معرفی فیلم با من حرف بزن + خلاصه داستان
اگر شما هم علاقه مند به فیلم های ترسناک هستید در این بخش از صفحه اقتصاد یکی از هیجان انگیز ترین فیلم های ترسناک را به شما معرفی کرده ایم، با ما همراه باشید.
به سختی میتوان یک فیلم ترسناک خوب را دوست نداشت، به ویژه وقتی صحبت از ماجراهای ماوراءالطبیعه باشد. از زمان اکران جنگیر در سال ۱۹۷۳، داستانهای درباره تسخیر ارواح شیطانی مخاطبان را مجذوب خود کردهاند از فیلم کریستین جان کارپنتر در سال ۱۹۸۳ که براساس رمانی از استیون کینگ و درباره یک ماشین تسخیر شده است تا فرانچایز احضار The Conjuring درباره محققان شناخته شده امور ماوراءالطبیعه اد و لورن وارن، این فیلمها موفق شدهاند شبهای زیادی ما را بیدار نگه دارند.
اگرچه فیلم ترسناک با من حرف بزن Talk to Me از این سنت فیلمهای تسخیر جسم پیروی میکند، اما با تمرکز بر نوجوانان مسئلهداری که به دنبال هیجان و ماجراجویی هستند، انحرافی جذاب به این ژانر میبخشد. در اینجا شخصیتها به طور تصادفی به چیزی ترسناک و ویرانگر برخورد نمیکنند. در عوض، آنها با اراده خود به سمت آن کشیده میشوند تا نوع تازهای از سرگرمی را برای ضبط و پخش در جهان پیدا کنند. با معرفی و نقد یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سال همراه باشید.
خلاصه داستان با من حرف بزن
این فیلم ترسناک با من حرف بزن Talk to Me را اینطور میتوان تعریف کرد: وقتی گروهی از دوستان متوجه میشوند که چگونه با استفاده از یک دست مومیایی شده میتوانند ارواح را احضار کنند، آنها مجذوب این ماجراجویی هیجانانگیز جدید میشوند. اما زمانیکه یکی از آنها در استفاده از این دست زیادهروی میکند، نیروهایی ماوراءالطبیعه وحشتناکی را رها میکند.
فیلم داستان نوجوانی به نام میا (سوفی وایلد) را دنبال میکند که به تازگی مادرش را از دست داده و از طریق مهمانیهای دوستش به دنبال آرامش است. در این مهمانیها، دوستان میا درگیر یک سرگرمی ماوراءاالطبیعه میشوند و سعی میکنند با استفاده از یک دست مومیایی شده که با نوشتههایی اسرارآمیز پوشانده شده، با ارواح ارتباط برقرار کنند. به نظر میرسد که هیچکس دقیقا نمیداند که این دست از کجا آمده است. آنها این فعالیتهای خطرناکشان را روی گوشیهای همراه خود ضبط میکنند و به صورت آنلاین به اشتراک میگذارند. اما این سرگرمی که به عنوان یک بازی هیجانانگیز فراطبیعی شروع میشود، در نهایت به شکل یک بازی مرگ و زندگی درمیآید.
بازیگران و عوامل فیلم با من حرف بزن
سوفی وایلد در مهمترین نقش سینماییاش تا به امروز، شخصیت اصلی فیلم با نام میا را به تصویر میکشد. این بازیگر جوان و خوشآتیه مدتی قبل با مینی سریال تام جونز (Tom Jones)، در قاب تلویزیون ظاهر شد. اما شاید شناختهشدهترین فرد در میان بازیگران فیلم میراندا اتو باشد که طرفداران او را بیشتر از همه با بازی در فرانچایز ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) به یاد میآورند. السکاندرا ینسن، جو برد، اوتیس دانجی، زوئی تریکس، مارکوس جانسون، السکاندریا استفنسن، آری مککارتی و سانی جانسون، فهرست بازیگران با من حرف بزن را تکمیل میکنند. اگرچه بیشتر این بازیگران در زادگاه خود استرالیا شناخته شدهاند، اما موفقیت گسترده و بینالمللی با من حرف بزن میتواند به آنها این فرصت را بدهد تا در خارج از مرزهای کشور تواناییهای خود را بیش از گذشته به نمایش بگذارند. بازیگرانی که شاید تعداد زیادی از آنها را در فیلمهای ترسناک آینده یا پروژههای بزرگتر هالیوودی ببینیم.
کارگردان و عوامل سازنده تاک تو می
با من حرف بزن اولین فیلم بلند داستانی دو یوتیوبر، دنی و مایکل فیلیپو، محسوب میشود. این دو برادر فیلمساز که همچنین تجربههایی در زمینه بازیگری دارند، دنبالهای بر فیلم با من حرف بزن با عنوان Talk 2 Me در مرحله پس از تولید دارند. دنی که در کارگردانی از برادرش مایکل سابقه بیشتری دارد به همراه بیل هینزمن فیلمنامه را براساس ایدهای از دیلی پیرسون به نگارش درآوردهاند. آرون مکلیسکی که سال گذشته فیلم پوکر فیس (Poker Face) را بازی راسل کرو مقابل دوربین برده بود، فیلمبرداری با من حرف بزن را انجام داده است.
نقد فیلم با من حرف بزن
لورن کوتس | هیچ شکی نیست که ای۲۴ باتوجه به عناوینی مانند موروثی (Hereditary) و میدسامر (Midsommar) از آری استر، ایکس (X) و پیش درآمد آن پرل (Pearl) از تی وست، و فیلمهای آیکونیک تازهای مانند مردان (Men)، جسد جسد جسد (Bodies Bodies Bodies) و جادوگر (The Witch)، پیشران ژانر وحشت معاصر است. جدیدترین عنوان این شرکت، با من حرف بزن به کارگردانی مشترک دنی و مایکل فیلیپو است که اوایل امسال با نمایش در جشنواره فیلم ساندنس هیاهوی زیادی به پا کرد. اگرچه این فیلم بر کلیشههای آشنای ژانر و قراردادهای سبکی متکی است، فیلمنامه کوبنده و بازیگران کاریزماتیک (به رهبری سوفی وایلد)، با من حرف بزن را به قصهای رعب آور و کاملا متاثر کننده از غم و انده تبدیل میکند.
با من حرف بزن با بازی وایلد، السکاندرا ینسن، جو برد و میراندا اتو، یک نوجوان استرالیایی به نام میا (وایلد) را دنبال میکند که در تلاش برای کنار آمدن با اُوردوز تصادفی مادرش است. میا از بعد مرگ مادرش، با بهترین دوستش جید (ینسن) و برادر کوچک او رایلی (برد) و مادر روانرنجور و خیراخواهشان (اتو) زندگی میکند و رابطه نزدیکی با آنها دارد.
هنگامیکه میا به شکل غیرمنتظرهای درگیر بازیای در یک مهمانی حزنانگیز میشود که در فضای آنلاین در حال پخش است، او از کشف یک ترفند به ظاهر جعلی (یک دست سرامیکی که به کاربر اجازه میدهد تا با مردگان صحبت کند) که ویژگیهایی بسیار واقعی و هراسآور دارد، شوکه میشود. به زودی، فکر و ذکر میا این میشود که با استفاده از دست برای برقراری ارتباط با مادر مرحومش تلاش کند. اما نومیدی او برای غلبه بر این فراغ به زودی اثرات فاجعه آمیزی بر جید و خانوادهاش میگذارد.
لحنی کاملا مدرن و جوانپسند در فیلمنامه و بازیهای با من حرف بزن وجود دارد که بیدرنگ به آن کیفیتی دوستداشتنی میبخشد. البته، بسیاری از فیلمهای ترسناک در ۱۵ سال گذشته با رواج تلفنهای همراه در فرهنگ پاپ و اینکه چگونه ویدئوهای اینترنتی ویروسی مخاطبان جوان را مجذوب خود میکنند، بازی کردهاند.
میا و دوستانشان دائما تلفنهایشان را در دست میگیرند، اما فیلم علاقهای به انتقاد از آنها بخاطر آن ندارد. در عوض، از تلفنهای آنها به عنوان شیوهای برای تاکید بر ارتباط دائمی آنها با یکدیگر و حتی کسانیکه فوت کردهاند، استفاده میکند. با من حرف بزن، علی رغم مدت زمان یک ساعت و نیمهاش، بخش زیادی از پرده اول خود را به ایجاد پیوندهای ملموس بین میا و خانواده جید اختصاص میدهد که مطمئنا اقدامی مخاطرهآمیز برای یک فیلم ترسناک محسوب میشود، اما در اینجا نتایج خوبی بهمراه دارد. رفتارها و شوخیهای خودمانی و رابطه خواهر و برادری میان میا و جید و رایلی، آنها را به شخصیتهایی فراتر از کاراکترهای کلیشهای فیلمهای ترسناک ارتقا میدهد و آنها را به پژواکی از خانواده یا دوستانی تبدیل میکند که ممکن است در زندگی واقعی بشناسیم.
هنگامیکه اوضاع شروع به آشفته شدن میکند، شما از جید و رایلی میترسید، اما همزمان نمیتوانید از میا بخاطر تمایل مداومش به استفاده از دست آزرده شوید. زیرا ما قبلا زمان زیادی را با او گذراندهایم و میدانیم که او چقدر بخاطر از دست دادن مادرش ویران شده است. مطمئنا فیلمنامه خوددارانه و در عین حال استادانه دنی فیلیپو و بیل هینزمن عنصری حیاتی در ترسیم چنین پرترهای درونی از غم و اندوه میا است، اما نیروی احساسی واقعی با من حرف بزن از اجرای تمام عیار وایلد میآید. ویلد با چشمان بزرگ و تن نحیف خود، گاهی اوقات بیشتر از یک زن جوان شبیه به یک حیوان وحشی و ترسیده به نظر میرسد. او مدام بدن خودش را جمع میکند و مملو از تنش است و هرچه بیشتر به دست به عنوان راهی برای ارتباط با مادرش تکیه میکند، مانند یک معتاد دچار انقباض ناگهانی میشود.
البته برخی استعارهها و مولفههای موضوعی، کلیشههایی هستند که پیش از این دیدهایم: مانند استفاده از حیوانان مرده به عنوان چیزی بدشگون و هشداردهنده، انعکاسهای شبحمانند در شیشههای پنجرهها و آینهها و جابجایی مداوم میان واقعیت و توهم. اما این عناصر بقدری استادانه و در خدمت این داستان احساسی هستند که به راحتی میتوان برخی از کلیشههای پراکنده آنها را بخشید، به ویژه وقتیکه وایلد روی پرده است.
با من حرف بزن با بهرهمندی کامل از تدوین و انتخاب موسیقی هوشمندانه (از جف لمب و کورنل ویلچک)، یک داستان نوجوانانه از نومیدی، میل و ویرانی را روایت میکند. یک فیلم ترسناک ساده و در عین حال چشمگیر که حسی از وحشت را القا میکند که به معنای واقعی کلمه هرگز محو نمیشود.
مصاحبه با کارگردانان با من حرف بزن
دنی فیلیپو: نحوه پیوند دستها با ارتباطات انسانی، همیشه ایدهای قوی در ذهن من بود
من در ۱۶ سالگی یک تصادف رانندگی داشتم. صورتم چاک برداشته بود و آنها فکر میکردند که شاید ستون فقراتم شکسته باشد. من در بیمارستان بودم و نمیتوانستم جلوی لرزش خودم را بگیرم. دکترها میآمدند، بخاریها را روشن میکردند و پتوهای اضافه به من میدادند تا گرمم کنند، اما آنها نتوانستند. من تنها میخواستم لرزشم متوقف بشود. مدتی بعد خواهرم کنارم نشست. او دستم را گرفت و لرزشم قطع شد. لمس کسی که دوستش دارم من را از این حالت شوک بیرون آورد.نحوه پیوند دستها با ارتباطات انسانی، همیشه ایدهای قوی در ذهن من بود. از ابتدا تا انتهای اولین پیشنویس فیلمنامه، فبل از اینکه حتی به ایده دست مومیایی شده برسیم، دستها یک موتیف بسیار مهم بودند. یک ایده موضوعی تکرار شونده که نشان دهنده ارتباط میان افراد است.
مایکل فیلیپو: رسانههای اجتماعی دیوانهکننده هستند
این دنیایی است که ما در آن بزرگ شدیم. اگر قرار بود فیلمی بسازیم که در دنیایی اتفاق بیفتد و جریان داشته باشد که ما میفهمیم، حاصل آن باید اینطور میشد. رسانههای اجتماعی و این میل زیاد به توجه که درون ما است، هم نکات مثبت و هم نکات منفی دارد. شما همچنین میبینید که بچهها از رسانههای اجتماعی به عنوان مکانیزمی برای انفصال استفاده میکنند. وقتی اتفاق وحشتناکی رخ میدهد، گوشی خود را بیرون میآوریم و شروع به ضبط میکنیم. این شیوهای است که از طریق آن خود را از آنچه که در مقابلتان اتفاق میافتد، جدا میکنید.رسانههای اجتماعی دیوانهکننده هستند، زیرا آنچه همه در تلاش برای دست یافتن به آن هستند، غیرممکن است. این تصویری است که فکر میکنم همه میدانند واقعی نیست، اما همه همچنان به دنبال آن هستیم. زندگی هیچکس مانند استوری اینستاگرامش نیست، اما همه به دنبال اعتبار بخشیدن به آن هستیم. این روزها جوانان نمیتوانند اشتباه کنند. در گذشته، اگر کاری شرمآور انجام میدادید یا حرف اشتباهی میگفتید، در مورد آن صحبت میشد و سپس فراموش میشد. در حالیکه اکنون میتوان آن را جاودانه ساخت و بعدتر برای تنبیه کردنتان آن را مطرح کرد. دوران بسیار عجیبی برای جوانان در حال بزرگ شدن است، زیرا هنوز درست و غلط را یاد نگرفتهایم.
نظر شما