خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیه است که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی وحشی

بعد از قول دادن یامان رویا بهش میگه قول ما چی بود؟ یامان حرفشو تکمیل می‌کنه و میگه خط قرمزمون. آسی و جسور میگن شما اینجا راحت بخوابین تو کمد تشک و پتو رختخواب تمیز هست ما امشب میریم ته جهنم می‌خوابیم اگه چیزی لازم داشتین زنگ بزنین. یامان وقتی با جسور و آسی دم در میره آسی باهاش دعوا می‌کنه و میگه تو چت شده؟ چرا انقدر به رویا فشار میاری نمی‌بینی برای پدرش دارن پاپوش درست می‌کنن! یامان میگه من ذهنم خیلی به هم ریخته بود الان بیشتر هم به هم ریخته‌تر شده آسی و جسور ازش می‌پرسند که منظورت چیه؟ یعنی چی؟

یامان میگه اگه فرض هم بکنیم که شبنم پدربزرگ منو کشته خودش تنهایی نمی‌تونسته اونو برداره و جابجا کنه یکی بهش کمک کرده پس اگه حتی قاتل هم نباشه به احتمال زیاد به شبنم کمک کرده و هم دستشه آنها تو فکر میرن و حقو به یامان میدن آسی بهش میگه حالا می‌خوای چیکار کنی؟ تو که داخل بهش قول دادی یامان میگه مگه راه دیگه‌ای هم داشتم؟ آنها ازش می‌پرسن یعنی می‌خوای تحویلش بدی؟ یامان میگه نه ولی نمی‌تونم بذارم همینجوری به امون خدا بره اینجوری حداقل جلوی چشممه حواسم هست. نصف شب متین کابوس می‌بینه و با خودش حرف می‌زنه که نه تو به من قول دادی من دیگه اونجا نمیرم قول دادی که ازش جدا بشی رویا از خواب بیدار میشه و اونو بیدار می‌کنه و ازش می‌خواد تا آروم باشه داشته فقط خواب می‌دیده متین از ترسش به رویا میگه که من نمی‌تونم دیگه برم تو زندان اونجا دووم نمیارم.

رویا بهش میگه من نمی‌ذارم دیگه بری تو زندان متین با گریه بهش میگه بازم منو گول زد ازم کمک خواست بهم گفتش که دوباره یه خانواده میشیم ازم خواست که جسدو واسش جابجا کنم و شروع می‌کنه به گریه کردن که رویا سعی می‌کنه آرومش کنه و بهش میگه نمیری دیگه زندان نمی‌ذارم که بری! متین بهش میگه یامان اگه بفهمه منم کمک کردم تو این قضیه حتماً منو می‌ندازه زندان رویا بهش میگه قبل از اینکه کسی چیزی بفهمه از اینجا میریم بهت قول میدم. یامان که از پشت در حرفاشونو می‌شنیده متوجه میشه. وقتی رویا می‌خوابه متین سر جاش نشسته و فکر می‌کنه. او توهمه شبنم را می‌زنه که کنارش رو کاناپه نشسته و بهش می‌خنده و میگه همیشه بهم می‌گفتی که من چی کم داشتم که رفتی سمت سرهان تو ترسویی اما سرهان از هیچی نمی‌ترسه و همه کاریو انجام میده بدون گیر افتادن اینه فرق بزرگ تو با سرهان.

 متین میگه اما من بهت اعتماد کرده بودم بهم گفتی ازش جدا می‌شی و با هم یه خانواده میشیم! شبنم بهش می‌خنده و میگه خیلی احمقی اصلا اون شب نگاه نکردی که من به کی زنگ زدم؟ فکر کردی واقعاً به پلیس زنگ زدم و گزارش سرهان را دادم؟ من در اصل به سرهان زنگ زدم و بهش خبر دادم تا این گندکاریو ماستمالی کنه سپس شروع می‌کنه به خندیدن به حالت تحقیرآمیز. متین از عصبانیت از جاش بلند میشه و شروع می‌کنه به خفه کردن شبنم. یامان که صدای متین را شنیده بود از لای در اونو نگاه می‌کنه و متوجه میشه که توهم شبنمو زده و داشته با اون حرفی زده الانم تو خیال خودش داره خفش می‌کنه. فردای آن روز قبل از بیدار شدن یامان، رویا متین را بیدار می‌کنه و میگه پاشو تا یامان از خواب بیدار نشده باید از اینجا بریم.

 وقتی از خونه می‌خوان برن بیرون متوجه میشن که در قفله یامان به متین میگه داداش متین میشه ما رو تنها بزاری یکم با رویا حرف بزنیم؟ متین به داخل میره. نسلیهان از کمیسر خواسته تا شبنم را ببینه شبنم خودشو توجیه می‌کنه و میگه همش زیر سر متینه ببین چه تهمت بزرگی بهم زده آخه! مگه منو سرهان میشه؟ اصلاً ببین منو تو چه وضعیتی انداخته حتی به هومن هم حسادت کرده رفته جسدو انداخته خونه اون سپس وقتی می‌بینه نسلیهان چیزی نمیگه ازش می‌پرسه چرا هیچ حرفی نمی‌زنی؟ بگو که باور نکردی! نسلیهان میگه دارم فکر می‌کنم که چطور تونستی همچین کاری کنی و حرف‌های دلشو می‌زنه که شبنم میگه باز هم متوجه میشی من بی‌گناهم و مثل سری قبل میای خودت ازم معذرت خواهی می‌کنی همون جوری که قبلاً فکر می‌کردی من علیو دزدیده بودم و اومدی عذرخواهی کردی سپس نسلیهان بدون هیچ حرفی از اونجا میره. 

رویا با یامان صحبت می‌کنه و ازش می‌خواد که دست از سرشون برداره سپس باهاش دعوا می‌کنه به خاطر اینکه بهش دروغ گفته بود یامان میگه همونجوری که تو به من دروغ گفتی! سپس میگه اون مرد خطرناکه خودم دیدم داشت با خودش حرف میزد یکیو خفه میکرد! اما رویا اینارو باور نمیکنه و ازش میخواد دست از سرشون برداره تا برن یامان به کمیسر میخواد زنگ بزنه که رویا با چوب میزنه تو سرش و با گریه میگه تو بهم قول داده بودی و میره...

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه