هوش مصنوعی؛ مسیری که با هیجان طی نمیشود
در سالهای اخیر، واژه «هوش مصنوعی» در فضای مدیریتی و رسانهای کشور بهسرعت گسترش یافته است. بسیاری از سازمانها، شرکتها و حتی نهادهای دولتی، پروژههایی را با عنوان «هوشمندسازی» آغاز کردهاند؛ اما واقعیت این است که بخش قابل توجهی از این فعالیتها هنوز فاصله زیادی با معنای واقعی هوش مصنوعی دارد.
در حالی که کشورهای پیشرو، تمرکز خود را بر تولید محصولات کاربردی قرار دادهاند، ما همچنان با نمایهسازی و نمایشهای تکنولوژیک پیش میرویم. سامانههایی معرفی میشوند که ساختار داده ندارند، پروژههایی آغاز میشود که مسئله مشخصی را هدف نگرفتهاند، و خروجیهایی ارائه میشود که بیشتر جنبه نمادین دارد تا عملیاتی.
در این میان، ارزشمندترین بخش ماجرا معمولاً دیده نمیشود
یک تصور غلط در افکار عمومی وجود دارد:
اینکه اگر متخصص ایرانی در یک شرکت بینالمللی و چندمیلیارددلاری محصول تولید کند، کار خارقالعادهای انجام داده است.
اما حقیقت دقیقاً در نقطه مقابل قرار دارد.
کار بزرگ را متخصصانی انجام میدهند که در ایران باقی ماندهاند و با حداقل امکانات، محصول واقعی خلق میکنند.
در محیطهای بینالمللی، همه چیز فراهم است:
دادههای عظیم، آزمایشگاههای پیشرفته، تیمهای بزرگ، سرمایهگذاری پایدار و زیرساختهای کامل.
اما در ایران، مسیر توسعه یک محصول هوش مصنوعی با موانع متعدد همراه است:
کمبود داده، محدودیت در تجهیزات، نبود سرمایهگذاری تخصصی، پیچیدگیهای اداری و کمبود نیروی انسانی آموزشدیده.
با این وجود، گروهی از جوانان و متخصصان ایرانی، در چنین شرایطی محصول تولید میکنند.
آنها بدون سروصدا، بدون حمایت رسانهای، و بدون دیده شدن، پروژههایی را پیش میبرند که در بسیاری موارد از نمونههای بینالمللی عقبتر نیست.
این افراد، سرمایههای پنهان کشورند؛
و اگر قرار باشد آینده صنعتی ایران در حوزه هوش مصنوعی معنا پیدا کند، از مسیر همین افراد خواهد گذشت.
گامهای ضروری برای عبور از وضعیت فعلی
برای اینکه ایران بتواند در رقابت جهانی جایگاهی به دست آورد، چند محور اساسی باید مورد توجه قرار گیرد:
۱. حرکت به سمت محصولمحوری
پروژهای ارزش دارد که مسئلهای واقعی را حل کند.
هر سامانه هوشمند باید اثر مستقیم بر بهرهوری، هزینه، سرعت یا کیفیت خدمات داشته باشد.
محصولمحوری، مهمترین تفاوت میان کشورهای پیشرو و کشورهای مصرفکننده فناوری است.
۲. تعریف دقیق مسئله و خروجی قابل اندازهگیری
پروژههایی که نه ورودی مشخص دارند و نه خروجی قابل ارزیابی، بهطور طبیعی به نتیجه نمیرسند.
هر طرح باید با شاخصهای روشن آغاز و با سنجههای دقیق سنجیده شود.
۳. توجه و حمایت هدفمند از توانمندیهای داخلی
حمایت واقعی، به معنای ایجاد زیرساخت داده، تأمین بودجه پایدار، تسهیل مسیر اداری و فراهم کردن محیط آزمایشگاهی است.
این حمایت باید بر اساس عملکرد باشد، نه براساس شعار.
ایران در حوزه هوش مصنوعی، برخلاف تصور رایج، از کمبود استعداد رنج نمیبرد؛
بلکه مشکل اصلی، نبود مسیر روشن برای تبدیل توان علمی به محصول اقتصادی است.
اگر سیاستگذاری کشور به جای نمایشگرایی به سمت کارایی، محصولسازی و حل مسئله حرکت کند، ظرف چند سال میتوان جایگاه ایران را در این عرصه تغییر داد.
اما اگر رویکردها همچنان بر محور هیجان، عنوانسازی و پروژههای کمعمق باقی بماند، فاصله کشور با جریان اصلی فناوری هر روز بیشتر خواهد شد.
پیشران اصلی این تحول، نه شرکتهای خارجی و نه پروژههای پرزرقوبرق،
بلکه همین نسل متخصصان کمادعا اما پرتلاش داخل کشور است؛
نسلی که اگر دیده شود، میتواند آینده هوش مصنوعی ایران را رقم بزند.
دکتر اباذر کریمی پنابندانی - متخصص هوش مصنوعی و عضو آکادمی علوم اروپا
نظر شما