خلاصه داستان قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران

در این مطلب برای شما خلاصه داستان قسمت ۳۱۶ از سریال پرطرفدار خواهران و برادران قرار داده ایم.

 خلاصه داستان قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران
صفحه اقتصاد -

سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت ۲۱ از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

در قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟‌ 

شنگول نشسته و آکیف سعی میکنه ماست مالی کنه که شنگول باور نمیکنه و حرف خودشو میزنه که آکیف میگه الان ما هیچ مدرکی نداریم کاری نمیتونیم بکنیم بریم پیش پلیس چی بگیم؟ شنگول میگه باشه ولی چرا داری ازش دفاع میکنی؟ نباهت میگه چون خودشم دست داره تو این کار شنگول تعجب میکنه که آکیف میگه اینجوری نیست من نمیدونستم میخواد بگه ترمز ماشینو ببر وگرنه هیچ وقت اینکارو نمیکردم! بعدشم به فکر عمر هم بودیم اگه میفهمید شوال این کارو کرده میوفتاد دنبالش تا بکشتش اون موقع باید چیکار میکردیم؟! سپس شنگول راضی میشه که به کسی چیزی نگن چون اوضاع بد میشه.

پلیس به مدرسه امل اومده و عمر را با خودشون میبرن. تو کلانتری سوزان به وکیل زنگ میزنه تا ببینه باید چیکار کنن، اورهان و آسیه به داخل رفتن و با عمر کمی حرف میزنن و از اونجا میرن. اورهان از سوزان میپرسه چیشد؟ او میگه هیچی باید رضایت بگیریم فقط سوزان به طرف خانه همان زن و مرد میره اما کنار اون مرد یه زن دیگه میبینه و شروع میکنه ازشون عکس گرفتن سوزان جلو میره و ازش میپرسه خانمتون از ایشون خبر دارن؟ او میگه ایشون منشی من هستن اینجا چیکار میکنین؟ نرین زنگ میزنم به پلیس که برین پیش پسرتون!

سوزان میگه باشه میخواستم با خانمتون حرف بزنم اون مرد میگه نیست خونه سوزان میخنده و میگه پس بهش زنگ میزنم تا ببینم از منشیتون خبر داره یا نه او بهش میگه باور نمیکنه حرفتو! سوزان میگه ولی من عکس دارم او بهش میگه چی میخوای؟ سوزان میگه پسرمو از بازداشتگاه بیرون میاری فردا هم جلوی همه از امل عذرخواهی میکنی اون مرد قبول میکنه و باهم میرن به کلانتری و عمر آزاد میشه. آکیف به شوال زنگ میزنه و میگه من میدونم امشب یامان میخواد کجا بره شام بخوره برو اونجا سوال خوشحال میشه و میگه باشه الان میرم خونه به خودم میرسم بعد میرم اونجا آدرسو بفرست. 

آکیف به راننده ای که قرار بود بره دنبال شوال میگه بیارش به آدرسی که من بهت میدم و وقتی یامان زنگ زد بهت بهش بگو که ماشین خراب شده و منتظر یدک کشی. راننده ثریا را به رستورانی برده و اونجا با دیدن آکیف جا میخوره و میگه چطور ممکنه؟ آکیف بهش دسته گلی میده و صندلی را عقب میکشه تا بشینه ثریا میگه چیشده؟ آکیف میگه منو یکم بشناسی بد نیست سپس میگه که چجوری آدرس رستورانی که یامان منتظرشه با اون رستورانی که نشستن را جابه جا کرده سپس ثریا قبول میکنه تا باهم شام بخورن. یامان تو رستوران نشسته و وقتی به ثریا زنگ میزنه آکیف تلفنشو برمیداره و رد میکنه یامان به راننده زنگ میزنه و وقتی میفهمه او ماشینش خراب شده بوده و نرفته میگه بایدم ناراحت بسه تماسمو جواب نده همان موقع شوال به اون رستوران میره و با دیدن یامان خودشو به تعجب میزنه و میگه از اونجایی که جفتشون تنهان باهم شام بخوریم؟ یامان ناچارا قبول میکنه.

فردای آن روز نباهت حاضر شده و از شنگول میپرسه خوب شدم؟ شنگول ازش تعریف میکنه و نباهت میپرسه مطمئنی نمیای کلوب؟ او میگه نه حوصله ندارم. همه به کلوب رفتن برای سمینار مدرسه. حلمیه میره پیش شنگول و ازش عذرخواهی میکنه و ازش میخواد ببخشتش سپس شنگول بهش پیشنهاد میده باهم نوشیدنی بخورن حلمیه میگه مست نشیم؟! شنگول میگه نه زیاد نمیخوریم که! سوزان خونه اورهان رفته و باهم صبحانه میخورن سپس حاضر میشن تا باهم برن به طرف کلوب. اورهان وقتی از آیبیکه میشنوه که شنگول مادرش نمیاد مراسم فاطما میگه اشکالی نداره من خودم تیپ میزنم به خودم میرسم میام باهات تا بفهمن زن بودن یعنی چی همگی میخندن. شنگول تو خوردن نوشیدنی زیاده روی کرده و حالش زیاد خوب نیست. او به حلمیه میگه باید یه کاری کنم حلمیه که تو چشم خانواده ام بیام! اونا نمیخوان با من حرف بزنن باید برگردم خونه ام!

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه