بودیم به اون خونه رفتم اونجا وارد خونه شدم، می خواستم فضای خونه رو مرتب کنم و به خواست خودمون بچینیمش، یه اتاقی داشت که همون روز کلیدش رو بهمون دادند من رفتم در اتاق رو باز کردم، دردم هم یه کم شدیدتر شده بود وارد اتاق شدم برق رو روشن کردم که ببینم چیکار باید بکنم و اون فضا رو چطور باید بچینم یا از کجا شروع کنم به جمع کردن فضا و برای انتقال یه سری از وسایل که یه مقدار بهم ریخته هم بود.

اومدم بشینم یه نور بسیار بسیار زیبا یه نور متفاوت ولی یه نور آشنا نوری که گویی اصلا زندگی بود خیلی شوق عجیبی داشتم چه جوری یکی رو مدتها و سالها ندیدی دوست داری تو آغوش بکشی یه جوری دوست داشتم یکی بشم با این. حالا این شوقه به من سرعت داده بود و سرعت عجیبی داشتم به سمتش برم و اینو حس می کردم که دارم به سمت این نور می رم و اطارافم دیدم پر از رنگدونه های مختلف و اینحالت دایره است و تمام اجزای تشکیل دهنده اطرافم همه دایره شد و نورها رنگدونه هاش دایره ای شد و همه چیز به شکل دایره بود و بعدها من جایی فهمیدم که خود منم دایره ام الان نوری که داره به من می تابه می بینم ولی اونموقع هم می دیدم هم حسش می کردم و هم این رایحه و بو به من می خوردش. رایحه داشت، عطر داشت بعد می فهمیدم که اینا همه زنده اند هر رنگدونه ای برای خودش دنیایی میشه این میشه فهمیدن...

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

  • بابک

    سلام برنامه خوبی خدا به اقای موزون خیر بده

اخبار ویژه