خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت پنجم + دانلود قسمت ۵ سریال اجل معلق

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه ای از قسمت پنجم سریال اجل معلق به همراه لینک دانلود آن را برایتان آورده ایم که در روز جمعه منتشر می شود.

خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت پنجم + دانلود قسمت ۵ سریال اجل معلق
صفحه اقتصاد -

پخش سریال نمایش خانگی «اجل معلق » به نویسندگی و کارگردانی عادل تبریزی و تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان از روز جمعه ۲ خرداد ماه ساعت ۱۲ ظهر به صورت اختصاصی از پلتفرم نمایش خانگی فیلمنت آغاز شد، پخش این سریال به صورت هفتگی در این پلتفرم ادامه دارد. سریال «اجل معلق» یک سریال کمدی ۲۰ قسمتی است.

اجل معلق

خلاصه قسمت پنجم سریال اجل معلق

داوود رو سوار ماشین خودش می کنند و میبرن پیش جاوید، تو مسیر داوود با اجل صحبت می‌کنه که بهش میگن چرا اینطوری می‌کنه و اونم باهاشون بحثش می‌شه که ماشین خودمه و دوست دارم، به داوود مشکوک میشن که نکنه مواد کشیده هی با خودش حرف میزنه، به محل مورد نظر که میرسن داوود میخواد فرار کنه اما نگهبان ها مانعش میشن، از اجل میپرسه که اینا من رو می کشن؟ اما اجل بهش میگه که هنوز ثانیه شمارت راه نیفتاده.

وارد ساختمان که میشن، داوود بهنام ، پسر جاوید رو روی تخت می بینه میگه خوابه؟ بهش میگن نمی بینی اینهمه دستگاه بهش وصله؟ اجل براش توضیح میده که بهنام پسر رئیس اینهاست و به دلیل مرگ مغزی روی تخت افتاده و پدرش اونو با دستگاه هایی که بهش وصله آورده خونه، تا شاید بتونه به زندگی برگردونه.

جاوید میاد و میگه بجز مرگ حسن مجاور پیش بینی های دیگه هم کردی فکر کنم چیزی بارت باشه، داوود میگه من خیلی کار دادم بذارید برم به زندگیم برسم، جاوید میگه میری اما به شرطی که با دم مسیحایی خودت بچه ام رو بهم برگردونی اون همهء زندگی منه، هرچی بخوای بپات میریزم. داوود که میگه من مرده رو نمیتونم زنده کنم جاوید عصبانی میشه و بروی داوود اسلحه می کشه که بچه ام رو اگه زنده کنی میزارم بری. 

داوود مجبور میشه یه سری اداها از خودش در بیاره، بعد میگه از اونجایی که بچه ات مرگ مغزی شده و مشکل کبد داره باید بریم عطاری، جاوید از حرف داوود عصبی میشه، میگه باشه اما اگه بچه زنده نشه دو تا تیر میزنم تو سرت. موقع رفتن به عطاری، اجل میگه داری هدایتشان میکنی به عطاری تا لوشون بدی، داره کم کم از این داوود خوشم میاد. 

غلام میره در خونه داوود هر چی میزنه کسی باز نمیکنه، خانم همسایه میگه صدیق خانم با مهموناش رفتن برج میلاد، آقا داوود هم از ساعت ۷:۴۵ رفته. همون موقع چند نفر میان دنبال داوود، غلام بهشون میگه که داوود خونه نیست و من غلامشم عین برادر می مونیم، اونا که می بینن غلام با داوود ارتباط داره با زور سوار ماشین می کنند و میبرن.

آدمهای جاوید فیلم بستن غلام و آویزون کردنش رو به داوود نشون می دن که اگه کلکی تو کارش باشه اول غلام رو می کشن، بعد هم خودش و خانواده اش رو می کشن.

آدمهای جاوید بعد از اینکه حسابی از غلام فیلم می گیرن میارنش پایین با هم مشغول صحبت بودن که غلام اسلحه ای روی میز می بینه فوری برمی‌داره و تهدید میکنه که منو می کشید بالا؟ بعد کلی داد و بیداد بهش می فهمونن که اون اسلحه نیست و فندکه.

داوود تو عطاری چند تا گیاه بی ربط سفارش میده و هرچی اشاره میکنه که این آدمها اسلحه دارن فروشنده متوجه نمیشه، داوود رو دوباره برمیگردونن خونه جاوید، با کمک غلام داروها رو باهم مخلوط می کنه، یه لحظه داوود تو یکی از گلدون ها یه اسلحه می بینه، سریع به غلام نشون میده اما غلام بهش میگه که این اسلحه نیست و فندکه. بعد از آماده شدن دارو، داوود طی انجام مراسمی بالای تخت بهنام شروع به کار می کنه، بعد به جاوید میگه هر روز یک سانت از این دارو رو دم می کنید و میدید به بچه تا مصرف کنه، جاوید عصبانی میشه و داد و بیداد میکنه که منو مسخره کردی؟ به آدمهاش میگه سمت داوود شلیک کنن، که اشتباه یه گلوله می خوره به دستگاهی که به بهنام وصل بود، همون لحظه به اجل پیغام میرسه که بهنام به پایان زندگی دنیوی خودش رسیده، روح بهنام به داوود میگه که به پدرم بگو خودش رو ناراحت نکنه من رفتنی هستم، جاوید گریه میکنه که خدایا زنم رو گرفتی بچه ام رو دیگه نگیر، بهنام میگه به بابام بگید نزول نخوره و از این کارهاش دست برداره، اگه توبه نکنه بخواد بیاد برزخ جاش از من خیلی دور میشه.

بعد از آزاد شدن داوود و غلام موقع برگشت اجل به داوود میگه بشارت که زمان سنج تو اومد روی ۸۶، بخاطر اینکه از جاوید پول نگرفتی و حدس میزنم که این رفتار روی خود تو هم تاثیر گذاشته، حالا با این روحیات و معنویات که به تو و زندگی ات اضافه شده تصمیم تو برای ادامه زندگی چیه؟ داوود میگه میریم بیمارستان یه مشتری پولدار پیدا می کنیم. غلام میگه تو با اجل گشتی داری از اون بدتر میشی، بر تارتار موهات لعنت، نزدیک بود به کشتن بدی همین بغل نگهدار پیاده میشم، اجل میگه این چقدر بددهن شده بندازمش پایین، داوود ماشین رو نگه میداره تا غلام پیاده بشه.

نشون میده که دکتر نیما شهابی که یه آدم کله گنده و پولداری هست با رادیو مصاحبه می کرد تو حرفهاش به خدمتکار مردم بودن اعتقاد داره ولی اعمالش سوای این حرفها بوده، بعد از اینکه گزارشگر سوال حاشیه ایی ازش می پرسه از قصد میگه صدا نمیاد و گوشی رو قطع میکنه، برای خرید سیگار به دکه مراجعه می کنه اما هنگام برگشت به ماشین، یه راننده از قصد با سرعت بهش میزنه و مردم بهش کمک میکنند و به بیمارستان میرسونن. 

با انتقالش به بیمارستان، داوود اونو می شناسه و میگه من تو تلویزیون دیدمش خیلی خوب حرف میزنه، روح دکتر شهابی از بدنش جدا میشه، میاد سمت داوود، میگه اینجا رئیس کیه؟ داوود توجیه اش میکنه که تموم کرده و این روحشه که حرف میزنه، شهابی شوکه شده بود و باور نمی کرد، میگه التماس میکنم من یه ماموریتی دارم باید انجام بدم بعد برم کانادا پیش خواهرم، اجل میگه بهت فرصت بدیم که در عمر خودت به اختلاس هات ادامه بدی. زمانیکه میان دنبال شهابی تا به برزخ ببرن داوود ازش می‌خواد اگه پولی جایی داره بهش بگه تا براش خیرات کنه، شهابی می خواد آدرس بده اما اجل میاد و مانع میشه. اجل داوود رو تهدید میکنه که به هیچ وجه سمت محدوده ای که شهابی اختلاس گفته نره که اگه بره دروازه برای تو هم گشوده خواهد شد.

شب موقع خواب صدیق میاد و به داوود میگه سفارش باند موسیقی منو به جنه گفتی؟ داوود میگه جن چیه؟ اجل، آره گفتم تازه نامه اش رفته برای دبیرخانه کاِئنات. اجل میگه این چرت و پرتها چیه گفتی. داوود از اجل میپرسه تو سوله ای که دکتر شهابی آدرس داده چیه؟ اما اجل تهدیدش می کنه که راجع به این موضوع چیزی نگه. داوود میگه اگه امتحان الهی واقعی هست پس من باید برم سوله فکر میکنم امتحان من اونجاست. اجل میگه تو تصور کن دوم ابتدایی هستی این امتحان مال فوق لیسانس به بالاست و شما از پسش برنمیای. داوود میگه اگه اینطور بود منو تو این امتحان قرار نمی‌داد، اجل میگه ربطی نداره شما خودت باعث شدی این امتحان بیاد سر راه تو، داوود میگه میشه منو ول کنی.

اجل از خدا می خواد که زمان سنج داوود رو جلو بندازه چون نگرانشه و داوود از پس این امتحان بر نمیاد. اون انسان خوبیه و رها نکنیدش تا سرنوشتش تغییر نکنه.

داوود صبح به سمت سوله میره، هر چی اجل میگه گوش نمیده، وارد سوله میشه می بینه ته سوله یه رو انداز انداخته شده اونو برمی‌داره و می بینه....

دانلود قسمت پنجم سریال اجل معلق

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه