دانلود قسمت هجدهم سریال پایتخت۷ از شبکه یک + خلاصه داستان سریال پایتخت۷ قسمت ۱۸
علاقمندان سریال پایتخت می توانند در این مطلب از صفحه اقتصاد قسمت هجدهم سریال پایتخت۷ را با لینک مستقیم تلوبیون تماشا کنند.

فصل هفتم سریال پایتخت که به کارگردانی سیروس مقدم و تهیهکنندگی الهام غفوری ساخته شده، از روز چهارم فروردین روی آنتن شبکه یک رفت.
بازیگران اصلی پایتخت۷ محسن تنابنده، احمد مهران فر، ریما رامین فر، نسرین نصرتی، هومن حاجی عبداللهی و… می باشند.
دانلود سریال پایتخت۷ قسمت هجدهم
https://telewebion.com/episode/۰x۱۲۷۳۷۲a۲
لینک پخش زنده سریال پایتخت ۷ قسمت ۱۸ از شبکه اول
خلاصه داستان سریال پایتخت۷ قسمت ۱۸
نقی به بهونه اینکه قبول کرده و قراره باهم همگی برن به سمت تاجیکستان همه را دعوت کرده به رستوران تا باهمدیگه آبگوشت بخورن. اونجا باهمدیگه حرف میزنن درباره سفری که در پیش دارن. ارسطو بلند میشه و به همه میگه قوانین کمپرو. او ادامه میده که میخوام واستون از قوانین بگم تا باهاش آشنا بشین. او تعداد سرویس بهداشتیها را میگه و ادامه میده که فقط شماره یکو میتونین استفاده کنین از سرویس بهداشتیا تا حدالامکان باید برای دستشویی شماره ۲ از سرویسهای بین راهی استفاده کنید! حوله، مسواک هرچی که تو کمپر هست خصوصیه و باید برای خودتون بیارین، از وارد شدن به اتاق مستر من و شری خودداری کنین چون اکثراً درش بسته است. بعد از زدن حرفاش نقی به رحمت میگه که تو نمیتونی بیای باید بمونی رحمت میگه ولی من باید بیام!
نقی جا میخوره و میگه یعنی چی که باید حتماً بیای؟ بهتاش به نقی میگه منم موافقم باید بیاد نقی از حرف اونا جا میخوره و دلیلشو میپرسه که بهتاش به نقی میگه بیا یه لحظه بیرون با هم حرف بزنیم. بهتاش برای اینکه رحمتو با خودشون راهی کنه به نقی میگه بالاخره سرویس بهداشتیهای کمپر مخزن داره کدام یکی از ماها میتونیم این مخزنهارو خالی کنیم؟ هیچکی به اندازه رحمت نمیتونه این کارو انجام بده. نقی حرفاشو قبول میکنه و میگه راست میگی وقتی برمیگردن به داخل کمپر، نقی به رحمت میگه که باید بیای اصلاً رو سر من جا داری! فهیمه بهشون میگه من نمیام بهروزو من چه جوری اینجا بزارم؟ یه لقمه بلد نیست واسه خودش درست کنه! نقی میگه نه باید بیای بهروز! از پس خودش برمیاد خومو هم تایید میکنه و میگه آره فهیمه اگه بریم همه باید با هم بریم. او در آخر قبول میکنه همگی خوشحالن و در حال زدن و رقصیدنم هستند و بعد از خوردن ناهارشون هرکی به طرف خانه خودش میره برای بستن چمدان که فردا راهی بشن. فردای آن روز ارسطو جلوی در خونه نقی رفته تا وسایلو بار بزنن.
نقی به تقی سپرده که بعد از رفتنشون با جمیله بیان اونجا زندگی کنن که هوای بهروزو هم داشته باشن. شری با ارسطو و بهتاش حرف میزنه و بهشون میگه که در طول سفر نمیتونیم از سنگ زیاد حرف بزنیم یه خاطر همین یه رمز میذاریم واسش تو طول مسیر سفر به جای سنگ میگیم پرستو، آنها قبول میکنند. بعد از بستن چمدانهاشون و گذاشتن بارها تو کمپر راهی میشم ارسطو تو مسیر بهشون میگه که سفر خیلی طولانی در پیش داریم ولی راهمون تا مشهد خیلی نیست میتونیم یه سر مشهد بریم زیارت کنیم بعد بریم سمت تاجیکستان هم میتونیم وقتی رفتیم تاجیکستان و برگشتیم بعد بریم حرم زیارت و بیایم شیرگاه. رحمت بهشون میگه بهتره وقتی از تاجیکستان برگشتیم بریم مشهد اون موقع دیگه وضعمون توپه میتونیم بریم بهترین هتلها بمونیم و خوش بگذرونیم! آنها جا میخورند و هما بهش میگه قراره تو تاجیکستان چه اتفاقی بیفته؟ قراره گنجس چیزی پیدا کنیم؟ نقی بهش میگه نکنه دلتو صابون زدی که رفتیم اونجا از خانواده دولت چیزی بهت بماسه؟
ارسطو و بهتاش ماجرارو جمع میکنند و میگن که منظورش این بود که وقتی بریم تاجیکستان و برگردیم دیگه خیالمون راحته میدونیم چقدر پول برامون مونده راحت اونجوری خرج میکنیم تننها قبول میکنند حرفشو ولی هما میگه به نظر من اول بریم مشهد یه زیارت کنیم بعد بریم سمت تاجیکستان نقی هم تایید میکنه و میگه بالاخره باید بریم اینجوری بهتره یه اجازهای هم از آقا میگیریم هما به فهیمه و نقی میگه اگه بریم اونجا نقشه چیه؟ نقی میگه معلومه پراکنده میشیم و هر کدوممون میره به سمتی و درباره این خانواده تحقیق میکنیم هما میگه من ترسم از اینه که بریم تحقیق کنیم ولی تویی چیزی ازشون پیدا نکنیم و واقعاً آدمای خوبی باشن موقع باید چیکار کنیم؟ آبرومون میره برای نیکا هم خیلی بد میشه! خجالت زده میشه! نقی میگه خیالت راحت نمیخواد نگران این چیزا باشی یه بهونهای پیدا میکنیم حلش میکنیم…
نظر شما