دانلود قسمت بیست و یکم برنامه زندگی پس از زندگی یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ / مهمان برنامه معصومه فیضیان
با توجه به پخش قسمت بیست و یکم برنامه زندگی پس از زندگی در اینجا دانلود قسمت بیست و یکم برنامه زندگی پس از زندگی یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ را آورده ایم که می بینید.
با توجه به پخش قسمت بیست و یکم زندگی پس از زندگی دانلود قسمت ۲۱ فصل ۵ زندگی پس از زندگی امروز یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ با اجرای عباس موزون از شبکه چهارم را برای شما آورده ایم، با ما همراه باشید.
زمان پخش و تکرار برنامه زندگی پس از زندگی
پخش فصل پنجم این برنامه از ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ آغاز شده است. این فصل ۳۱ قسمت بوده و هرروز ساعت ۱۷:۰۰ پخش می شود. ساعات تکرار این برنامه ۱ بامداد و ۱۲:۳۰ بعد از ظهر است.
دانلود قسمت ۲۱ فصل ۵ زندگی پس از زندگی
این قسمت : لوح سفید
تجربه گر: معصومه فیضیان
از لینک زیر می توانید از تلوبیون به صورت آنلاین مشاهده نمایید:
https://telewebion.com/episode/۰xc۴c۷۴۰۰
قسمت ۲۱ فصل ۵ زندگی پس از زندگی
معصومه فیضیان هستم 44 ساله ، شغلم خانه داره، 3 تا دختر دارم همسرم نظامی بازنشسته هستند، پدرم اهل خرم آباد هستند، تقریبا ساعت 5 از خواب بیدار می شم و 5 و نیم کلاس های آنلاین شرکت می کنم. چند تا پرنده داریم به اونها رسیدگی می کنم. ظهرها دخترم رو از مدرسه میارم و گاهی عصرها به پارک می برمش برای ورزش و یا تفریح.
سرکار خانم معصومه فیضیان چه اتفاقی افتاد؟
سال 81 زمانی که دختر دومم بدنیا اومده بود و دو ماهش بود این اتفاق برای من افتاد که من از صبحش تو قفسه سینه ام یه دردی احساس می کردم که می زد به پشتم و یه احساس سنگینی تو خودم داشتم و نفسمم تقریبا می گرفت این حالت ادامه داشت تا ظهر و هی درد شدیدتر می شد و تیر می کشید به پشتم و نفسمم می گرفت . من یه آلرژی شدید هم داشتم به هوای شرجی بوشهر که بودیم نفس تنگی رو داشتم و اسپری استفاده می کردیم و داروی حساسیت هم می خوردم و هربار که بیرون می رفتم اسپری همراهم بود احتمال دادم شاید بخاطر حساسیتم باشه قرصمم خوردم ولی تا عصری این ادامه داشت.
عصر که همسرم اومد بهش گفتم قفسه سینه ام خیلی درد می کنه گفت چیزی نیست شاید بخاطر حساسیتت باشه قرصاتو خوردی؟ گفتم بله. دیگه من رفتم یه چایی اوردم و اذان مغرب رو که داد وضو گرفتم و سجاده رو باز کردم سرم رو که گذاشتم رو سجده همش یه احساسی داشتم که امشب شب آخره و یه دلهره عجیبی اومد توی وجودم و یه صدایی تو درون خودم حس می کردم که تو امشب تموم می کنی...
نظر شما