دانلود قسمت سیزدهم سریال یزدان از تلوبیون + لینک مستقیم سریال یزدان قسمت ۱۳ + خلاصه داستان سریال یزدان قسمت ۱۳

سریال یزدان هر شب از شبکه ۳ سیما منتشر می شود، علاقمندان می توانند در این مطلب از صفحه اقتصاد قسمت سیزدهم سریال یزدان را با لینک مستقیم تلوبیون تماشا کنند.

دانلود قسمت سیزدهم سریال یزدان از تلوبیون + لینک مستقیم سریال یزدان قسمت ۱۳ + خلاصه داستان سریال یزدان قسمت ۱۳
صفحه اقتصاد -

سریال «یزدان»، به کارگردانی منوچهر هادی در ژانر اجتماعی، پلیسی ساخته شده که داستانی پیچیده و جذاب از زندگی اجتماعی شخصیت‌هایی چون «یزدان» و «قیام» را به تصویر می‌کشد. این سریال داستان زندگی یک مأمور به نام عماد را روایت می‌کند که به دنبال داستان‌های اجتماعی گم‌شده در گوشه و کنار شهر می‌گردد. در هر قسمت از سریال، عماد با کشف ابعاد جدیدی از این داستان‌ها، به حل معماهایی اجتماعی و انسانی می‌پردازد. سریال یزدان هر شب از شبکه سه سیما منتشر می شود.

دانلود سریال یزدان قسمت سیزدهم

https://telewebion.com/episode/۰x۱۳۰a۸۶۴۸

لینک پخش زنده سریال یزدان قسمت ۱۳ از شبکه سه

https://tv۳.ir/conductor

خلاصه داستان سریال یزدان قسمت ۱۳

امیرعلی با تمنا رفته بیرون تا با همدیگه صحبت کنند سپس ثرار میزارن که شب با پدرش برن خونه مادر تمنا برای خواستگاری. سپس او را به مترو می‌رسونه تا بره سر کارش و خودش به مسیرش ادامه میده که یه نفر از قصد خودشو میندازه جلوی ماشینش امیرعلی جا می‌خوره و او را سریعاً به بیمارستان می‌رسونه. مادر یزدان او را با خودش برده به خونه اش و اونجارو بهش نشون میده یزدان درباره خونه و متراژ می‌پرسه که مادرش می‌خنده و میگه واسه چی می‌پرسی؟ یزدان میگه آخه من با سه نفر دیگه توی اتاق ۶ متری زندگی می‌کردم بعضی وقتا هفت نفر هم می‌شدیم کسی که اون اتاقو بهمون داده بود یه جوری منت می‌ذاشت سرمون که انگار یه اتاق ۱۰۰ متری داده بهمون!

مادرش جا می‌خوره و میگه واقعا ۷ نفر توی اتاق ۶ متری؟ او تایید می‌کنه سپس میره خونه را بهش نشون میده و در آخر نوبت می‌رسه به اتاق یزدان که او از دیدن اتاقش دهانش باز می‌مونه. عماد هرچی به امیرعلی زنگ می‌زنه می‌بینه جواب نمیده که نگران میشه در آخر از بیمارستان به عماد زنگ می‌زنن و میگن که بیاد اونجا چون پسرش با یه نفر تصادف کرده. او سریعاً خودشو به اونجا می‌رسونه وقتی به اونجا میره می‌پرسه که چی شده؟ امیرعلی واسش تعریف می‌کنه که من اصلاً اون آدمو ندیدم انگار یهو از آسمون افتاد رو ماشین! پلیس بیمارستان بهش میگه تمام مدارکتون کامله مشکلی نیست فقط باید منتظر بمونین از اتاق عمل بیرون بیاد که ازش رضایت بگیرین امیدوارم بتونین تا آخر شب ازش رضایت بگیرین. آنها منتظر می‌مانند تا عملش تموم بشه.

