خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی وحشی

نسلیهان و مژده در کلانتری در حال ماساژ قلبی دادن و احیا کردن فردی هستند. ۲۴ ساعت قبل، نسلیهان به دم در خانه هومن رفته که وقتی مژده به دم در میاد و خودشو معرفی می‌کنه نسلیهان جا می‌خوره و معذرت‌خواهی می‌کنه که به اونجا اومده اون موقع شب. هومن ازش می‌پرسه که چیزی شده؟ یامان حالش خوبه؟ اتفاقی افتاده؟ نسلیهان میگه نه حالش خوبه چیز مهمی نبود من میرم سپس خداحافظی می‌کنه و میره. هومن وقتی درو می‌بنده به مژده میگه حتماً اتفاقی افتاده که این موقع شب اومده مژده بهش حق میده و کاپشنشو میاره و بهش میگه تنها نذارش برو ببین چی شده. نسلیهان کنار خیابون منتظره تاکسیه که هومن به اونجا میره نسلیهان با دیدنش با کلافگی میگه تو اینجا چیکار می‌کنی؟ برو پیش زنت نباید الان اینجا باشی هومن میگه مژده اونجوری که فکر می‌کنی نیست خیلی فهمیده است و این موقع شب تو رو تو این حال تنها نمی‌ذارم سپس ازش می‌پرسه حالا بگو چی شده!

نسلیهان با گریه بهش میگه که شبنم و سرهانو دستگیر کردن به جرم کشتن پدر من هومن جا می‌خوره و نسلیهان را آروم می‌کنه. تو کلانتری رویا با دیدن یامان عصبی میشه و میگه تو که هنوز اینجایی! چی می‌خوای از جون من! از اینجا برو! یامان سعی می‌کنه آرومش کنه اما موفق نمی‌شه متین میاد و می‌پرسه ماجرا چیه رویا ازش می‌خواد تا وکیلی پیدا کنه تا مادرشو نجات بدن متین میگه باشه دخترم صبر کن ببینم قضیه چی میشه رویا با گریه میگه یعنی چی ببینم چی میشه! مادر من بی‌گناهه نمی‌تونه همچین کاری بکنه سپس خودش میره دنبال وکیل. متین از یامان می‌پرسه که تعریف کن چی شده اون ماجرا پیدا کردن مبلی که انداختن دور و روش خون پدربزرگش بود را میگه. مامور پرونده از شبنم و سرهان بازجویی می‌کنه و ازشون می‌خواد تا ماجرارو تعریف کنند سپس عکس‌هایی روی میز میزاره و ازشون توضیح می‌خواد شبنم ماجرارو می‌ندازه گردن متین و میگه اون این کارو کرد.

سرهان هم همینو میگه و ادامه میده که از ما هنوز کینه به دل داره می‌خواد زهرشو بریزه به ما مامور پرونده میگه به نظرتون نباید داشته باشه؟ بالاخره با همسرش رابطه داشتی بهش خیانت می‌کردی! شبنم به بازجو میگه مگه همچین چیزی میشه سرهان رفیق دوران دانشگاه منه همچین چیزی امکان نداره اون اصلاً یه مریض روانیه هیچکیو نمی‌تونه کنار من ببینه چند وقت پیش هم به هومن گیر داده بود و به اون حمله کرد حتی گواهی عدم سلامت روح و روانش هم موجوده می‌تونین از روانشناسش بپرسین. سرهان و شبنم یادشون میاد که وقتی پلیسا به دم در خانه اومده بودن قبل از بیرون رفتن سرهان به شبنم گفته بود که حواست باشه همه چیزو بنداز گردن متین. یامان میره پیش مامور پرونده و بهش میگه چی شد کمیسر؟ اعتراف کردن؟ کمیسر بهش میگه اینجا چیکار می‌کنی؟ بزار ما به کارمون برسیم فعلاً دارن ادعا می‌کنند که زیر سر متینه و اون این کارو کرده یا دارن میندازن گردن اون یا واقعاً قاتل اونه شاید هم همدسته معلوم نیست! الان باید بریم سراغ اون.

از طرفی رویا مدام گریه می‌کنه و از پدرش می‌خواد تا یه کاری کنه به جای نشستن متین بهش میگه موضوعی هست که باید تو بدونی رویا میگه چی؟ چیو من باید بدونم؟ چرا باید مامان من عمو اشرف علیو بکشه؟ مامان من با سرهان چیکار داره؟ متین بهش میگه چون مادرت معشوقه سرهانه! سرهان کسیه که سال‌های پیش مادرت با اون بهم خیانت کرد اشرف علی هم این موضوعو فهمیده بود و اومده بود دستشونو رو کنه و به مادرت می‌گفت که آبرو براشون نمی‌ذاره من خودم دیدم که مادرت اونو کشت رویا شوکه شده و گریه می‌کنه که پدرش آرومش می‌کنه و بهش میگه که احتمالاً دوباره میندازه گردن من تا دوباره از شر من خلاص بشه کاری که سال‌های پیش باهام کرد  نگران نباش من دوباره میفتم تو زندان و مادرت آزاد میشه و بی‌ مادر نمی‌مونی. رویا گریه می‌کنه و میگه نه نمی‌تونم اجازه این کارو بدم همون موقع جسور و آسی از راه می‌رسند و از رویا می‌پرسند که خبر جدیدی شده یا نه؟

جسور می‌خواد بره پیش یامان که رویا ازش کمک می‌خواد و میگه پدر من باید فرار کنه می‌تونین بهم کمک کنین آنها جا خوردن که رویا ازشون می‌خواد تا چیزی نپرسند فعلاً وقت نداریم باید پدرم از اینجا بره پلیسا دستشون بهش نرسه آنها قبول می‌کنند و آسی بهش میگه کسی فکر نمی‌کنه که پدرت بیاد خونه ما؟ سپس جسور با خودش اونو می‌بره از اونجا. یامان به کمیسر میگه اگه واقعاً این ادعاشون حقیقت داشته باشه حتی اگه کمکش هم کرده باشه باید مجازات بشه اما باز اینجا رویا صدمه می‌بینه تنها کسی بود که می‌تونست به عنوان خانواده روش حساب کنه تازه پدرشو به دست آورده بود. سپس میره بیرون تو سالن پیش رویا و ازش می‌پرسه که عمو متین کجاست رویا میگه نمی‌دونم و سعی می‌کنه از پدرش محافظت کنه.

تو مسیر متین به جسور و آسی ماجرارو میگه آسی بهش میگه عجب آدم پس فطرتیه حالا هم می‌خواد این جرمو بندازه گردن شما و باز هم قسر در بره. نسلیهان و یامان به همراه آلاز و چاعلا به اداره پلیس میرن چاعلا عکس‌های رومیز کمیسر را می‌بینه و حسابی جا می‌خوره و میگه اینا چین؟ اینجا چه خبره؟ این موضوع‌ها چه ربطی به همدیگه داره؟ کمیسر وارد اتاق میشه و میگه معمولا تو اینجور موارد دو گزینه وجود داره یا موضوع پوله یا عشق ممنوعه که تو این پرونده به احتمال زیاد مورد دوم صدق می‌کنه آقا سرهان با شبنم خانوم رابطه مخفیانه داشتن و پدرتون هم متوجه این موضوع شده وقتی هم که خواسته دستشونو رو کنه از میان برش داشتن نسلیهان از آلاز می‌خواد تا چاعلا را از اونجا ببره که حالش از این بدتر نشه. سپس خودش حسابی جا خورده میگه چه جوری می‌تونن با من همچین کاری کنن!

یامان به رویا میگه که دارن جرمو میندازن گردن پدرت اگه نیاد تا بازجویی بشه بهش مشکوک میشن باید بیاد هرچی می‌دونه بگه رویا میگه نه تا پاشو بزاره اینجا می‌گیرنش جرمو می‌ندازن گردن اون کاری که سال‌های پیش کردن و بابامو انداختن زندان و ازم گرفتن یامان به رویا قول میده که بهش کمک کنه سپس رویا میگه که بردنش به خونه شما و با همدیگه به سمت آنجا راهی میشن. وقتی میرن اونجا متین دوباره برای همه یک بار دیگه تعریف می‌کنه یامان سعی می‌کنه مجابش کنه تا بره پیش کمیسر و هرچی می‌دونه بگه چون فرار کردنش شک پلیس‌هارو بیشتر می‌کنه رویا ازش قول می‌گیره که بهش کمک کنه و پدرشو دست پلیس‌ها نده او قبول می‌کنه و قول میده....

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه