یادداشت اختصاصی از سارا نعیمی
هنر، هرگز نمیمیرد — فقط گاهی منتظر نفسی تازه است
سینما، تنها سرگرمی نیست، بلکه حافظِ تاریخ، آینه جامعه و پنجرهای به آینده است.

در سال ۱۳۷۹ در چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران و همزمان با بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران بود که ۲۱ شهریور ماه به عنوان «روز ملی سینما» شناخته شد و هر سال جشن خانه سینما در این روز برگزار می شود.
۲۱ شهریور، روزِ سینما است. روزی که هنرِ هفتم، با تمام شکوه و عمقش، جشن میگیرد. سال ۱۳۱۷، اولین سالن سینمایی ایرانی به نام «میرزا اسکندر» در تهران گشوده شد و از آن روز، نور فیلم بر صورت تاریک سالنها افتاد و رویاهای مردم را رنگی کرد.
سینما فقط حرکت تصویر نیست؛ سینما قصه است، نفس است، احساس است. سینما جایی است که در آن، ما با خودمان تنها میشویم، در حالی که هزاران نفر کنارمان هستند. سینما به ما یاد میدهد که چگونه دل بسپاریم، چگونه بجنگیم، چگونه امید داشته باشیم.
در ایران، سینما همواره با عشق ساخته شده است. با بودجه کم، اما با قلبِ بزرگ. فیلمهایی که از کوچههای شهر، از زندگی مردم عادی، از صدای باران بر سقف خانهها شروع میشوند و به جایگاهی در جهانیان میرسند. سینمای ایران، با فیلمهایی چون فیلمی درباره یوسف، زیر درختان سدر، جدایی نادر از سیمین و دهها اثر بینظیر دیگر، ثابت کرده که هنر واقعی، از دل سادگی میروید.
روز سینما فرصتی است تا به تمام کسانی که در پشت پرده این هنر بزرگ کار میکنند — کارگردان، نویسنده، بازیگر، تدوینگر، صدابر، نورگیر و هزاران دست دیگر — سپاس بگوییم. آنان که در سکوت و بیصدا، دنیایی از احساس را برای ما میسازند.
سینما همچنین میتواند نقدی تیز و بیطرفانه از جامعه باشد. فیلمهایی که به فساد، نابرابری، تبعیض جنسیتی یا فشارهای روانی در شهرهای بزرگ میپردازند، در واقع صدای کسانی هستند که در زندگی واقعی نمیتوانند آزادانه صحبت کنند. سینما به ما جرئت میدهد تا به چشمان تاریک جامعه نگاه کنیم.
اما سینما فقط نمایشگر مشکلات نیست؛ آیینه همیشه تاریک نیست. سینما زیباییهای فرهنگی ما را هم منعکس میکند: مهربانی، مهماننوازی، عشق به خانواده، مقاومت در برابر سختیها، و امید به فردا. فیلمهایی که از عشق والدین به فرزندان، از دوستی، از وطندوستی و انسانیت صحبت میکنند، یادآور ارزشهای والای ماست.
در نهایت، وقتی سینما را "آیینه جامعه" مینامیم، یادآوری میکنیم که: ما نه تنها فیلم میبینیم، بلکه خودمان را در آن میبینیم. و شاید، با دیدن این آیینه، بتوانیم خودمان و جامعهمان را بهتر بشناسیم، درک کنیم، و گامی به سوی بهتر شدن برداریم.
سینما فقط حرکت تصویر نیست. سینما قصه است، نفس است، احساس است. سینما جایی است که در آن، با خودمان تنها میشویم، در حالی که هزاران نفر کنارمان نشستهاند. سینما به ما یاد میدهد چگونه دل بسپاریم، چگونه بجنگیم، چگونه امید داشته باشیم.
سینما تنها سرگرمی نیست — سینما آیینهای از جامعه است
هر فیلم، بازتابی از زندگی، مشکلات، ارزشها، رویاها و دردهای مردم است. وقتی در فیلمی صحبت از بیکاری میشود، یا خانوادهای تحت فشار اقتصادی است، یا جوانی با سنتها درگیر میشود — اینها فقط داستان نیستند؛ اینها چهرههای واقعی زندگی ما هستند که روی پرده بازتاب یافتهاند. سینما میتواند نقدی تیز و بیطرفانه از جامعه باشد. فیلمهایی که به فساد، نابرابری یا فشارهای روانی میپردازند، صدای کسانی هستند که در زندگی واقعی نمیتوانند آزادانه صحبت کنند. اما سینما فقط نمایشگر تاریکیها نیست؛ زیباییهای فرهنگی ما را هم منعکس میکند: مهربانی، مهماننوازی، عشق به خانواده و مقاومت در برابر سختیها.
سینمای ایران، با آن پیشینه پربار و افتخارات بینالمللی، نه تنها روایتگر داستانهای کهن این مرز و بوم که ترسیم کننده آیندهای روشن برای نسلهای بعد است. در این روز، سپاسگزار تمامی دستاندرکاران این عرصه هستیم؛ از کارگردانان و بازیگران گرفته تا عوامل فنی که پشت صحنه، سینما را خلق میکنند.
در ایران، سینما با عشق ساخته شده است. با بودجه کم، اما با قلب بزرگ. فیلمهایی که از کوچههای شهر، از زندگی مردم عادی شروع میشوند و به جایگاهی در جهانیان میرسند. سینمای ایران ثابت کرده که هنر واقعی، از دل سادگی میروید.
امروز، به تمام کسانی که در پشت پرده این هنر بزرگ کار میکنند — کارگردان، نویسنده، بازیگر، تدوینگر، نورگیر و هزاران دست دیگر — سپاس میگوییم. آنان که در سکوت، دنیایی از احساس را برای ما میسازند.
نظر شما