دانلود قسمت ۲۰ سریال یزدان از تلوبیون + لینک مستقیم سریال یزدان قسمت بیستم + خلاصه داستان سریال یزدان قسمت ۲۰
سریال یزدان هر شب از شبکه ۳ سیما منتشر می شود، علاقمندان می توانند در این مطلب از صفحه اقتصاد قسمت بیستم سریال یزدان را با لینک مستقیم تلوبیون تماشا کنند.

سریال «یزدان»، به کارگردانی منوچهر هادی در ژانر اجتماعی، پلیسی ساخته شده که داستانی پیچیده و جذاب از زندگی اجتماعی شخصیتهایی چون «یزدان» و «قیام» را به تصویر میکشد. این سریال داستان زندگی یک مأمور به نام عماد را روایت میکند که به دنبال داستانهای اجتماعی گمشده در گوشه و کنار شهر میگردد. در هر قسمت از سریال، عماد با کشف ابعاد جدیدی از این داستانها، به حل معماهایی اجتماعی و انسانی میپردازد. سریال یزدان هر شب از شبکه سه سیما منتشر می شود.
دانلود سریال یزدان قسمت بیستم
https://telewebion.com/episode/۰x۱۳۳۹۰afc
لینک پخش زنده سریال یزدان قسمت ۲۰ از شبکه سه
خلاصه داستان سریال یزدان قسمت ۲۰
لیلا همسر صالح، هنگامه مادر اون سه دختر و پریسا قیام هر سه نفرشون تو یه بیمارستان بستری شدن. آنها تو راهرو بیمارستان منتظرند تا پرستار خبری از مریضها بیاره. پرستار وقتی میاد اول همراه لیلا را صدا میزنه که صالح میره جلو و او بهش میگه خونریزی مغزی شدید داره باید عمل بشه از طرفی همراههای پریسا قیامو صدا میزنه که امیرعلی به همراه نگین میرن جلو پرستار ازشون نسبتشونو با پریسا میپرسن که آنها بهش میگن ما از همکاراش هستیم پرستار بهش میگه امکان داره به عمل احتیاج داشته باشه زنگ بزنین به بستگانش بگین بیان. سپس همراهان هنگامه را صدا میزنه که اون سه دختر میرن پیشش و ازش حال مادرشونو میپرسن پرستار بهشون میگه ۷۰ درصد ریهاش درگیر شده آنها با نگرانی میگن کرونا گرفته؟ پرستار میگه نه آنفولانزا، آسم داره درسته؟ آنها تایید میکنند که پرستار بهشون میگه باید برین این دارو را سریعاً تهیه کنین دوتاشو همین امروز میخوایم دوتای دیگشو بعداً آنها ازش میپرسند که با بیمه چقدر میشه؟ او میگه بیمه بهش تعلق نمیگیره، این فیلترهایی که میگم برین بگیرین هم گرونه دونهای حدوداً ۲۵ تومن میافته واستون البته این قیمت سه روز پیش بود آنها جا خوردن و بهش میگن که اگه نتونیم جور کنیم چی؟
پرستار بهشون میگه باید تهیه کنید از اونجایی که مادرتون آسم دارن باید برن تو بخش مراقبتهای ویژه به جای اینجا موندن و گفتن اینکه از کجا جور کنیم برین یه کاری کنین! آنها حسابی نگران شدند و به همدیگه میگن این همه پول از کجا بیاریم؟ مرضیه میگه بریم به صاحبخونه قضیه رو بگیم پول پیش خونه رو ازش بگیریم خونه رو بهش تحویل بدیم تا بتونیم نسخه رو تهیه کنیم الان وضعیت مامان خیلی مهمتر از خونه ست، وقتی حالش خوب بشه تصمیم میگیریم که چیکار کنیم. رعنا میگه حالا اونو میزاریم برای گزینه آخرمون میتونیم چرخ خیاطیهارو بفروشیم آنها بهش میگن که مامان خیلی تلاش کرد که این چرخ خیاطیارو نگه داره رعنا میگه چارهای نداریم باید مادری باشه که بخواد با اون چرخ خیاطیها لباس بدوزه یا نه؟ سپس زنگ میزنه به همون شخصی که روز گذشته رفته بودن چرخ خیاطیهارو بهش بفروشن و میخواست ۱۴۰ تومن برداره.
