خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی زغال اخته
در این مطلب شما شاهد قسمت ۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است.
سریال ترکی ذغال اخته روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند.
در قسمت ۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته چه گذشت؟
ماجرای خیانت فاتح به دوعا حقیقت دارد یا نه؟! برای فهمیدن این ماجرا در این پست ما را همراهی کنید.
آذرخش تو خودشه که سولماز ازش میپرسه چیشده؟ موضوع عامره؟ آذرخش میگه نه مامان چه ربطی داره به عامر! مشکل چیمنه چون مته خان باهاش مثل قبل نیست منو مقصر میدونه و سولماز کمی باهاش حرف میزنه تا آروم بشه. عبداله خان به نورسما و پنبه میگه بیاین اتاق کارم باهاتون کار دارم. اونجا عبداله خان به نورسما میگه که چشمت روشن دخترم طلاقت تموم شد دیگه یه دختر مجردی نورسما حسابی خوشحال میشه که پنبه میگه خداروشکر بالاخره خلاص شدیم نورسما با عصبانیت بهش نگاه میکنه و میگه خلاص شدم! نه شدیم! سپس میره تا با دوعا هم درمیون بزاره.
دوعا به اتاقش میره که نورسما بهش میگه که طلاقشو گرفتن دوعا حسابی خوشحال شده واسش و میگه خیلی واست خوشحالم از این به بعد هرجور دوست داری زندگی کن و نزار کسی مانعت بشه. فردای آن روز اجم تو ساحل در حال قدم زدنه و به عکس کایهان و لمان نگاه میکنه و میگه خودت خواستی و میره پیش عامر تو شرکت. عامر جا میخوره و میگه چیکار داشتین؟ او میگه که کایهان چجوری سرش کلاه گذاشته و وقتی کارش تموم شد گذاشتتش کنار سپس پرونده ای بهش میده و میگه تو این مدارک تمام کارهایی هستش که کایهان انجام داده هیچی در ازاش نمیخوام ازتون فقط میخوام مجازات بشه.
کایهان با تعجب بهش نگاه میکنه و نگاهی به پرونده میندازه. دوعا با ییلدیز وقتی از کلاس بیرون میان ییلدیز بهش میگه بیا بریم رستوران مادربزرگت یه قهوه ای باهم بخوریم اونجا و هم ندیدم دوعا خوشحال میشه و قبول میکنه. نورسما حاضر شده و به پنبه میگه میره تا کمی دعا کنه سپس از اونجا میاد به رستوران پنبه خوشحال میشه و میگه اونجا منتظرتم. نیلای با احسان رفته پیش یه نجار و قرار میشه با قیمتی کمتر اون سرویس خوابی که نیلای انتخاب کرده بود تو فروشگاهو بسازه نیلای با خوشحالی به خونه برمیگرده.
نورسما رفته به مکان معنوی و اونجا درحال دعا کردنه که با یه زنی مهربون روبرو میشه و باهمدیگه هم صحبت میشن و از اونجا به طرف رستوران میره. فاتح درحال رفتن به رستورانه که آیلین بهش زنگ میزنه تا به بهونه امضا گرفتن بره اونجا یا خودش بره شرکت که فاتح میگه امروز نمیتونم مراسمی شب دعوتم سر فرصت هماهنگ میشیم. بعد از قطع تماس آیلین اسم مراسمو سرچ میکنه تا بفهمه اون مراسم چی هست اصلا و مکان و زمان مراسمو هم پیدا میکنه.
همگی تو رستوران سولماز و مصطفی نشستن و شعله بینشون تل های خرگوشی پخش میکنه که پنبه و نیلای مدام زیر لب غر میزنن و کارهاشونو سبک بازی میدونن. دوعا به اونجا میاد و سورپرایز میشه او از همگی تشکر میکنه و وقتی کادوهارو باز میکنه از هدیه پنبه همگی جا میخورن که برای بچه هنوز متولد نشده سجاده و تسبیح آورده. شب پنبه پیش عبداله خان غر میزنه که اونا از هدیه اش خوشحال نشدن و دوعا یه تشکر سر سری کرد فقط.
فاتح منتظر دوعاست که بیاد برن به مهمونی که قرار شد به جای عبداله خان برن اما وقتی لباس تنشو پنبه میبینه به تنگ و باز بودنش یقه اش گیر میده و فاتح هم تایید میکنه دوعا عصبی میشه و میگه اصلا من نمیام تا خجالت نکشی و برمیگرده تو اتاق و فاتح تنهایی میره. اونجا آیلین که با نقشه اومده بوده میره پیشش و از کسل بودن مراسم حرف میزنن. آیلین پیشنهاد میده برن خونه او که نزدیکه و قهوه بخورن فاتح قبول میکنه رفتن آنها را باهمدیگه دوست عبداله خان میبینه.
عامر با کایهان قرار گذاشته و وقتی عامر به رستوران میرسه بهش میگه که از همه ی کارهایی که کردی خبر دارم اگه از من و بچه ام و مادر بچه ام و خانواده ام دور نشی و از اینجا نری آدرستو میدم به همون طلبکارات سپس بهش میگه الان هم تو یه راز میدونی هم من میتونیم کلا حرفی نزنیم میتونیم هم حرف بزنیم عواقبش پای خودته کایهان حرص میخوره.
پنبه پیش دوعا میره و سعی میکنه آرومش کنه و میگه که نباید تنها میفرستادیش دوعا خودخوری میکنه که نکنه من دارم زیاده روی میکنم! ای کاش دعوا نمیکردم باهاش سپس فیلمی از خودش میگیره که تو اون فیلم از حسش و اینکه چقدر او و دوتا بچه هاش دوسش دارن میگه در آخر ادامه میده که منتظریم زودتر بیای پیشمون و فیلمو برای فاتح میفرسته اما فاتح با آیلین در حال خیانت کردن به دوعاست….
نظر شما