خلاصه داستان قسمت ۳۱۷ سریال ترکی خواهران و برادران
آیا ماجرای کشته شدن احمد توسط شوال برملا شد؟
در این مطلب برای شما خلاصه داستان قسمت ۳۱۷ از سریال پرطرفدار خواهران و برادران قرار داده ایم.
سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت ۲۱ از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
در قسمت ۳۱۷ سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟
تو حیاط کلوب یاسمین با ماهر سر یه میز ایستادن و باهم درباره کتاب های مصور حرف میزنن سپس ماهر بهش میگه که تو دختر خیلی باحالی هستی یاسمین میگه جدی میگی؟ راسیتس میخوام یه چیزی بهت بگم اما نمیدونم چجوری بگم چون همیشه این چیزارو پسرها میان جلو میگن یخورده استرس گرفتم و میخواد بهش پیشنهاد دوستی بده که یه گارسون سینی از دستش میوفته و ماهر میره سراغش تا بهش کمک کنه یاسمین ناراحت میشه که نتونسته حرفشو بزنه و به تولگا اشاره میکنه بیاد پیشش سپس بهش میگه که میخواستم بگم بهش اما نشد تولگا میگه ناراحتی نداره که اومد بهش میگی اما یاسمین میگه نه دیگه نمیگم شاید بعدا گفتم و به داخل میره.
مراسم تو کلوب شروع شده و باید هر دانش آموزی با اولیاء خودش برقصه اول از همه ثریا و سوسن میرن وسط و شروع میکنن به رقصیدن بعد از اونا عمر و سوزان شروع میکنن به رقصیدن سپس کم کم همه میرن وسط و میرقصن و خوش میگذرونن. الیف میره پیش برک و میگه الان بهترین وقته بری به مادرت پیشنهاد رقص بدی و یخ بینتونو آب کنین برک به الیف میگه من از وضعیت الانم خیلی هم راضیم الیف باهاش دعوا میکنه به خاطر این رفتارش سپس میره پیش آیلا می ایستد. شنگول حسابی مست شده و حال خوشی نداره و عکسی از فاطما با بچه هاشو که تو کلوب گرفتن و تو فضای مجازی گذاشته میبینه و میگه من باید برم یه هوایی بخورم و از خونه نباهت ببرون میزنه.
تو کلوب همه در حال بزن و برقص هستن که یهو صدا قطع میشه و میگن چیشد؟! شنگول که دوشاخه را از برق کشیده در حالیکه مسته پای میکروفن میره و شروع میکنه به خوندن و رقصیدن که از رفتاراش همه میفهمن مسته. شنگول چشمش به تولگا میوفته و میگه آخه کی میتونه تورو دوست نداشته باشه؟! سپس یاسمین را صدا میزنه و میگه از چی این گل پسر خوشت نیومده؟ رفتی از اون قد دراز خوشت اومده؟ و ماهر را صدا میزنه تا اونجا بره و میگه که تولگا از یاسمین و یاسمین از ماهر خوشش میاد سپس رو به اوگولجان میگه تو هم از لیدیا خوشت میاد و عاشقش شدی و لیدیارو صدا میزنه.
او با دیدن لیدیا میگه آره تو خودشی همونی که اوگولجان عکسشو بهم نشون داد! یامان کلافه شده که از عمر و اورهان میخوان اونو از کلوب ببرن. شنگول میگه نه میخوام به همه خوش بگذره سپس رو به الیف میکنه و میگه بیا اینجا آیلا از شنگول خواهش میکنه تا چیزی نگه اما او برک را هم صدا میزنه و به همه میگه که اینا خواهر و برادرن و به برک میگه بغلش کن! همگی شوکه شدن و الیف با دهانی باز نگاه میکنه. جو بهم ریخته که اورهان میخواد شنگول را بیرون ببره که شوال میگه آره ببرینش ترمز بریده همینجوری داره میگه! شنگول با شنیدن کلمه ترمز برمیگرده و صدای گاز دادن و تصادف کردن درمیاره و به شوال میگه تو شیطانی چجوری تونستی ترمز ماشین شوهر سابقتو ببری؟ همگی تعجب میکنن و سوزان میگه چی؟
شنگول رو به همه میگه این قاتل پدر بچه هاشه! و رو به یاسمین و صرب میگه که این مادرتون یه نفرو اجیر کرد بهش پول داد تا ترمز ماشینی که پدرتون توش بودو ببره و بکشتش شوال میگه این چرت و پرت ها چیه میگی دیگه؟ تو خیلی مستی اینو ببرینش از اینجا! عمر به طرف شوال حمله میکنه و میگه تو پدر منو کشتی؟ و جلوشو میگیرن از طرفی سوزان میگه پس حرف های اون مرد حقیقت داشت اون زن تو بودی؟ سپس به طرف شوال حمله میکنه که جداشون میکنن. اورهان و آکیف با نباهت شنگول را به خانه اش میبرن از طرفی شوال با بچه هاش از اونجا میرن.
یاسمین و صرب از مادرش میپرسن حقیقت داره؟ چقدرش حقیقت داره؟ شوال میگه شماها باور کردین؟ اون مست بود نمیفهمید چی داره میگه! تو خونه همه منتظرت تا شنگول هوشیاریشو به دست بیاره تا ببینن حرفهایی که زده راسته یا نه. الیف تو خونه به برک و آیلا میگه این چه بازی مسخره ای بود؟ و میخواد بره تو اتاقش که آیلا میگه حقیقت داره و ماجرارو واسش تعریف میکنه الیف گریه میکنه و نمیتونه باور کنه....
نظر شما