اما وقتی زنگ میزنن اون مرد بهشون میگه که نکنه چرخ خیاطیها رو دزدیدین؟! صاحب خود چرخ خیاطی کجاست؟ رعنا بهش میگه ما دخترهاشیم حال مادرمون بد شده و الان تو بیمارستانه و برای تهیه داروهاش به پول احتیاج داریم به خاطر همین زنگ زدیم که چرخ خیاطیها رو بهتون بفروشیم اون مرد میگه من همون دیروز چرخ خیاطی لازم داشتم که از یه نفر دیگه خریدم میپرسم از همکارام ببینم کسی میخواد یا نه بهتون خبر میدم. آنها تصمیم میگیرند تا عصر صبر کنند تا ببینند خبری از خریدار میشه یا نه. از طرفی نگین و امیرعلی به برادر خانم قیام زنگ زدن تا بیاد اونجا برای رضایت دادن عمل خواهرش و پرداخت هزینههای بیمارستان. آنها تو حیاط وایسادن که تمنا به اونجا میاد امیرعلی از دیدنش جا میخوره که میفهمه نگین بهش خبر داده بعد از چند دقیقه پدرش عماد هم به اونجا میاد که امیرعلی از اینکه او همه رو خبردار کرده کلافه میشه. عماد آنها را سرزنش میکنه که ببینین تو چه وضعیتی ما را انداختین؟ بهتون گفتم از این زن دوری کنین!
الان چه جوری من ثابت کنم به بازرسا که هیچ صنمی با این خانم ندارم ولی بچههام تو ماشین اون بودن؟ همان موقع برادر خانم قیام میاد که آنها باهاش صحبت میکنند برادر پریسا وقتی میفهمه زنده است میخواد از اونجا بره که آنها جلوشو میگیرند و ازش میخوان تا اونجا بمونه چون بهش احتیاج دارن او براشون تعریف میکنه که تو خانواده ما کسی نیست که با خواهرم در ارتباط باشه همه باهاش قطع رابطه کردن مادرم همیشه غصه میخوره و به خودش میگفت که من چیکار کردم چی به خورد دخترم دادم که به همچین آدمی تبدیل شده؟! راستشو بخواین بگم اینه که اصلاً دلم نمیخواد سالم و زنده از این بیمارستان بیرون بیاد! آنها جا خوردند از این قضیه. از طرفی پدر و مادر یزدان رفتن پیش سهراب که مادر یزدان باهاشون دعوا میکنه و میگه باز چی شده که منو کشوندین اینجا چه نقشه دیگهای دارین؟
سهراب باهاشون صحبت میکنه تا از طلاق گرفتن منصرف بشن به خاطر یزدان، اومده بود پیش من و میخواست پیش من بمونه میگفت اگه اونا از هم جدا بشن هیچ کدومشونو نمیخواد مادر یزدان به هم میریزه. دکتر با صالح صحبت میکنه و بهش میگه که من وظیفه داشتم که بهتون اطلاع بدم حین عمل امکان داره همسرتون بره تو مرگ مغزی خواستم بهتون اطلاع بدم که اگه میخواین برای اهدای عضو اقدامی انجام بدین خودتونو آماده کنید صالح به هم میریزه و بعد از کمی خلوت کردن با خودش به دکتر میگه اگه قراره جاییو امضا کنم الان بهم بدین اگه خدایی نکرده یه درصد اتفاقی واسه همسرم بیفته من دیگه نمیفهمم دارم چیکار میکنم! خریدار برای چرخ خیاطی پیدا نمیشه و کسی هم که میخواد بخره با چک میخواد خریداری کنه که آنها قبول نمیکنند. دخترها تو گوشی مادرشون پیامی میبینند که متوجه میشن مادرشون خواستگار داشته اما به خاطر آنها بهش جواب نداده و میفهمن که زمینی که همیشه روش رویا پردازی میکرد را فروخته برای هزینه ثبت نام دانشگاه دخترهاش آنها با فهمیدن این قضیه گریه میکنند. بازرس به اونجا اومده و از عماد میپرسه که بچههای شما تو ماشین اون خانم چیکار داشتن؟ عماد میگه اون خانم دست از سر زندگی من برنمیداره معلوم نیست چه جوری بچههامو کشونده تو ماشینش!...
نظر شما