خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی وحشی

چاعلا به خاطر کاری که پدرش کرده تو اتاقش نشسته و گریه می‌کنه و میگه اصلاً باورم نمی‌شه یعنی می‌تونه پدرمون همچین کاری کرده باشه؟ آلاز که کنارش نشسته میگه انگاری شده چاعلا با کلافگی میگه دیگه به کی میشه اعتماد کرد حرف کیو میشه باور کرد؟ آلاز میگه تو از من بیا بپرس من هیچ وقت دروغ نمیگم. نسلیهان به هومن میگه دیگه کم کم بریم بچه‌ها نگران میشن کم کم مراسم پدرمم شروع میشه باید به موقع برسم هومن بهش میگه امروز بچه‌ها رو ول کن امروز تو بچه‌ای تو پدرتو از دست دادی نه بچه‌هات! آدمای بالغ بعضی وقتا احتیاج دارند که بچه بشن یکی از اون مواقع زمانیه که پدر مادرشونو از دست میدن نسلیهان میگه خب باید چیکار کنم؟ گریه کنم؟

هومن میگه اگه آرومت می‌کنه گریه کن خودتو رها کن خودت جلوی خودتو نگیر بزار خالی بشی نسلیهان گریه می‌کنه و میگه فکر می‌کنم هیچ وقت دیگه گرم نمی‌شم همیشه سردمه هومن کنارش می‌شینه و او را دلداری میده و در آغوشش می‌گیره. شبنم به جلوی در هتل رفته که سرهان اونجا ازش جواهراتو می‌گیره و با هم صحبت می‌کنند یامان از تو تاکسی ازشون عکس می‌گیره همان موقع بهش زنگ می‌زنند و خبر میدن که مبل پیدا کردن و ازش می‌خوان تا بیاد به محله ته جهنم یامان به سرعت به اونجا میره و با دیدن مبل کنار لکه خونی که روی مبل هست می‌شینه و پدربزرگشو رو اون تصور می‌کنه و به هم می‌ریزه. جسور و آسی پیشش میرن و یامان بهشون میگه یعنی چی؟ به همین راحتی یه نفرو کشتن بعد بردنش گذاشتنش خونه یکی دیگه؟ 

یکیشون شوهر مادرمه و اون یکیش دوست صمیمی مادرم اینا چه جور آدمی هستند؟ آسی ازش می‌پرسه به نظرت دلیلش چی بوده؟ یامان میگه یه خبرایی بینشون بوده پدربزرگمم اینو فهمیده و برای اینکه دهن باز نکنه کشتنش سپس زنگ می‌زنه به کمیسر و میگه مدرک ازم می‌خواستی پیداش کردم بیا به آدرسی که می‌فرستم. کمیسر وقتی میاد میگه اگه نمونه خونه روی مبل با اشرف خان یکی باشه سریعا شبنمو دستگیر می‌کنیم یامان می‌پرسه پس سرهان چی اون میگه برای زندانی کردنش مدرک نداریم باید یه مدرک مثل این مبل باشه که نتونه از زیرش فرار کنه. یامان تو فکر میره. مراسم یادبود اشرف علی کم کم در حال شروع شدن و همه آماده شدند رویا میره پیش یامان که او بهش میگه می‌خوام اینو بدونی که هر اتفاقی بیفته حس من نسبت به تو تغییر نمی‌کنه اگه پدر مادرهامون گناهکار باشند تقاصشون ماها نباید بدیم رویا ازش می‌پرسه چیزی شده؟ باید نگران باشم؟‌ یامان میگه نه همینجوری گفتم او بهش میگه مادرت کجاست؟

اونم اومد رویا میگه نه گفت یکم حالم خوب نیست تو خونه می‌مونم یامان سریع تکون میده و به طرف مراسم میرن. تو مراسم نسلیهان سخنرانی می‌کنه و میگه امروز نه من یه دوستم نه مادرم و نه همسر فقط یه دختر بچه‌ایم که پدرشو از دست داده سپس حرفای دلشو می‌زنه و میگه نمی‌دونم کی همچین کاری کرده به خاطر چی ولی می‌خوام بهت بگم که امروز هم بخشیدمت هم حلالت کردم تو هم منو ببخش و حلال کن. یامان از مراسم بیرون میره و به طرف خونه شبنم راهی میشه شبنم به حمام رفته تا دوش بگیره او از فرصت استفاده می‌کنه و از موبایلش به سرهان پیام میده که من دیگه طاقتم تموم شده و نمی‌تونم این وضعو تحمل کنم می‌خوام برم پیش کمیسر همه چیزو بگم سپس از خونه بیرون میره و از دور آنجارو زیر نظر داره سرهان با دیدن پیام جا می‌خوره و بهش زنگ می‌زنه ولی می‌بینه جواب نمیده او پیام بهش میده که الان میام پیشت کار اشتباهی نکن میام با همدیگه حرف می‌زنیم و همه چیزو حل می‌کنیم و به سرعت به طرف خانه شبنم راهی میشه.

سرهان به سرعت به خانه شبنم رسیده وقتی وارد میشه بهش میگه تو دیوونه شدی؟ یعنی چی که می‌خوام برم به پلیس همه چیزو بگم؟ شبنم میگه چی؟ این مزخرفات چیه که داری میگی؟ سرهان میگه تو منو به بازی گرفتی؟ و پیامو بهش نشون میده شبنم میگه من همچین پیامی ندادم سرهان ازش می‌پرسه گوشیش کجاست؟ اون میگه بالا رو کنسول من حموم بودم الان اومدم بیرون سرهان کلافه میشه و میگه ما رو انداختن تو تله آنها حسابی ترسیدن که همان موقع صدای ماشین پلیس به گوششون می‌رسه. پلیس بهشون میگه شما به جرم قتل اشرفعلی سویسالان بازداشت هستین سرهان بهشون میگه که دارین اشتباه می‌کنین اما کمیسر بهشون میگه هر حرفی دارین تو اداره پلیس بگین. 

وقتی با دست‌های بسته به طرف ماشین پلیس میرن چشمشون به یامان می‌افته که با خونسردی نگاهشون می‌کنه. وسط مراسم به نسلیهان زنگ می‌زنن و خبر میدن که دو تا مظنون که به احتمال خیلی زیاد قاتل‌های پدرتون هستند را دستگیر کردیم نسلیهان ازش می‌پرسه که اونا کین؟ کمیسر بهش میگه سرهان سویسالان و شبنم صونر نسلیهان حالش حسابی بد شده و با پای پیاده می‌زنه بیرون تا هوا بخوره و کمی قدم بزنه و این موضوعاتو هضم کنه. چالا و آلاز با گریه تو راه اداره پلیس هستند و هرچی به مادرشون زنگ می‌زنه جوابی دریافت نمی‌کنند. نسلیان با پای پیاده رفته دم در خانه هومن که وقتی درو باز می‌کنه هومن با دیدن حال نسلیهان جا می‌خوره و همون موقع همسرش مژده به دم در میاد و خودشو معرفی می‌کنه نسلیهان که توقع نداشت مژده را اونجا ببینه جا می‌خوره اما خودشو زود جمع و جور می‌کنه و باهاش دست میده.

یامان تو اداره پلیس نشسته که رویا با گریه به اونجا میاد و میگه اینجا چه خبره مادر منو اینجا گرفتن چه اتفاقی افتاده؟ تو به مامان من تهمت زدی؟ حرف بزن! یامان میگه رویا، آقا جون منو مادر تو کشته نمونه خونش روی مبلی بوده که انداختین دور همه شواهد نشون میده که مادر تو قاتله رویا هولش میده و میگه مامان من همچین کاری نمی‌تونه بکنه وقتی همه شواهد نشون می‌داد که پدر تو قاتله و گفتی پدر من نمی‌تونه قاتل باشه و منم کنارت وایسادم یامان میگه منم الان کنار توام! اما رویا میگه به من دست نزن به زودی مشخص میشه که مادرم بی‌گناهه و تو هم اون موقع دیگه حق نداری به من نزدیک بشی و میره...

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه