دانلود قسمت بیست و دوم برنامه زندگی پس از زندگی دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳/ مهمان برنامه حمید جعفری

با توجه به پخش قسمت بیست و دوم برنامه زندگی پس از زندگی در اینجا دانلود قسمت بیست و دوم برنامه زندگی پس از زندگی دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ را آورده ایم که می بینید.

دانلود قسمت بیست و دوم برنامه زندگی پس از زندگی دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳/ مهمان برنامه حمید جعفری
صفحه اقتصاد -

با توجه به پخش قسمت بیست و دوم زندگی پس از زندگی دانلود قسمت ۲۲ فصل ۵ زندگی پس از زندگی امروز دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ با اجرای عباس موزون از شبکه چهارم را برای شما آورده ایم، با ما همراه باشید.

زمان پخش و تکرار برنامه زندگی پس از زندگی

پخش فصل پنجم این برنامه از ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ آغاز شده است. این فصل ۳۱ قسمت بوده و هرروز ساعت ۱۷:۰۰ پخش می شود. ساعات تکرار این برنامه ۱ بامداد و ۱۲:۳۰ بعد از ظهر است.

دانلود قسمت  ۲۲ فصل ۵ زندگی پس از زندگی

این قسمت : جان مادر

تجربه گرحمید جعفری

از لینک زیر می توانید از تلوبیون به صورت آنلاین مشاهده نمایید:

https://telewebion.com/episode/۰xc۵۰۳c۱۴

قسمت 22 فصل 5 زندگی پس از زندگی

حمید جعفری هستم از حسینیه ایران از خمینی شهر اصفهان ۴۳ سال سنمه، شغلم دبیری تربیت بدنی توی آموزش پرورش خمینی شهر، لیسانس تربیت بدنی و امور ورزشی هستم، خانمم خانه دارهست و یه دختر خانم دارم به نام فاطمه خانم. ایشون کلاس چهارمه و ۱۰ سال سن فاطمه خانمه. 

صبح ها که از خواب بیدار می شم بعد از اینکه صبحانه خوردم اگه روزهایی باشه که کلاس داشته باشم میرم سر کلاس و بعد از اون میام منزل نهار، استراحت و بعد از اون یه مغازه لوازم ورزشی دارم و میرم دم مغازه هستم تا ساعت ۸، ۹ شب . بعد با خانم بچه ها میریم سطح شهر یه تابشون می دم. فقط روزهای پنج شنبه و جمعه که وقت بیشتری دارم با خانمم و پدر و مادرم و خواهرام یه گردشی، بیرون رفتنی ، پارکی دور هم هستیم و کلا یک هفته یک بار با خانواده خودم و یک هفته هم با خانواده همسرم به گردش میریم و دور هم هستیم مخصوصا روزهای تعطیل. 

جناب آقای حمید جعفری چه اتفاقی افتاد؟

یه روز پنج شنبه با پدر و مادر و خانمم رفتیم دیدن یکی از اقواممون که از زیارت برگشته بود، سال 98 بود، 23 خردادماه بود. رفتیم بقول معروف از سفر کربلا معلی اومدند زیارت قبول بگیم، موقع برگشت خانمم رو گذاشتم خونه و  با ماشین پدر و مادرم رو رسوندم درب منزل. وقتی رسوندم خونه قفل در خونه اشون خراب شده بود من اومدم قفل رو درست کنم زدم بدترش کردم، پدرم عصبانی شد اومد صداش رو واسه من ببره بالا که تو اومدی درست کنی زدی خرابش کردی، من گفتم من قصدم این اتفاق نبود اما خب شد چیکار کنم؟ میدم بیرون درستش می کنم تا شما ناراحت نباشید. پدرم قبول نمی کرد و یه جر و بحثی باهم کردیم و من اون قفل رو باز کردم و سریع و با عصبانیت از منزل پدرم اومدم بیرون و رفتم سمت مغازه ای که این قفل ها رو تعمیر می کرد وقتی قفل درست شد از تعمیرگاه مجدد برگشتم منزل پدرم. اومدم اونجا و حالا انگار شق القمر کرده بودم و انگار چه کار درستی انجام دادم در صورتی که اون قفل درست بوده و من باعث خراب شدنش شدم. قفل رو دادم و گفتم بیایید اینم درست شد و اینقدر با من بحث می کنید ، قفل رو جاش گذاشتم.

با درست شدن قفل پدر کمی تسکین گرفت و چون نزدیک ظهر شد بهم گفت نهار رو بمون اینجا گفتم نه و با عصبانیت از خونه پدرم اومدم بیرون و اومدم سمت منزل خودم که 3، 4 کیلومتری فاصله بود توی این مسافت که میرفتم خیلی خودم رو سرزنش کردم که چرا اینکار رو کردی ...

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

  • بینام

    چرا خانومش صحبت نکرد؟

  • زیبا عزیزپور

    سلام برشما خوبان وآگاهان
    هرروز منتظردیدن برنامه میمونم..حتی قبل ازشروع ،اعلام‌برای دوستان از کانال اصلی خود برنامه دارم،
    خدایا دگرگونی دارم..
    روبشوی رشدانشاءالله دارم..
    بسیارعالی.
    ازجناب اقای موزون بسیارسپاسمندم..
    وتیم محترم‌برنامه..
    کاش میتونستم کمک کوچکی باشم.
    امشب برنامه دعوت جناب موزون روازنسیمیشو دیدم..که چطور این دوجوان عاشق مجددا بهم وصلت مهربانی خوردن..
    توفیقتان روزافزون باد

  • ناشناس

    چرا تیکه اخرش پخش نشد؟

اخبار ویژه