مادر یزدان با شوهرش رفتن به مدرسه دنبال دخترهاشون یزدان از فرصت استفاده می‌کنه و از خونه بیرون میره اون میره سر وقت دوستاش که سر چهارراه‌ها کار می‌کردند و آنها را می‌برد به خونشون. آنها از دیدن خونه جدید یزدان جا خوردن و میگن که اینجا چقدر بزرگه! یزدان بهشون میگه کفتون برید آره؟ و بهشون میگه رفتیم تو دست به چیزی نمی‌زنین و آمار تمام وسایل‌ها را هم دارم چیزیو برنمی‌دارین که طرف حسابتون خودمم به حسابتون می‌رسم! سپس به داخل میرن. اون مرد از اتاق عمل بیرون اومده و به بخش منتقل شده عماد با امیرعلی به اتاقش میرن که او با دیدن امیرعلی عصبی میشه و میگه چرا اومدی اینجا؟ از اتاق برو بیرون نمی‌خوام ببینمت! بعد از رفتن او عماد باهاش حرف می‌زنه که اون مرد بهش میگه پسر شما از قصد به من زد عماد می‌پرسه اینو رو چه حسابی میگی؟

پسر من همچین کاری نمی‌کنه! مصدوم بهش میگه به همون دلیل که چند وقت پیش وقتی داشتیم زباله قاچاقی جمع می‌کردیم اومد مانع کسب و کار ما شد باهامونم درگیر شد همون جا بهم گفت که هرجا باشی پیدات می‌کنم و به حسابت می‌رسم عماد میگه یعنی شما میگین پسر من گشته تو خیابون شمارو پیدا کرده اومده با ماشین به شما زده؟ او تایید می‌کنه که عماد بهش میگه همچین چیزی نیست اگه اینی که میگین باشه می‌برمش یه جا تا با هر سرعتی که می‌خواین با ماشین بهش بزنین اون مرد میگه به جای این حرفا برین بیرون گوش پسرتونو بکشین من رضایت بده نیستم!

عماد میره بیرون و به امیرعلی ماجرارو میگه و ازش می‌خواد تا حقیقتو بهش بگه که کار اون بوده یا نه امیرعلی میگه اگه واقعا اونو تو خیابون دیده بودم با ماشین نمی‌رفتم سمتش پیاده می‌شدم با کله می‌رفتم به حسابش می‌رسیدم. من اصلاً ندیدمش که کی چه جوری جلوی ماشینم سبز شد! اصلا نمی‌دونستم کیه وقتی رفت تو اتاق عمل اسمشو بهم گفتن تازه فهمیدم. عماد میگه کارمون باهاش خیلی سخته رضایت بده نیست! مادر و پدر یزدان وقتی به خونه برمی‌گردن از دیدن وضعیت خونه شوکه میشن و یزدانو صدا می‌زنن و ازش می‌پرسن که اینجا چه خبره؟ یزدان بهشون میگه دوستای منن آوردمشون خونه. مادرش ازش می‌پرسه که معلوم هست اینجا چه خبره؟ این بند این وسط چیه؟ یزدان میگه بهشون گفتم مامانم حساسه جوراباشونو شستن اینجا پهن کردن آنها دوستای یزدانو بیرون می‌کنند و میشینن باهاش صحبت می‌کنند و بهش میگن که نمی‌تونه دست هر کسیو بگیره بیاره داخل خونه.

او میگه اونا هرکسی نیستن دوستامن خونه به این بزرگی چی میشه یه گوشه‌ام اونا بخوابن؟ پدرش بهش میگه چون خونه بزرگه دلیل نمی‌شه هر کیو خواستی بیاری خونه تا اینجا بمونه! هرجا قوانین خودشو داره اینجا هم مثل مدرسه بهزیستی قوانین خاص خودشو داره نمی‌تونی هر کاری که می‌خوای بکنی! و باهاش صحبت می‌کنن و سعی می‌کنند تا یه چیزاییو بهش بفهمونن. عماد با وکیل قضیه را در میون گذاشته او افتاده دنبال کارهای امیرعلی و به عماد زنگ می‌زنه و بهش میگه رضایت گرفتن ازش کار خیلی سختیه شکایت کرده ولی با وثیقه می‌تونیم امیرعلیو آزاد کنیم. عماد بهش میگه الان بحث این نیست بحث اینه که چرا الکی داره میگه که امیرعلی از قصد بهش زده این می‌خواد برای امیرعلی پرونده باز بشه که آبروی من و پسرمو ببره! وکیل بهش میگه نکنه زیر سر اون خانمه قیام باشه چون گفته بودی آخرین بار تهدیدت کرده عماد یاد قیام می‌افته و بهش میگه من چند دقیقه دیگه بهت زنگ می‌زنم و تو فکر میره....

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه